پاسخ به ابهامات درباره درگذشت آیت‌ا...هاشمی

ما کمتر از اسامی خواهران و برادران آیت‌ا...‌هاشمی اطلاع داریم، شما چندمین برادر آیت‌ا... هستید و جز شما ایشان چند خواهر و برادر داشتند؟
من آخرین برادرم. خانواده ما ۱۱ نفر بود. ۵ برادر و ۴ خواهر که در این ۹ نفر، من آخرین اولاد هستم. یکی از برادرهایمان به نام قاسم پیش از انقلاب، درسال ۵۴ به نوعی سربه نیست شد. حاج قاسم به انجام کارهای آقای‌هاشمی در دورران مبارزه و سرپرستی خانواده‌های زندانیان سیاسی می‌پرداخت و علی آقا نیز پسر ایشان است.
چندی قبل عکسی از پیکر آیت‌ا...‌هاشمی منتشر شده است که در آن، چهره ایشان کبود به نظر می‌رسید، علت چه بود؟
این عکس، دستکاری شده است. من نخستین کسی بودم که در بیمارستان بالای سرشان رفتم. ایشان همان شرایطی که به لحاظ ظاهری در بیمارستان داشتند، همان شرایط را زمانی که در آرامگاه ابدی قرارشان دادیم و خود من رویشان را کنار زدم، حفظ شده بود و اثری از زخم دیده نمی‌شد.


از خبر درگذشت آیت‌ا... چطور آگاه شدید؟ آخرین بار چه زمانی با آیت‌ا... دیدار کرده بودید؟
من همیشه در دفترشان بودم و ایشان را هر روز می‌دیدم. روز یکشنبه هم ایشان را دیدم. آن روز، روز ملاقات‌های معمولی ایشان بود و حدود ساعت ۱۲ یا ۱۲ و ۳۰ دقیقه بود که آقای‌هاشمی، وزیر بهداشت زنگ زدند و گفتند کاری فوری با آیت‌ا... دارم و می‌خواهم ایشان را ببینم. ما به حاج‌آقا اطلاع دادیم و ایشان اظهار کردند که بیایند تا ملاقات انجام شود، اما وقتی موضوع را به وزیر بهداشت منتقل کردیم، گفتند که می‌خواهم ناهار را با آیت‌ا... باشم که حاج‌آقا هم پاسخ دادند بسیار خب، بیایند تا نهار را با هم صرف کنیم. در نهایت وزیر بهداشت حدود ساعت یک به مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد و تقریبا تا ساعت ۲ یا ۲ و نیم، حضور داشت، صحبت‌هایش را انجام داد و رفت. پس از این ملاقات، آیت‌ا... کمی استراحت کردند و سپس رئیس یکی از دانشگاه‌های آزاد در شهرستان‌ها که به تهران آمده بود تا ایشان را ببیند، ملاقاتی انجام داد و رفت. ساعت از ۴ عصر گذشته بود که آیت‌ا... از مجمع حرکت کردند و من هم به موسسه درمان سرطان آمدم تا ملاقات‌هایم را انجام دهم. بعد از اینکه کارم تمام شد، در راه منزل بودم و به نزدیکی‌های خانه رسیده بودم که محافظان آیت‌ا... زنگ زدند و گفتند حال حاج‌آقا خوب نیست و ایشان را به بیمارستان برده‌ایم و گفتیم که به شما هم اطلاع دهیم. من سوال کردم کجا برده‌اید؟، گفتند در اورژانس بیمارستان شهدای تجریش بستری شده‌اند. من آن موقع با بیمارستان فاصله چندانی نداشتم، در واقع بالای تجریش و اول خیابان دربند بودم که چون این خیابان یک‌طرفه بود، مسیر را ادامه دادم و در نهایت حدود ۶ یا ۷ دقیقه بعد به بیمارستان رسیدم. وقتی رسیدم، دیدم بیمارستان شلوغ است و پرستاران و پزشکان زیادی مشغول فعالیت هستند و داخل دهان و بینی آیت‌ا... لوله اکسیژن قرار داده‌اند و مشغول شوک واردکردن به سینه‌شان هستند و عملیات احیا را انجام می‌دهند. من از یکی از پزشکان پرسیدم آیا آثار حیات در آیت‌ا... وجود دارد؟ که او پاسخ داد از وقتی که ایشان را آورده‌اند، نه؛ اما تلاشمان این است که عملیات احیا را با موفقیت انجام دهیم. آنها به تلاش خودشان ادامه می‌دادند اما خاطرم هست که بدنشان رنگی معمولی داشت وصورت‌شان هم خیلی معمولی و عادی بود و جای کبودی بر روی آن دیده نمی‌شد. طوری که انگار خوابیده بودند.
