روزنامه همدلی
1396/05/04
گفتوگوی خواندنی احمد شاملو با مجله آدینه؛ ققنوس تنها در اجاق وطن جوجه میآورد
همدلی| گروه فرهنگ و هنر ـ همچون سالهای گذشته دوستداران آثار شاملو در آستانه هفدهمین سالروز درگذشت معجزه نبوغ نهفته ملت ایران در امامزاده طاهرگرد آمدند تا یاد او را پرشورتر از گذشته گرامی دارند و باری دیگر از کلام شاعرانه وی برای زندگی و زیبایی الهام گیرند. با این همه همچون ادوار گذشته برگزاری مراسم در مزار او با ممانعت روبرو شد، از همان ساعات ابتدایی؛ ماموران انتظامی قصد جلوگیری از تجمع علاقمندان را داشته و آنان را دعوت به ترک محل کردند. در بیان علت این اقدام از سوی مراجع رسمی اعلام شد که غبارروبی امامزاده دلیل عدم برگزاری این مراسم بوده است. در تاریخ کهنسال ما چه بسیارند شاعرانی که نام بلند و پرآوازه شان بر تارک فرهنگ می درخشد و جهانیان زبان فارسی را به اعتبار نام و آثارایشان می شناسند و در این میان بی تردید شاملو یکی از آن نامهای بلند و پرآوازه است. مردم فرهنگ دوست ایران در سالهای گذشته نشان داده اند که بهرغم تمام ممانعت ها و تنگنظریهایی که حتی سنگ مزار شاعر را بینصیب نگذاشته هماره عشق و ارادت خود را به او حفظ کرده اند.احمد شاملو نه تنها شخصیتی موثر در شعر معاصر فارسی و بهحق یکی از فرزندان خلف نیماست، که همزمان روشنفکری متعهد است که از سالیان پیش از انقلاب همواره در نقاط عطف سیاسی و اجتماعی حضوری چشمگیر داشته و با جسارت و شهامت مواضع خود را بیان داشته است. اگر هنر و شعر را در تمامی وجوهاش به تحلیل بنشینیم و قصد کنیم که تنها یک رسالت برای آن قائل شویم، همان است که شاملو آن را «تجسد وظیفه»ای دشوار برای انسان بودن میداند. از این رو، شاملو یکی از پیشقراولان و سردمداران چنین شعریست که پیش از آنکه با آرایهها و بازیهای زبانی دربیفتد، پیشتر امکانی است برای تعهد به انسان بودن و انسان ماندن. چه اینکه رسالت هنر میان آدمیان جز این نمیتواند باشد، مگر اینکه هنر در چنگ نااهلان بیفتد که دستاویزی برای خشم و بیداد میشود و به گفته شاملو، دیگر امید نجاتی از آن نمیتوان داشت. به بهانه درگذشت این شاعر شهیر ایرانی، بخشهایی از یکی از مهمترین گفتوگوهای او را با مجله آدینه که در زمان خود یکی از تاثیرگذارترین نشریات بود، میخوانید:
آیا شما شعر و ادبیات امروز خودمان را با شعر و ادبیات دیگر نقاط جهان همسطح میدانید؟ اگر جواب مثبت است لطفاَ بفرمایید صرفنظر از بعد مکانی، یعنی مسافت زیاد با «رسانههای جهانی»، چه چیز باعث شده است شعر و ادبیات ما، مثلاَ در مقایسه با آمریکای لاتین، در سراسر دنیا غریب و ناشناخته باقی بماند؟ آیا زبان را عامل اصلی تصور نمیکنید؟ چاره چیست؟ مثلاَ آیا میشود با ترجمه آثار توسط شاعران و مترجمین خوبی مثل خود شما این مهم را حل کرد؟ یعنی میشود به طریقی به قلب جهان زد و احیاناَ کنار نرودا، آلن گینزبرگ، دنیس لورتا یا آن سکستن قرار گرفت؟
ما میتوانیم شعر و ادبیاتمان را گردنافراختهتر از آن که تصور میکنید به میدان ببریم. این را از زبان کسی میشنوید که دستکم در دو فستیوال خاورمیانهای و جهانی شعر حضور فعال داشته است. اگر آثار ما در سطح جهان عرضه نشده علتش را مطلقاَ در«نامرغوبی جنس» نباید جست. شاید ادبیاتمان به قدر کافی دلسوزانه به دنیا عرضه نشده باشد. اما لنگی نفوذ شعرمان معلول عامل دیگری است. شعر ما ذاتاَ چنان است که در بافت زبان عرضه میشود. نزد ما کمتر شعر موفقی میتوان یافت که فقط بر سطح زبان لغزیده آن را کاملاَ به خدمت خود نگرفته باشد. چنین اشعاری معمولاَ به ندرت ممکن است در جامه زبانهای دیگر جا افتد، و فقط به طرزی گزارشگرانه به زبان دیگران انتقال مییابد. درواقع حال مسابقه فوتبالی را پیدا میکند که از رادیو گزارش شود یا فیلمی که کسی برای دیگری تعریف کند. گاهی شعر از دخالت شاعر در دستور زبان فعلیت مییابد: ما بی چرا زندگانیم آنان به چرا مرگ خود آگاهانند. حالا اگر مثلاَ زبان آلمانی یا انگلیسی به چنین دخالتی راه ندهد و بافت زبانی این سطور در ترجمه از میان برود حاصل کار چه خواهد شد؟ ما بی دلیل زندهایم آنها میدانند چرا مردهاند! در باب اشکالات ترجمه شعر ما به زبانهای دیگر در پیشگفتاری بر کتاب هایکو نکاتی را عنوان کردهام و مکرر نمیکنم. البته مترجمان اگر خودشان شاعر هم باشند میتوانند مشکل را حل کنند، منتها تا حدودی و فقط در مورد پارهیی شعرها. اما راستی راستی فایده این کار چیست؟ خودنمایی که نمیخواهیم بکنیم؛ حالا گیرم همسایه هم دانست که گلدان روی میز من یا شما چقدر زیبا است!
من تصور میکنم هر شاعر و هنرمندی دوست دارد مخاطبانش محدود نباشد و این خودنمایی نیست. شما گفتید، در دو فستیوال خاورمیانهای و جهانی حضوری فعال داشتهاید. این باعث مباهات است. آیا فکر نمیکنید یکی از دستاوردهای شرکت شما در چنین فستیوالهایی نشان دادن زیبایی همان گلدان بوده است؟ و دیگر این که چگونه ممکن است آگاهی همسایه از گلدان زیبای شما بیتاثیر باشد. ما در طول تاریخ با چنین تاثیرهایی در زمینههای متفاوت روبرو شدهایم.
زیاد سخت نگیرید. ما غم شعر و ادبیات خودمان را داریم. درواقع غم خانهی خودمان را. البته مشاهده گلدان زیبای همسایه چیزهایی به ما خواهد آموخت و میز ما را زیباتر خواهد کرد؛ اما این که همسایه نتواند زیبایی گلدان ما را ببیند باید مشکل او باشد نه مشکل ما. در آن فستیوالهای دوگانه هم من برای نشان دادن زیبایی گلدانمان تلاشی نکردم، بلکه فقط گلدان را گذاشتم وسط، و جماعت از رو رفتند. کسانی چون البیاتی و آدونیس و یک شاعر سرشناس روسی آنجا بودند. آدونیس (در پرینستون) و سال بعد آن شاعر روس( در تکزاس؟) صاف و پوستکنده گفتند بعد از شاملو شعر نمیخوانیم و به ارائهی ترجمه شعر خود بسنده کردند. من فقط پریا را به فارسی خوانده بودم که قبلاَ موضوع آن را دکتر کریمی حکاک برای حاضران در چند سطر« تعریف کرده بود» و گفته بود ترجمه شعر را نمیدهیم و خودتان میتوانید آن را در آهنگ شعر پیگیری کنید. به ما چه که ترجمه آثارمان چه تاثیری در کار آنها خواهد گذاشت؟ مگر ما برای این هدف کار میکنیم؟
از ترجمه شعرهای خودتان چه خبر؟
از شعرهای من تا آنجا که اطلاع دارم به طور پراکنده به اسپانیایی، روسی، ارمنی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، هلندی، رومانیایی و ترکی ترجمه شده. ابراهیم در آتش در ژاپن زیر چاپ است. ده سال پیش منتخبی به زبان صربی( زاگربی) چاپ شد. پارسال قرار بود مجموعهای از پنجاه شعر منتخب در آمریکا درآید اما چون به مترجم که مقدمه مفصلی بر آن نوشته است نکاتی را یادآوری کردم چاپش به تعویق افتاد، ضمناَ این شعرها در یک درس پنج واحدی در دانشگاه سالتلیک سیتی تدریس میشود. امسال وابسته فرهنگی آلمان پیش من آمد برای اجازه انتشار مجموعه منتخبی از من به آلمانی. قصدشان این است که به کمک یک مترجم ایرانی و یک شاعر آلمانی به سرمایه دولت آلمان برگردان پدر مادرداری از این اشعار بیرون بدهند. دولت آلمان، هم مخارج ترجمه را میپردازد هم پس از چاپ کتاب که توسط ناشر عمدهای صورت میگیرد سه هزار نسخه آن را برای کتابخانههای عمومی خود خریداری میکند. باید خوابنما شده باشند.
