آغاز منازعات رئیسی و قالیباف

آفتاب یزد- گروه سیاسی: بعد از انتخابات است و کلی سوال در باره رقیبی که شکست را متحمل شد.... اینکه از این پس رقبای حسن روحانی چه می‌کنند؟ استراتژیشان چیست؟ چه مسیری را برمی‌گزینند و در این راه کدام یک بهترین راه حل برای آنها است و کدام یک بدترین ؟
از میان همه اینها، شاید بیش از هرکسی سرنوشت محمدباقر قالیباف درصدرگمانه‌زنی‌ها باشد. قالیبافی که با رفتار انتخاباتی‌اش دوستی در میان چهره‌های پیروز انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر به جای نگذاشت و باید خیلی زود عرصه شهرداری تهران را وداع گوید؛ بخصوص حالا که عین 21 نفر لیست اصلاح‌طلبان به شورای شهرتهران راه یافته‌اند.
قالیباف این روزها هرجایی که آفتابی می‌شود، می‌گویند لابد در فکر و سودای جایگاهی و قدرتی آفتابی شده. درست مثل دیدار چندروز پیشش با علی نوریان سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی، آن هم با حضور محسن‌ها‌شمی معاون عمرانی دانشگاه. همین شد که این تصور پیش آمد شاید با روند‌ها‌شمی‌زدایی در دانشگاه آزاد و آمدن
علی نوریان، احتمالا محسن‌ها‌شمی هم از کار کنار می‌رود و قالیباف جانشین او می‌شود. اما عده‌ای هم می‌گویند در کنار این، سمت‌هایی مثل بنیاد مستضعفان یا ستاد اجرائی فرمان امام(ره) و یا شهرداری یکی از شهرهای غیرتهرانی(!) نیز برای قالیباف در نظر گرفته شده.


درکنار سرنوشت قالیباف، سرنوشت جبهه‌ای که او و البته رئیسی را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری ورقابت با حسن روحانی برگزید هم مورد پرسش است. جمنا این روزها بی سرو سامان‌تر از گذشته و شاید در کمای شکست بیست و نهم اردیبهشت مانده و خبری از این جبهه هم نیست. نکند این جبهه هم برخلاف ادعایی که از سازماندهی بالایش داشت، صرفا یک جبهه انتخاباتی بوده و بعد از شکست انتخاباتی فرو پاشیده ؟... آن هم علی رغم همه جلسه گذاشتن‌ها‌ی سه هزار نفری در شهر آفتاب و اتوبوس اتوبوس آدم‌هایی که برای سخنرانی‌های رئیسی اینطرف و آن طرف می‌فرستاد. شاید هم نه، این جبهه قرار است قدرتمند نقش دولت در سایه حسن روحانی را ایفا کند؟
این دو موضوع را در کنار هجمه‌های اخیر روحانیون معنوی اصولگرایان مانند آیت الله مصباح بگذارید که علیه سخنرانی اخیر حسن روحانی، بیانیه صادر می‌کنند و سخنرانی به راه انداخته‌اند، آنها به دنبال چه هدفی می‌گردند؟
همه این پرسش‌ها‌ را از محمود میرلوحی سیاستمدار اصلاح‌طلب، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان،نائب رئیس مجمع استانداران جمهوری اسلامی ایران و عضو دفتر سیاسی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و عضو شورای شهر آینده تهران پرسیدیم.