شما نخستین نفری از خانواده آیت‌ا...‌هاشمی بودید که بر بالینشان حاضر شدید؟
من اولین نفر از خانواده بودم و غیر از محافظان هیچ‌کس زودتر از من، بالای سر ایشان نرسید.
برخی رسانه‎های ضد انقلاب پس از درگذشت آقای‌هاشمی، به گفت‌وگوی کوتاه شما با ایسنا که دقایقی پیش از درگذشت مرحوم‌هاشمی، انجام شده بود استناد می‎کردند و می‎گفتند این موضوع که شما در آن مصاحبه به بهبودی تدریجی حال ایشان اشاره کرده‎اید، اما آیت‌ا... دقایقی بعد فوت کرده‌اند، بسیار عجیب است، نظر خودتان چیست؟
در بیمارستان یک‌بار علائم حیاتی از شصت تا هفتاد به نود رسید که پزشکان این موضوع را به من اطلاع دادند و این اتفاق همان زمانی افتاد که شما به من زنگ زدید و حال ایشان را پرسیدید. در همان زمان هم مرتب من با همسر و خانواده‌ام در تماس بودم که به شما هم گفتم حال ایشان رو به بهبودی است؛ اما بعد از آن تماس وقتی از یکی دو نفر از پزشکان پرسیدیم، گفتند آن علائم حیاتی تنها مربوط به شوک می‌شده است و خود قلب به کار نیفتاده است.
برخی معتقدند علت مرگ آقای‌هاشمی خفگی در استخر بوده است...
نه، خفگی نبود. من وقتی علت را پرسیدم، گفتند ایست قلبی بوده است اما زمانی این اتفاق افتاد که ایشان در استخر بودند.
محافظان هیچ‌وقت در استخر با ایشان نبودند؟
نه، محافظان هیچ‌وقت نبودند.
آیا آقای‌هاشمی پیش از مرگ، مشکل قلبی هم داشته‌اند؟ چون در خاطراتشان یک‌بار به حالتی مشابه گرفتگی قلبی اشاره می‌کنند.
مشکل قلبی نداشتند. فقط یک‌بار در سال ۱۳۷۹ یعنی حدود ۱۷ سال قبل آنژیوگرافی کردند و قلب ایشان مشکلی نداشت. اخیرا هم پزشکی ایرانی که ساکن آمریکا بود و اگر اشتباه نکنم دکتر شفیعی نام داشت، دستگاهی شبیه آنژیوسیتی آورده بود و از آنجا که توسط دختر حاج‌آقا، یعنی فاطمه خانم به ایران دعوت شده بود، آیت‌ا... را هم چکاپ کرد و گفت ایشان مشکل عروق ندارند که البته موضوع مشکل قلبی یک بحث است و مشکل عروقی بحثی دیگر، اما آن‌طور که دکتر شفیعی می‌گفت آیت‌ا... شرایط مساعدی داشته است.
آیا خانواده درخواست کالبدشکافی بدن آیت‌ا... را داده بودند؟ و اینکه آیا به صورت قانونی بیمارستان باید مجوز تدفین را خودش صادر می‌کرد یا نه؟
بیمارستان مجوز تدفین را به عنوان ایست قلبی صادر کرد و وقتی قضیه در بیمارستان شهدا تمام شد، چون این بیمارستان نزدیک میدان تجریش بود و آنجا هم محله شلوغی است، تصمیم گرفتیم پیکر آیت‌ا... را به بیمارستان قلب جماران منتقل کنیم.
