آینده جنبش ضداردوغانیسم

دکتر صلاح‌الدین هرسنی* ‪-‬ فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه در آستانه یک سالگی کودتای 15 ژوئیه ناآرام شده است. راهپیمایی هدفمند و سازمان‌یافته معترضان به برقراری و اجرای عدالت، علت اصلی این ناآرامی است. راهپیمایی ماه مارس سال ۱۹۳۰ موسوم به رژه نمک به رهبری مهاتما گاندی در هند الهام‌بخش راهپیمایی معترضان ترکیه از آنکارا تا استانبول شده است. رهبری معترضان این راهپیمایی را کمال قلیچداراوغلو، رهبر حزب جمهوریخواه خلق ترکیه عهده‌دار است که سیاست‌های نامنعطف و ناسازگار اردوغان او و همگنانش را در سپهر سیاست ترکیه به محاق و در سایه قرار داده بود.آن گونه که کمال قلیچداراوغلو، رهبر حزب جمهوریخواه خلق ترکیه گفته است، برقراری عدالت هدف اصلی این راهپیمایی بود اما به نظر می‌رسد معترضان اهداف مهم‌تری را در کنار هدف گفته‌شده دنبال می‌کنند. به عبارتی این ناآرامی و خیزش اعتراضی را باید به معنای آغاز فصل بهار ترک در جغرافیای آناتولی دانست که قرار است همچون تحولات بهار عربی موجد تحولات دموکراتیک در ترکیه شود. در بطن این جنبش دو هدف عمده از سوی بهبودخواهان تعقیب می‌شود؛ اول پاسداشت میراث کمالیسم و لائیسیته و سپس تلاش برای تسلیم اردوغان به پرنسیب‌های دموکراسی. در نگاه مخالفان و احزاب اپوزیسیون تداوم این اعتراضات و خیزش دوباره معترضان کمک خواهد کرد که امید به اصلاحات زنده شود و همچون گذشته ترکیه در مسیر دموکراسی قرار گیرد.آن‌گونه که از برنامه‌های احزاب اپوزیسیون پیداست، کنش‌ها و الگو‌های رفتاری رهبران حزب عدالت و توسعه علت اصلی شرایطی است که ترکیه حال حاضر در آن قرار گرفته است. در شرایط فعلی، مجموعه‌ای از رفتارها و کنش‌های رهبران حزب عدالت و توسعه در عرصه سیاست داخلی و خارجی موجب افول و محتملا زوال دموکراسی و در خطر افتادن میراث کمالیسم شده است. بروز و ظهور این وضعیت بیشتر از هر زمان دیگر ریشه در اقدامات تلافی‌جویانه رهبران حزب عدالت از فردای کودتا و نیز از فردای نتایج رفراندوم 16 آوریل و پیروزی 51 درصدی آن دارد. به واقع شرایط پساکودتا فرصتی شد تا این رهبران بتوانند همه مراکز تصمیم‌گیری و قدرت را از عناصر ناراضی پاکسازی کنند با این هدف که مسیر حکومت یکه‌سالار اردوغان بی‌چالش و هموار شود. در همین راستا برگزاری رفراندوم و تلاش برای تغییر سیستم پارلمانی به ریاستی آن هم برای افزایش قدرت اردوغان در راستای تمایلات فاشیستی اردوغان و تحکیم پایه‌های حکومت آن صورت گرفت. در عرصه سیاست خارجی هم اردوغان به جای آنکه همچون اوایل دهه 2000 تلاش کند برای بسیاری از اصلاح‌طلبان محافل عرب و خاورمیانه چراغ هدایت دموکراسی باشد، بیشتر به الگویی ضددموکراسی ظاهر شد و آنقدر در اجرای این الگو اصرار به خرج داد تا محافل عرب و خاورمیانه او را متهم به فرقه‌گرایی کنند. برای نمونه راهبرد «تنش صفر» احمد داوداوغلو با همسایگان جای خود را به «تنش یک» داد. مزید بر آن، ترکیه حمایت فعالی از برخی گروه‌های شورشی در سوریه به عمل آورد و سیاست طرفداری از فرقه‌گرایی را در عراق و یمن در پیش گرفت و با کشورهایی نظیر قطر و عربستان سعودی روابط نزدیکی برقرار کرد. سرنگونی هواپیمای روسی در نوامبر 2015 و تنش‌های متعاقب آن با مسکو نشان داد که چگونه سیاست خارجی نامنعطف و فرقه‌گرای ترکیه در قبال سوریه باعث شد این کشور در مقابل یکی از شرکای اصلی خود قرار گیرد. این موارد باعث شد در مورد بی‌طرفی گفتمان ترکیه درباره دموکراسی منطقه شک و تردید به وجود آید. اکنون با عملکرد غیردموکراتیک حزب عدالت و توسعه در داخل و با رقابت امنیتی منطقه‌ای، این نقش که در اوایل خیزش‌های عربی نویدبخش به نظر می‌آمد، به شدت ضعیف شده است که مسلما افزایش قدرت اردوغان هم این وضعیت را شدیدتر هم خواهد کرد. با پایان یافتن دور اول راهپیمایی به نظر می‌رسد موج دوم این جنبش اعتراضی و بهبودخواه در راه باشد. با همه موانع و چالش‌هایی که معترضان را تهدید می‌کند، یک چیز قطعی است و آن، این است که صرفنظر از نتیجه این راهپیمایی، ترکیه بعد از این، کشور متفاوتی خواهد بود.
* مدرس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل
‏S.Harsani.k@gmail.com