مزاح 50 ساله با گسترش و نوسازي!

مهران ابراهيميان  اگر چه ايدرو به عنوان سازماني براي حمايت از صنايع جديد و نوسازي صنايع ايجاد شده و لابد فعاليت‌هاي مثبتي نيز در چارچوب توسعه صنايع انجام داده است اما نگاهي به عملكرد و سياستگذاري‌ها در اين سازمان زيرمجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت با يك نگاه درازمدت 50 ساله نشان مي‌دهد مديريت رأس اين سازمان در چهار دهه اخير نتوانسته كارنامه مناسبي را ارائه دهد.  نگاهي به اظهارات دكتر نيلي از طريق برهان خلف در مراسم نكوداشت اين سازمان درباره وضعيت موجود صنايع بيانگر آن است كه با كوتاهي‌هاي دولت‌هاي گذشته، سياست‌هاي فعلي دولت و حمايت‌هاي بانكي پارسال و امسال از صنايع كه به منظور تأمين سرمايه در گردش بنگاه‌ها ارائه شد. مقصدي كه به آن خواهيم رسيد تعطيلي بسياري از صنايع موجود، هدرروي ميليارد‌ها دلار (سرمايه‌هايي كه با سياستگذاري‌هاي اين سازمان انجام شده)، بيكاري و فشار بيشتر بر بانك‌ها خواهد بود، لذا وزير آتي و معاون وي كه در ايدرو نقش‌آفريني خواهند كرد با ترسيم اين مسير درست و آسيب‌شناسي دقيق بايد نسبت به بازتعريف مأموريت‌هاي خود تجديد نظر كرده و دست از حمايت‌هاي كور و بي‌فايده از صنايع بزرگ و فربه زيرمجموعه خود بردارد يا دست‌كم حمايت‌هاي خود را با قيود جدي‌تر در مسير اصلاح و رقابتي كردن آنها در دستور كار قرار دهد.  نمي‌توان به خودرو‌سازي كه در بازار انحصاري نيز به حيات خود ادامه دهد خودروساز خارجي را نيز افزود و با كاهش تقاضايي كه شرح آن ديگر نياز نيست، از مردم خواست تا همچنان براي سوار شدن خودروهاي استاندارد روز حداقل 40 درصد گران‌تر پول بپردازند.
 مردم سؤال مي‌كنند كه چرا بايد سياستگذاري‌هاي حمايتي در اين سازمان كه نام گسترش و نوسازي را يدك مي‌كشد، بيشتر شبيه پابندي است كه رقبا را از حضور در صنايع بزرگ باز مي‌دارد؟ همچنين اكنون زمان طرح اين سؤال است كه چرا بنگاه‌هاي بزرگ صنعتي بدون حمايت‌هاي سنگين و هزينه بر بودجه‌اي قادر به ادامه حيات نيستند و اين صنايع سنگين و قديمي چرا اجازه توليد به سازمان‌هاي مشابه خود را نمي‌دهند؟
مسئولان جديد بايد از خود اين سؤال را بپرسند كه طرح مسئله استراتژي صنعتي بعد از گذشت نيم قرن از عمر ايدرو چه معنايي مي‌تواند داشته باشد؟ آيا به غير اين است كه در چهار دهه اخير ما هيچ كاري نكرده‌ايم؟  نگاهي به شركت‌هاي زيرمجموعه اين سازمان نيز نشان مي‌دهد همچنان تحت تأثير زمان ايجاد اين سازمان و توجه ويژه به صنايع سنگين (متأثر از نظام كمونيستي زمان خود) اعم از چدن و خودرو و پالايشگاه نساجي و. . . است، به نحوي كه اين سازمان با افتخار خود را به عنوان يكي از برترين پيمانكاران بزرگ جهان معرفي مي‌كند.
ما اگر قرار است ادعاي بهبود شرايط اقتصادي را داشته باشيم و معتقد به حضور بيشتر بخش خصوصي باشيم، چه الزامي دارد كه اين سازمان دولتي در حوزه پيمانكاري جزو برترين‌هاي جهان باشد يا همچنان مصر به حفظ كرسي‌هاي مديريتي در صنايع خودرو‌سازي آن هم به نام مردم باشد؟ همچنين‌ اي كاش اين سازمان در پنجاهمين سالگردش به نقش خود در توسعه بنگاه‌هاي جديد و كوچك sme‌ها اشاره مي‌كرد و اينكه چرا تمام بنگاه‌هايي كه سراغ اين سازمان مي‌روند بيش ازهر چيز به دنبال رانت‌ها و امتيازهايي هستند كه در اقتصاد متمركز توزيع مي‌شود.  اگر به اين سؤالات پاسخ دهيم آنگاه به خوبي درمي‌يابيم كه چرا محصولات ما قابليت درو‌نزايي و برون‌نگري مدنظر در اقتصاد مقاومتي را ندارد و چرا كالاهايي كه در زيرمجموعه اين سازمان توليد مي‌شود برد صادراتي محدود (منظور اشتثناها نيست) دارند.  بديهي است به گفته برخي فعالان اقتصادي به خصوص در حوزه قطعه‌سازي مسائل سياسي در مهره‌چيني و رفت‌و‌برگشت مديران در اين سازمان و شركت‌هاي زيرمجموعه‌اش نيز نقشي جدي درباره عدم موفقيت‌ها داشته‌اند كه در اين مقال نمي‌گنجد، اما 50 سال زمان زيادي براي تجديد ارزيابي كارآمدي يك سازمان است و اگر اين سازمان را فارغ از جريان‌هاي سياسي مديرانش بررسي كنيم، حقيقتاً نمره‌اي قابل قبول و متناسب با اختيارات و امكانات و بودجه‌هاي تخصيصي‌اش در اين سال‌ها ندارد. لطفاً بار ديگر مأموريت‌ها، حمايت‌ها و انتصابات خود را بازبيني كنيد.