خانواده درخواست کالبدشکافی نداده بود؟
نه، درخواستی نداده بود.
وزیر بهداشت در همان شب درگذشت آیت‌ا...‌هاشمی، در مصاحبه‌ای با خبرنگاران گفت که همراه‌نبودن یک تیم پزشکی با آیت‌ا...، «سهل‌انگاری» بوده و حتی سخن از وجود پرونده پزشکی آیت‎ا... به میان آوردند، اما فردای آن شب، سخنان خود را نقض کرد و گفت هیچ پرونده پزشکی وجود ندارد و دلایل مرگ آیت‌ا... کاملا مشخص است. نظر شما چیست؟
تیم پزشکی همراه ایشان نبود. ایشان هیچ‌وقت تیم پزشکی نداشتند که همراهی‌شان کنند. ممکن است سایرین یک تیم پزشکی همراهشان راه بیندازند، اما ایشان چنین نبود. وقتی هم که در مجمع بودند ما تیم پزشکی نداشتیم. در هر صورت اینکه ضرورتا آیت‌ا...‌هاشمی باید تیم پزشکی می‌داشتند، حرف دیگری است.
آیت‌ا... به صورت مرتب برنامه‌ای برای چکاپ داشتند؟
ایشان ادواری چکاپ می‌کردند و برای این کار به همان بیمارستان قلب جماران سر می‌زدند و حدود هر شش‌ماه تا یک‌سال، یک‌بار این کار را می‌کردند. به طور کلی همه فاکتورهای سلامتشان خوب بود. تنها دیابت داشتند که پیش از این با یکی، دو قرص آن را کنترل می‌کردند اما دو، سه‌ماه آخر، مصرف انسولین به ایشان تجویز شده بود.
آیت‌ا...‌هاشمی درباره محل دفنشان توصیه‌ای داشتند؟
در وصیتنامه محل تدفین تعیین نشده است و تنها آقا محسن را وصی خود قرار داده بودند که همان شب که از دنیا رفتند، بحث محل تدفین نیز مطرح شد و قرار بر این گذاشته شد که اطلاعیه‌ای برای محل دفن و زمان مکان تشییع داده شود که ابتدا زمان تدفین را روز سه‌شنبه تعیین کردیم اما در مورد محل تدفین دو نظر وجود داشت. برخی می‌گفتند در قم دفن شوند و برخی دیگر حرم امام (ره) را ترجیح می‌دادند. خانواده نیز بیشتر علاقه به حرم امام (ره) داشت که نزدیک‌تر بود و سهولت رفت‌وآمد به آنجا بیشتر.
وصیتنامه آقای‌هاشمی قرار است منتشر شود؟
وصیت مفصلی نیست. یک برگه است که مواردی دیگر هم جدای از آنچه محسن آقا قرائت کردند در آن موجود است که ممکن است بخواهند آن را منتشر کنند یا منتشر نکنند. من از این موضوع اطلاعی ندارم.
در وصیتنامه تنها به خانواده توصیه شده و حرف دیگری گفته نشده است؟
من وصیتنامه ایشان را نخوانده‌ام. قبلا هم ندیده بودم و در این چند روزه هم حال‌وهوایم برای خواندن وصیتنامه ایشان مناسب نبوده است.
اخباری غیررسمی مبنی بر وجود یک وصیتنامه سیاسی از آیت‌ا...‌هاشمی مطرح شده است، شما این اخبار را تا چه اندازه درست می‌دانید؟
من این وصیتنامه را ندیده‌ام و اطلاعی ندارم. آن شب که به دنبال وصیتنامه ایشان می‌گشتند، تنها یک برگ وصیتنامه پیدا کردند که تاریخش نیز برای همان سال ۷۹ است که می‌خواستند آنژیوگرافی کنند و ظاهرا در پایان آن نیز گفته‌اند که اگر اجل مهلت دهد، این وصیتنامه را تکمیل می‌کنم اما ما تکمیل‌شده آن را ندیدیم. این وصیتنامه فعلی هم در یک برگه «A۴» و به صورت دستنویس است.