از تعهد اجتماعی و تعهد هنری سخن به خروار گفتهاند. من میخواهم بپرسم که به عقیده شما کدامیک از این دو در اولویت قرار دارد؟
این دو، سطوح یک سکه است: آخر وقتی میگوییم «هنرمند متعهد» بالطبع از کسی سخن میگوییم که ابتدا باید هنرمندیاش به ثبوت رسیده باشد. کسان بسیاری کوشیدهاند یا میکوشند هنری را وسیلهی انجام تعهد اجتماعی خود کنند، اما از آنجا که مایه هنری کافی ندارند آثارشان علیرغم همه حسن نیتی که در کار میکنند، فروغی نمیدهد. یک بازینویس را در نظر بگیرید که میکوشد رسالتی اجتماعی را در لباس تئاتر عرضه کند اما آثارش سست و فاقد انسجام و گیرایی است. بر آثار چنین کسی چه فایدهای مترتب خواهد بود؟ که به قول سعدی: گر تو قرآن بدین نمط خوانی ببری رونق مسلمانی!
تا جایی که من میدانم شما حدود ۶۲ سالتان است. ممکن است بپرسم چند سال از عمرتان را در خارج کشور به سر بردهاید؟ سوال دیگرم این است: در چند سالهی اخیر جمعی از شاعران و نویسندگان ما به خارج کشور کوچیدهاند. شما چه احساسی داشتهاید که ماندهاید؟
در مجموع شاید سه سالی را در خارج کشور بودهام، اما آن سالها را جزو عمرم به حساب نمیآورم. میدانید؟ راستش بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است. همه ریشههای من که جز به ضرب تبر نمیتوانم از آن جدا بشوم، و خود نگفته پیدا است که پس از قطع ریشه به بار و بر چه امیدی باقی خواهد ماند. شکفتن در این باغچه میسر است و ققنوس تنها در این اجاق جوجه میآورد. وطن من اینجا است. به جهان نگاه میکنم اما فقط از روی این تخت پوست. دیگران خود بهتر میدانند که چرا جلای وطن کردهاند. من اینجایی هستم. چراغم در این خانه میسوزد، آبم در این کوزه ایاز میخورد و نانم در این سفره است. اینجا به من با زبان خودم سلام میکنند و من ناگزیر نیستم در جوابشان بُنژور و گودمُرنینگ بگویم.
سایر اخبار این روزنامه
در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران با رئیس جمهور ابراز شد حمایت روحانی، تشکر سپاه
در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران با رئیس جمهور ابراز شد حمایت روحانی، تشکر سپاه
در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران با رئیس جمهور ابراز شد حمایت روحانی، تشکر سپاه
در همایش «سال بلوا» ارائه شد روایت زیباکلام از کودتای 28 مرداد
گفتوگوی خواندنی احمد شاملو با مجله آدینه؛ ققنوس تنها در اجاق وطن جوجه میآورد
علی مطهری مطرح کرد فرصتی برای رفع حصر
رسانه های آمریکایی مدعی شلیک به قایقهای سپاه شدند بزرگ نمایی یک اخطار در خلیج فارس
اهالی سیاست به دیدار فرماندهان سپاه با روحانی واکنش نشان دادند استقبال از گفتوگوی دولت و سپاه
واکنش لاریجانی به معامله دولت و مجلس برای چینش کابینه بده بستانی در کار نیست
خبرهای ضد و نقیض از استعفای سیدحسن و ناطق از عضویت در هیات موسس دانشگاه آزاد عزل ونصب در غیبت یارانهاشمی
احسان اقبال سعید سوء تفاهمی به نام کابینه فراجناحی
خبرهای ضد و نقیض از استعفای سیدحسن و ناطق از عضویت در هیات موسس دانشگاه آزاد عزل ونصب در غیبت یارانهاشمی
رسانه های آمریکایی مدعی شلیک به قایقهای سپاه شدند بزرگ نمایی یک اخطار در خلیج فارس
اختلاف نظر سران آمریکا بر سر برجام