ابهام‌ها همچنان باقی مانده است

برای دومین بار طی روزهای گذشته یک مقام نظامی در موضع‌گیری آشکار و علنی از فعالیت‌های اقتصادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دفاع کرده و ضمن تاکید بر این نکته که دعوت‌کننده سپاه به پروژه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی، دولت‌ها بوده‌اند، برای چندمین بار یادآوری کرد که این نهاد نظامی رقیب بخش‌خصوصی نیست و پروژه‌هایی که اجرا کرده در رقابت و حذف فعالان این بخش نبوده است. سرتیپ عبادالله عبداللهی، فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا همچنین به همکاری چند هزار پیمانکار بخش‌خصوصی با سپاه اشاره و اضافه کرد که سپاه خیلی بهتر از دولت، از پیمانکارانش حمایت می‌کند. پیش از این نیز سرلشکر محمدعلی جعفری دولت‌ها را دعوت‌کننده سپاه به فعالیت‌های اقتصادی اعلام و اظهار کرده بودند که سپاه در فعالیت‌های اقتصادی رقیب بخش‌خصوصی نیست.برای پرسشگری درباره این اظهارات، اولین دغدغه آن است که نکند چنین انتقادی به سپاه توهین محسوب و نویسنده به تضعیف ارکان جمهوری اسلامی ایران متهم شود در حالی که انتقاد از این سخنان یا حتی انتقاد از سپاه، مشروع و مجاز است و مقامات کشور باید منتقدان را مورد لطف قرار دهند همان‌گونه که مقام معظم رهبری نیز در حوزه نهی از منکر لسانی، انتقاد و پرسشگری را وظیفه همه آحاد جامعه می‌دانند. البته دست‌اندرکاران اقتصادی سپاه هیچ‌گاه کنفرانس خبری برگزار نکرده یا در نشست‌های خبری‌شان از منتقدان خود دعوت نکرده‌اند تا سوال‌های انتقادآمیز پرسیده و پاسخ‌های مقامات سپاه شنیده شود. از این بابت ابهام‌هایی که برای روزنامه‌نگاران و افکار عمومی وجود دارد، پاسخ داده نمی‌شود چراکه مقام‌ها و مدیران سپاه به‌عنوان گوینده یکطرفه پشت تریبون حضور می‌یابند و موضع‌شان را بیان می‌کنند و به این ترتیب هیچ ابهام یا انتقادی مطرح یا پاسخ داده نمی‌شود.
اما اگر سپاه رقیب بخش‌خصوصی نیست، چگونه پروژه‌های کوچک و متوسط مانند تعریض پل‌های سواره‌رو و مانند آن در تهران به جای بخش‌خصوصی توسط سپاه انجام شده است؟
آیا اجرای یک پروژه کوچک چند میلیارد تومانی توسط بخش‌خصوصی قابل اجرا نیست؟ پس چگونه است که پروژه‌هایی مشابه با همین حجم مالی در وزارت راه‌وشهرسازی توسط بخش‌خصوصی انجام می‌گیرد؟
سرتیپ عبداللهی در اظهارات خود از همکاری هزاران پیمانکار بخش‌خصوصی با سپاه خبر داده است. آیا سپاه به حق‌العمل‌کاری پروژه‌ها روی آورده و کارهای بزرگ را از مجموعه‌های دولتی و حکومتی دریافت می‌کند و ضمن برداشتن حق‌العمل‌کاری، اجرای پروژه و عملیات اجرایی آن را به پیمانکاران و شرکت‌های بخش‌خصوصی می‌سپارد؟ اگر چنین نیست، پس پیمانکاران همکار سپاه در واقع چه ماموریتی دارند و چگونه دستمزد دریافت می‌کنند؟ اما در صورتی که پروژه‌های بزرگ‌تر توسط سپاه میان بخش‌خصوصی توزیع می‌شود، چرا سپاه نقش توزیع‌کننده و تقسیم‌کننده پروژه را برعهده گرفته است؟ آیا این کار را دولت یا نهاد مناقصه‌گذار خود نمی‌تواند انجام دهد؟ دست آخر اینکه تعیین حق‌العمل‌کار یا توزیع‌کننده و تقسیم‌کننده پروژه‌ها آیا هزینه تمام‌شده پروژه‌ها را افزایش نمی‌دهد؟
سرتیپ عبداللهی در گفت‌وگوی زنده با بخش خبری شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران همچنین از انعقاد قرارداد با توتال انتقاد کرده است اما او در این انتقاد توضیح نداده که جذب سرمایه‌های خارجی و تکنولوژی‌های انحصاری که در دست توتال و یک شرکت آمریکایی است، جز دعوت و همکاری با این غول نفتی از چه راه دیگری قابل جذب بود؟ هم‌اکنون توتال تعهد سرمایه‌گذاری تا پنج میلیارد دلار را داده که یک میلیارد دلار آن هم‌اکنون پرداخت شده است. مدیران ارشد توتال این ریسک را پذیرفته‌اند که یک میلیارد دلاری که پرداخت شده، در اثر رفتار غیرقابل پیش‌بینی و نسنجیده ترامپ نابود شود. منتقدان این قرارداد و از جمله برادران سپاه در انتقاد خود باید توضیح دهند که چه کسی حاضر به این سرمایه‌گذاری و قبول این ریسک بوده است؟ البته اگر هدف نهایی از این‌گونه انتقادها، اظهار این پرسش بوده که چرا توسعه میدان 11 پارس‌جنوبی، به مجموعه‌های داخلی- و در واقع سپاه- واگذار نشد؟ باید به همان برادران پاسخ داد که جذب پنج میلیارد دلار سرمایه‌گذاری قطعی از خارج کشور و ایجاد اعتبار برای جذب هرچه بیشتر سرمایه‌های خارجی آیا در توان مجموعه‌های داخلی و سپاه بوده است؟