امکان دارد وصیتنامه دیگری هم وجود داشته باشد؟
احتمال هر چیزی را می‌شود داد. ایشان کتابخانه بزرگی داشت که کتاب‌های زیادی در آن بود و حدود هفت یا هشت هزار جلد را در بر می‌گرفت. بنابراین می‌شود گفت که ممکن است وصیتنامه‌ای نوشته باشند و جایی میان کتاب‌ها گذاشته باشند که ما هنوز فرصت نکرده‌ایم تمامی کتاب‌ها را بگردیم.
شب اول فوت ایشان اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه بخشی از اسناد موجود در دفتر ایشان را جابه‌جا کرده‌اند، آیا خانواده به این اسناد و آنچه مربوط به شخص آیت‌ا...‌هاشمی است، دسترسی دارند یا خیر؟
آن‌طور نبوده است که اسناد خاصی جابه‌جا شود. اسناد مجمع دو دسته است. برخی اسناد اداری است که مربوط به جلسات و روال کار اداری مجمع است و برخی اسناد هم شخصی است و مربوط به گفته‌ها و خاطرات و مسائل شخصی آیت‌ا...‌هاشمی می‌شود که به مجمع ارتباطی ندارد. این دو دسته از هم تفکیک شده‌اند. اسناد مجمع، در مجمع می‌مانند و اسناد شخصی هم به خانواده تحویل داده می‌شود.
ماجرای پلمب دفاتر مشاوران آیت‌ا...‌هاشمی پس از درگذشتشان، چه بود؟
آنچه مربوط به پلمب دفاتر مشاوران ایشان می‌شود درمرکز تحقیقات استراتژیک انجام شد که یک طبقه از این مرکز در اختیار مشاوران حاج آقا و پسرشان آقا یاسر بوده است که آن طبقه بعد از رحلت آقای‌هاشمی توسط مدیریت مرکز پلمب شده و بعد نیز اعلام کردند که باز می‌کنیم تا بیایید و هر آنچه می‌خواهید، ببرید. بحث پلمب دفاتر را بیهوده بزرگ کردند
از حواشی مربوط به درگذشت آقای‌هاشمی که بگذریم، شما وقوع این حادثه را برای جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی دارای چه پیامدهایی می‌دانید؟
آن چیزی که من می‌دانم این است که‌هاشمی جایگزینی ندارد که بگوییم شخصی مشابه ایشان، پیدا و جایگزینش می‌شود. ایشان شخصیتی چندبعدی بودند نه تک‌بعدی. ایشان هم یک فقیه و عالم دینی بودند که مجتهدی مسلم در مسائل گوناگون به شمار می‌آمدند و دیگران هم این موضوع را تایید می‌کردند، هم اینکه یک سیاستمدار و اقتصاددان بودند. ما در دوره‌ای اندیشه‌های ایشان را دسته‌بندی کردیم و دیدیم که ایشان یک ساختار فکری از خود به جای گذاشته است که مشابه یک مکتب فکری کامل است و دارای همه عوامل و فاکتورها در هر حوزه‌ای که فکر کنیم، چون حوزه‌های سیاست، اجتماع، فرهنگ، اقتصاد و در باب اقشار مختلف چون دانشجویان و حتی علوم دینی و سایر مسائل است. ایشان در شرایط حساس وارد صحنه می‌شد و طرفین را دعوت به تفاهم می‌کرد و عملا راهی را انتخاب می‌کرد که در جهت تعالی و منافع نظام بود. شما در بین مسئولان یک حکومت، چه در ایران، چه در دنیا چند نفر را پیدا می‌کنید که این‌گونه از هستی خود برای نظام حاکم بر کشورش بگذرد؟ امیدوار هستیم همان‌طور که حیات آیت‌ا...‌هاشمی برای نظام برکاتی داشت و انسجام ملی و کلیات نظام را حفظ کرد، مرگشان هم بتواند این فوائد را داشته باشد و به حل معضلات کمک کند.
