سیاست و سهم‌خواهی

سخنان محمدرضا عارف درباره دین دولت حسن روحانی به اصلاح‌طلبان با واکنش‌های بسیاری
مواجه شد
غالب واکنش‌ها از موضعی منفی، سخنان او را نامناسب تشخیص داده و با عنوان سهم‌خواهی یاد کرده‌اند. فرض را بر صحت این ادعا می‌گیریم که عارف خواسته است جریانی که او یکی از زعمای آن است، سهم بیشتری از کیک قدرت داشته باشد و در چینش کابینه عنایت بیشتری ببیند. مگر یک بخش بسیار مهم سیاست‌ورزی همین تقلای دسترسی بیشتر به قدرت نیست؟ مگر هدف احزاب و گروه‌های مختلف بسط قدرت و اشاعه نفوذ خود نیست؟ از این جهت نمی‌توان ایرادی به سخنان عارف وارد کرد. مساله دیگر پرسش از این نکته است که ادعاهای عارف درباره دین روحانی به او و اصلاح‌طلبان تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است. برای بررسی این پرسش باید مروری داشته باشیم بر تحولات چند سال گذشته.
پس از بن‌بست و تصلب سیاسی متعاقب اتفاقات سال 1388، این باور میان برخی گروه‌های سیاسی به حاشیه رانده شده چون اصلاح‌طلبان و نیروهای موسوم به اعتدال شکل گرفت که باید کاری کرد و مسیر کشور را به روال عادی بازگرداند. دوره تنش‌زدایی بود و نرمالیزاسیون. انتخابات سال 1392 مهم‌ترین تجلی این ائتلاف بود. حسن روحانی به‌عنوان فردی نزدیک به هاشمی‌رفسنجانی و با سوابق بیشتر امنیتی کاندیدای نهایی این گروه‌ها شد و بر عارف اصلاح‌طلب اولویت یافت. مهم‌ترین شانس روحانی در آن سال یکی اهمیت قضیه هسته‌ای در کمپین انتخاباتی بود و دیگری حمایت‌های هاشمی‌رفسنجانی و محمد خاتمی. روحانی در جریان هسته‌ای نماد تفکری شده بود که خواهان گفت‌وگو و مذاکره واقعی با طرفین غربی و حل مساله است. غیر از این مورد سابقه اصلاح‌طلبی چندانی از وی به ثبت نرسیده بود اما حمایت‌های اصلاح‌طلبان و به ویژه شخص سیدمحمد خاتمی، روحانی را به فرد پیروز انتخابات بدل کرد.


در سال‌های اخیر حسن روحانی از چهره‌ای میانه‌رو و حتی زمانی محافظه‌کار بیش از پیش به سوی چهره‌ای اصلاح‌طلب و خواهان دگرگونی میل کرده است. در انتخابات سال 1396 زمانی که جناح مقابل عزمش را برای یک دوره‌ای کردن روحانی جزم کرد، روحانی وجهی رادیکال‌تر از خود نشان داد. او این اواخر شاید بیشتر از هر کس دیگری خواهان پاسخگو کردن نهادهای قدرت بوده است و از این جهت فاصله گفتمانی او با اصلاح‌طلبان به مراتب کمتر از سال 1392 شده است. با این حال تردیدی نیست که اگرچه جذابیت‌های شخص وی به مراتب بیشتر از سال 1392 شده اما کماکان اصلی‌ترین بدنه اجتماعی حامی او را احزاب و گروه‌های موسوم به اصلاح‌طلب شکل می‌دهند اگرچه تفاوت‌ها و حتی اختلاف‌های جدی میان این گروه‌ها دیده می‌شود.
روحانی در چینش کابینه دوره قبل معذوریت‌های بیشتری داشت. تصلب فضا بیشتر بود، توان دولت کمتر و مجلسی ناهمسوتر. در این دوره مشکلات کمتر هستند. همراهی چندساله اصلاح‌طلبان با روحانی و حمایت همه‌جانبه آنها از وی، این انتظار یا شاید حق را به آنها می‌دهد که خواهان سهم بیشتری در کابینه باشند یا اینکه برخی چهره‌هایی که همسویی با جریان اصلاح‌طلبی ندارند، از کابینه کنار روند. این قاعده بازی سیاسی است، قاعده ائتلاف‌هاست. اخلاقی کردن بیش از حد ماجرا هم تغییری در وضعیت عینی ایجاد نخواهد کرد.
آخر اینکه جدا از تمام آنچه آمد، با توجه به پیشامدهای هفته‌ها و روزهای اخیر به نظر می‌رسد روحانی برای چیدن دولت دوازدهم، موانعی بالاتر از سهم‌خواهی اصلاح‌طلبان مقابل خود دارد.
hedayati.mohammad@yahoo.com