سیاست دوپهلوی فرانسه در خاورمیانه

دکتر صلاح‌الدین هرسنی*- بازی پشت پرده به یک سنت و پارادایم ثابت در سیاست خارجی فرانسه تبدیل شده است. این سنت همان‌گونه که در سابقه دستگاه دیپلماسی این کشور پیداست، براساس احترام به اصول همزیستی مسالمت‌آمیز در سطح جهان و حسن همجواری و بیشتر در جهت حل بحران‌های دیپلماتیک به کار گرفته می‌شود. فرانسه در تازه‌ترین اقدام خود، این اصل و سنت را در قبال بحران عربی در دو سطح به کار بسته است در سطح اول پاریس این تلاش دیپلماتیک را از طریق سازوکار‌های اعمال قدرت در الیزه و مشخصا امانوئل ماکرون، رییس‌جمهور وقت فرانسه انجام می‌دهد و سطح دوم این تلاش‌ها در سایه اقدامات سازنده دستگاه سیاست خارجی پیگیری می‌شود. به همین خاطر است که امانوئل ماکرون از آغاز بحران عربی همواره مشغول مذاکره با امرای عربی به ویژه ملک سلمان، پادشاه عربستان بوده است. در همین ارتباط ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه که به عنوان وزیر دفاع دوران اولاند رابطه بسیار خوب اقتصادی- نظامی- سیاسی و حتی خصوصی با کشورهای عربی داشت در سفر اخیر خود به حوزه خلیج‌فارس درصدد رایزنی و برداشتن گام‌هایی برای حل بحران عربی است.
آن‌گونه که ماکرون نیز اخیرا اظهار داشته، حل بحران عربی روی سه مساله اصلی یعنی ثبات کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس، جنگ علیه تروریسم و روابط برجسته پاریس با تمام کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس و در راس آنها عربستان تاثیرگذار است. البته دلیل اصلی تمایل پاریس به حل بحران عربی همه آن چیزی نیست که ماکرون گفته است. پاریس در تمام کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس منافع دارد بنابراین به جهت استفاده حداکثری از مطلوبیت‌های مناسبات اقتصادی و تجاری با کشور‌های عربی خلیج‌فارس خواهان حل بحران عربی شده است. بنابراین دلیل اول تمایل پاریس به حل بحران عربی رویکرد اقتصادی دارد.
آن‌گونه که از شواهد و قرائن مناسبات تجاری پاریس با این کشور‌ها پیداست، فرانسه منافع اقتصادی استراتژیک فراوانی در خلیج‌فارس دارد. برای نمونه با قطر، روابط اقتصادی دیرینه دارد و شرکت توتال، غول انرژی فرانسه در پروژه‌های نفتی و گاز طبیعی قطر سرمایه‌گذاری هنگفتی انجام داده است. مزید بر آن میسترال، ناوگان هوایی و نظامی ساخت فرانسه است و این کشور در عرصه مناسبات تسلیحاتی به میزان 3/6 میلیارد یورو جنگنده رافائلو تورنادو به قطر فروخته است. همچنین فرانسه شریک اقتصادی بزرگی برای امارات محسوب می‌شود. در ورای مناسبات تجاری فرانسه با کشور‌های عربی خلیج‌فارس یک نکته و مساله مهم‌تری نیز پیگیری می‌شود و آن، تضمینی برای افزایش ارزش واحد یورو است که در نوع خود می‌تواند عاملی برای به چالش گرفتن حفظ هژمونی و ارزش دلار باشد.
عامل دیگر تمایل پاریس به حل بحران عربی، رقابتی است که فرانسه با آمریکا و انگلستان در حوزه کشور‌های خلیج‌فارس دارد. شواهد و قرائن نشان می‌دهند که رویکرد خاورمیانه‌ای فرانسه با قدرت‌گیری فرانسه اولاند در سال 2012 تقویت شده است. حال از آنجایی که ماکرون تا حدودی ادامه‌دهنده راهبرد اولاند در خاورمیانه است، تلاش دارد فضای مناسب‌تری در این منطقه برای پاریس ایجاد کند. این راهبرد ماکرون به معنای افزایش حضور فرانسه در منطقه است که کمک می‌کند فرانسه بتواند از خلا استعماری به وجود آمده حداکثر استفاده را ببرد.


دست آخر اینکه عامل کلیدی تمایل پاریس به حل بحران عربی، تلاشی است که قرار است از رهگذر آن میان عربستان و قطر موازنه ایجاد کند که به معنای بازی موازی و همسان در قبال دو رقیب شناخته‌شده در مسایل منطقه‌ای است. در حالی که این تلاش پاریس با توجه به نقش این دو کشور عربی مورد بحث در تامین مالی و لجستیکی گروه‌های تروریستی از جمله داعش و جبهه النصره و موضع یکسویه پاریس در قبال تحولات خاورمیانه، کمکی به حل بحران عربی نمی‌کند که سهل است بلکه به معنای چوب حراج به ادعاهای دموکراتیک پاریس و نیز چشم‌پوشی از واقعیت‌های منطقه خواهد بود.
* مدرس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل
‏S.Harsani.k@gmail.com