یکی از تاکیدات آقای‌هاشمی در آخرین سخنرانی‌اش اشاره به تغییر قانون اساسی بود که پیش از آن هم چندباری به این موضوع اشاره کرده بود، به نظر شما علت تاکید آیت‌ا... بر تغییر قانون اساسی چه بود؟
ایشان، به قول شما، بحث تغییر قانون اساسی را به دفعات مطرح کرده بودند و اصل حرفشان این بود که قانون اساسی این ظرفیت را در درون خود دارد که تغییر کند و در زمان امام (ره) هم این اتفاق افتاده است و این گونه نیست که چنین ظرفیتی در قانون اساسی وجود نداشته باشد و اگر روزی ضرورتی برای تغییر ایجاد شود، سازوکار آن فراهم است.
آیا آقای‌هاشمی در محافل خصوصی نسبت به هجمه‌های زیادی که در شش، هفت سال اخیر به ایشان شده بود گلایه‎ای مطرح می‌کردند؟
هیچ‌وقت گله نمی‌کردند. حاج آقا کوه صبر بود. ‌صبر می‌کرد و از کسی شکایتی نمی‌کرد. ایشان به خاطر محکومیت فائزه و مهدی نمی‌آمد معرکه‌گیری کند و تشنج در جامعه ایجاد کند و گله‌ای به آن معنا مطرح نمی‌کرد.ایشان می‌گفتند در حال حاضر هم نظام جمهوری اسلامی ایران با ساختاری که دارد بهترین نظام در دنیاست و ما تجربه اولمان از این نظام است و سال‌های نخست شکل‌گیری آن را پشت سر گذاشته‎ایم. باید به تدریج نواقصش را مطرح کنیم تا به عنوان یک نظام الگو در جهان مطرح شود.
بعد از اینکه موضوع رد صلاحیت آیت‌ا...سیدحسن خمینی اعلام شد، ایشان حدود یک سال پیش در ۱۲ بهمن‌ماه نطق تندی در مراسم سالروز ورود امام (ره) در فرودگاه مهرآباد ایراد کردند، اساسا کدام یک از ناملایمات پیش آمده در طول این چند سال اخیر برای آیت‌ا... تلخ‌تر بود؟
موضع حاج آقا نسبت به امام (ره) و خانواده ایشان و حاج حسن آقا که میراث امام (ره) هستند بر مبنای یک ارادت و تعصب ویژه است. ایشان انقلاب را متعلق به امام (ره) می‌دانست و از زحماتی که امام (ره) برای انقلاب کشیده بودند بیشتر از هر کسی آگاه بود و نقش امام (ره) را در انقلاب بسیار تعیین‌کننده می‌دانست. حال اینکه وقتی نسبت به امام یا نواده امام (ره) ناسپاسی می‌شد، ایشان رنج می‌برد و در ماجرای عدم احراز صلاحیت حاج حسن آقا هم همین موضوع بود و ایشان می‌گفت حاج حسن میراث امام (ره) است و واجد همه نوع صلاحیت اخلاقی، علمی، فقهی و سیاسی و معیارهای حوزوی است. بنابراین وقتی ایشان فردی برای حضور در مجلس خبرگان صاحب صلاحیت و صالح تشخیص می‌دادند و آن وقت این شخص هم متعلق به بیت امام (ره) بود ولی صلاحیتش احراز نمی‌شد، این موضوع را ناسپاسی می‌دانستند و می‌گفتند زود است که ما مانند برخی کشورها به بزرگان خودمان ناسپاسی کنیم؛ آن‌هم به خانواده فردی که جهانیان معتقدند در روند حرکت تاریخ تحول بزرگی ایجاد کرد و دنیا را تکان داد. حال عده‌ای در داخل با خانواده‌اش این گونه برخورد می‌کنند. ضمن اینکه اگر این موضوع را درست تحلیل کنیم، می‌بینیم که مربوط به نظام می‌شود، نه شخص حاج حسن آقا. مساله دیگری که برای ایشان همیشه سخت بود و خاطرشان را مکدر می‌کرد برخی گزارش‌هایی بود که از وضعیت فقر مردم، نابسامانی‌های سیاسی و اجتماعی و نواقص مدیریتی حکومتی تهیه می‌شد. ایشان همیشه می‌گفت ما با این امکانات، شرایط، جوانان و ملت وفاداری که داریم، نباید این‌گونه رفتار کنیم و مدیریت نسبت به مردم وجود داشته باشد و واقعا چنین رفتاری ایشان را رنج می‌داد. ایشان غم مردم به‌ویژه اقشار آسیب‌پذیر را می‌خورد.
