نقش فناوری در تامین امنیت پرواز پهپادها

بر هیچ‌کس پوشیده نیست که پهپادها یا هواپیماهای بدون خلبان با وجود تقدیم منافع بسیار در بخش ارتباطات و رسانه، نگرانی‎ها و خطراتی را برای شهروندان، دولت‎ها و استفاده‌کنندگان فضای هوایی ایجاد کرده‌اند.
در این میان خطر پرواز پهپادها در ورود به فضای هوایی اطراف فرودگاه‎ها و مناطق ممنوعه بیش از سایر خطرات، نگران‌کننده‎ به نظر می‎رسد، چه پرواز پهپادها در مجاورت فرودگاه‎ها، تهدید جدی برای ایمنی پرواز هواپیماهای مسافربری و باخلبان است و ورود آنها به مناطق ممنوعه، گاه به قیمت سرنگون شدن این ماشین‎ها تمام می‎شود. قوانین و مقررات در جهت به حداقل رساندن این خطرات، تمهیدات مختلفی را برای بهره‌بردار پهپادها اندیشیده‌‎اند.
ممنوعیت پرواز پهپادها در فاصله چند مایلی از فرودگاه‎ها، لزوم پرواز در فاصله خط دید مستقیم، اعطای حق اولویت عبور به هواپیماهای باخلبان و نصب تابلوهای مناطق پروازممنوع در زمره مهم‎ترین مقررات هستند که به این منظور مورد پیش‎بینی قرار گرفته‌اند. با این‎حال صنعت تولید پهپاد به درستی از این واقعیت آگاه بوده که در مواقعی بهره‌بردار، کنترل وسیله خود را از دست می‎دهد و همواره نیز از مناطق ممنوعه مطلع نمی‎شود.
به همین دلیل صنعت پیش‎رونده پهپاد به منظور تقلیل هرچه بیشتر خطرات، به کمک تعهدات انسانی آمده و «فناوری حصار مجازی (فرضی) جغرافیایی» یا همان «ژئو فنسینگ» را عرضه کرده است. این فناوری، ابزاری از پیش برنامه‌ریزی شده در برخی پهپادهاست که با ردیابی سامانه موقعیت‎یاب جهانی از ورود وسیله به فضای هوایی مخصوص جلوگیری می‎کند و با ترسیم مناطقی قرمزرنگ روی نقشه پروازی پهپاد (دستگاه کنترل پهپاد)، بهره‌بردار را از نزدیک یا وارد شدن به فضای هوایی ممنوعه یا حفاظت‌شده، همچون فرودگاه‎ها، پایگاه‌های نظامی، زندان‎ها و تاسیسات هسته‌ای مطلع می‎سازد. با عرضه این فناوری باید منتظر ماند و دید که ناظمان و ناظران ایمنی هوایی چه موضعی را در قبال تکنولوژی یادشده اتخاذ خواهند کرد. سه احتمال کلی در این باره داده می‎شود؛ نخست، تجهیز تمام پهپادها به فناوری حصار مجازی جغرافیایی ضرورت یابد و هیچ پهپادی بدون تجهیز به این فناوری، مجوز و امکان پرواز نیابد. دوم، تجهیز پهپادها به این فناوری به صورت محدود، ضرورت یابد یعنی تنها در شرایط و اوضاع و احوال خاص، بهره‌برداری از پهپاد با وجود حصار مجازی جغرافیایی ممکن شود.


سوم، تجهیز پهپاد به فناوری یادشده تحت هیچ شرایطی، پیش‎شرط بهره‌برداری نباشد و تولیدکنندگان نیز هیچ الزامی در ساخت و تولید پهپادهای مجهز به فناوری حصار مجازی جغرافیایی نداشته باشند.
اگر راه‌حل نخست پذیرفته شود، آن وقت باید تمام تولیدکنندگان، پهپادهای خود را مجهز به این تکنولوژی کنند؛ امری که نه‌تنها هزینه‌های بسیاری را بر تولیدکنندگان پهپادها و در نهایت مصرف‌کنندگان این ماشین‎ها تحمیل می‎کند بلکه نوآوری و تحول در صنعت پهپادها را با محدودیت مواجه می‎سازد. مهم‌تر آنکه همواره ضرورت وجود این فناوری و استفاده از آن احساس نمی‎شود، چه ممکن است پهپادها در مکان‌های خالی از سکنه یا آب‎های آزاد و به دور از مناطق ممنوعه یا حفاظت‌شده، پرواز کنند.
از سوی دیگر با قبول راه‌حل سوم، استفاده از فناوری حصار مجازی جغرافیایی، گزینه اختیاری و انتخابی بهره‌بردار پهپاد خواهد بود درحالی که لزوم تامین ایمنی و امنیت پرواز پهپادها مقتضی آن است که استفاده از این فناوری در مواقعی ضروری شود و بهره‌بردار از هیچ صلاحدید یا مصلحتی در استفاده از ابزار یادشده برخوردار نباشد.
به نظر می‎رسد به دلایل فوق، راه‌حل وسط به حق نزدیک‎تر است و با مبانی ایمنی و امنیت هوایی همخوانی بیشتری دارد. به هر روی آینده نه چندان دور با توسعه قوانین و مقررات در حال قوام و آزمون پهپادها، درباره مشروعیت و مقبولیت راه‌حل دوم، تصمیم خواهد گرفت.
* پژوهشگر حقوق هوافضا
Sadeghi.md@ut.ac.ir