رفتار صدا و سیما در برابر آیت‌ا...‌هاشمی را چطور می‌بینید که بعد از سال ۸۸ به نوعی با ایشان قهر کردند و با مرگ ایشان در ۱۹ دی، کوشیدند پرحرارت به شخصیت ایشان بپردازند. علت این تفاوت‌ها در چیست؟
اگر بخواهیم واقعیت را بدانیم، این است که صدا و سیمای ما وابسته به حکومت و نظام است و نهادهایی که حکومتی هستند، مدیر در آنجا تصمیم‌ساز نیست بلکه یک مجری است و به او دستور می‌دهند که فلان سیاست را اجرا کند و او هم اجرا می‌کند. من مدیران صدا و سیما را مقصر نمی‌دانم که کم‌لطفی کردند. آنها مامور بودند و معذور. در واقعیت هم همین است.
ایشان در برابر این محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی که برای ایشان بخصوص در ایراد خطبه نماز جمعه به وجود آمد چه نظری داشت؟
آقای‌هاشمی در خصوص نماز جمعه، که نمی‌رفتند یا نمی‌گذاشتند که بروند، یک زاویه نگاه داشت و جایگاه نماز جمعه را در نظام بالا می‌دانست؛ بنابراین حرمت‌شکنی نسبت به آن را درست نمی‌دانست. وقتی ما به ایشان می‌گفتیم که چرا نسبت به جریان‌های مردمی که خواهان بازگشت شما به نماز جمعه هستند و از شما دعوت می‌کنند به نماز جمعه بروید، عکس‌العملی نشان نمی‌دهید، می‌گفتند که من برای جایگاه نماز جمعه حرمت قائل هستم و معتقدم نباید این حرمت شکسته شود، چراکه نماز جمعه متعلق به نظام است. همین نگاه ایشان به جایگاه نماز جمعه نشان می‌داد که آیت‌ا... تا چه اندازه به حفظ نظام علاقه‌مند است.
آیا پس از آخرین نماز جمعه‌ای که خواندند باز هم برای اقامه نماز دعوت شدند؟
من در جریان اینکه دعوت می‌شدند یا نه، نبودم؛ اما بعضا عده‌ای می‌گفتند مشکلی برای حضور ایشان وجود ندارد، اما آقای‌هاشمی به همان دلایلی که گفتم، نماز جمعه نمی‌رفتند و می‌گفتند اگر ما بیاییم و این جایگاه را تضعیف کنیم و باعث شویم عده‎ای حرمتش را بشکنند، دیگران چه خواهند کرد و دیگر چه چیزی باقی می‌ماند؟ البته درباره نماز جمعه هم باید گفت کسانی که برای آن تصمیم می‌گیرند همگی صرفا مجری هستند، نه تصمیم‌ساز.
درباره ثروت آیت‌ا...‌هاشمی و موقعیت مالی‌شان توضیح می‌دهید؟
انقلاب که پیروز شد، آقای‌هاشمی در تهران بیش از یک منزل داشتند اما بعدا آنها را فروختند. راجع به ثروت ایشان و خانواده ایشان حرف‌های غیرمستند زیاد زده شده است. من گزارشی را هفته پیش دیدم که منبعش یک نشریه خارجی بود و گفته بود‌هاشمی از «مُلاهای ثروتمند» بوده است و اقلامی را هم به عنوان ثروت ایشان ذکر کرده بود که یکی از آنها پسته رفسنجان بود. ما آنجا یک ملک مورثی داریم و جایش هم مشخص است؛ حالا آنها آمده‌اند و تمام درآمد پسته رفسنجان را به نام‌هاشمی گذاشتند. ایشان قبل از انقلاب، نسبت به پس از انقلاب وضعیت بهتری داشت.
ادامه صفحه ۱۶