-------------------------
آقای میرلوحی! این روزها درباره آینده سیاسی قالیباف بسیار صحبت می‌شود. از دیدگاه شما کدام یک از این دو موضوع محتمل‌تر است؛ بازگشت قالیباف به نظامی‌گری سابق خودو یا اصرار بر ماندن در عالم سیاست؟
به نظر می‌آید قالیباف با آمدن به عرصه انتخابات ریاست جمهوری 96 آن هم بعد از دوناکامی قبلی دچار خطای استراتژیک شد. از سویی دیگر روش او در این انتخابات، غیرعلمی و کارشناسی بود. وی صرفا به کپی‌برداری از احمدی‌نژاد پرداخت و طبیعی بود که جامعه پس از بازخوردی که از آن مدل رفتار و برخورد دیده بود با تکرار این رفتار موافق نیست. خلاصه آنکه قالیباف با حضور در صحنه انتخابات سقوط آزاد کرد و دیدیم او در حالی که در ابتدای رقابت‌ها 22 درصد رای داشت و آقای رئیسی یازده درصد رای، به یکباره جای این دو تغییر کرد. همراهان قالیباف نیز به او نتیجه تغییر دیدگاه مردم را منعکس کردند، برای همین هم بود که از مناظره دوم به بعد، با وجود اینکه قالیباف قبل از آقای رئیسی تبلیغات میدانی در استانها را آغاز کرده بود، وی (قالیباف) در استان‌ها تبلیغات نکرده و به تلویزیون بسنده نمود. اما وقتی کار به تبلیغات و مناظره‌ها رسید، شرایط طوری پیش رفت تا نیروهای هوادار او در بلاتکلیفی قرار گرفتند، طبیعتا کناره‌گیری قالیباف از انتخابات نیز با میل و رغبت نبود و در حال حاضر هم مشاهده می‌کنیم که برخی منازعات بین او و آقای رئیسی شروع شده است. به عبارتی قالیباف با کناره‌گیری‌اش به نفع رئیسی روغن ریخته را نذر کرد. به هر روی، آقای قالیباف، هم به خاطر ادبیات انتخاباتی و گفتمانی که علیه جهانگیری و روحانی در پیش گرفت و هم بحث طبقه بندی مردم به 96 درصدو 4 درصد، آسیب جدی به خود زد. اما در پاسخ به اینکه اکنون قالیباف به فضای نظامی برمی‌گردد یا در سیاست می‌ماند باید گفت، نباید برای او پیش بینی موقعیت مناسبی کرد. احتمال می‌دهم که قالیباف برای مدتی باید خود را از نو بررسی و ارزیابی کند. برآورد من این است که دعوت‌های خیلی سطح بالایی در چنین شرایطی از آقای قالیباف نخواهد شد.
*** دیدار اخیر آقای قالیباف با علی نوریان سرپرست دانشگاه آزاد آن هم با حضور محسن‌ها‌شمی، سر و صدای زیادی به پا کرد درحدی که بسیاری گفتند که قالیباف قرار است با توجه به تغییرات عمده‌ای که در دانشگاه آزاد (به نفع اصولگرایان) درحال رخ دادن است،
به جای محسن‌ها‌شمی معاون عمرانی دانشگاه شود؟
البته به نظر می‌آید در این رابطه دورخیزی صورت گرفته است. دیدیم که در بحث مترو جدال لفظی سختی بین محسن‌ها‌شمی و قالیباف صورت گرفت و پاسخ آقای قالیباف پاسخ تندی بود. با توجه به اینکه آقای ولایتی و نوریان تصمیم به‌ها‌شمی‌زدایی دردانشگاه آزاد گرفته‌اند و حتی یاسر‌ها‌شمی رئیس دفتر هیئت امنا را هم تغییر داده‌اند، تغییر محسن‌ها‌شمی و جانشینی قالیباف دور از ذهن نیست اما در حال حاضر برآورد خاصی از این موضوع ندارم.
**
اینکه قالیباف در بنیاد مستضعفان یا ستاد اجرائی فرمان حضرت امام (ره) جای بگیرد یا شهردار شهرهای دیگر شود را چه قدر محتمل می‌دانید؟
فراموش نکنیم که آقای قالیباف برای ریاست جمهوری خیز برداشته بود برای همین بعید می‌دانم او به چنین پست‌هایی راضی باشد و یا به شهرداری شهر دیگری برود. به ویژه آنکه شورای شهر اصفهان و مشهد هم در اختیار اصلاح‌طلبان است. تنها احتمال شهرداری او در قم و اهواز می‌رود که فکر نمی کنم قالیباف آن را بپذیرد.
**
این روزها بسیاری از سرنوشت جبهه جمنا (همان ساز و کاری که اصولگرایان برای انتخابات تعبیه کرده بودند) سخن می‌گویند، فکر می‌کنید جمنا از این پس چه خواهد کرد و آیا قادر خواهد بود نقش دولت در سایه را ایفا کند؟
جمنا تلاش داشت یک کپی برداری ناقصی از شورای عالی اصلاح‌طلبان داشته باشد. اما بیشتر بر روی شانه نظامی‌ها سوار بود. از همان آوردن افراد به طور اتوبوسی برای آقای رئیسی مشخص بود که این کار، کار ساختار یافته سیاسی نیست و چنین چیزی به صورت طبیعی در فضای موجود کشور (که این اتوبوس‌ها سازماندهی شوند ) عملی نیست. اگر امروز اصلاح‌طلبان تصمیم بگیرند یک همایشی مثل جمنا برگزار کنند که 3 هزار نفر در آن جمع شوند، بعد از 3 سال فعالیتی که در شورای سیاستگذاری کرده‌اند، آن هم با توجه به اینکه ما در حال حاضر در همه استان‌ها، شورای 50 نفره اصلاح‌طلبان داریم (جدای از همه فعالیت‌های سیاسی اصلاح‌طلبان در این سال‌ها در زمینه NGOها و... ) لااقل 6 ماه برای هماهنگ کردن این 3 هزار نفر تحت عنوان کنوانسیون سیاسی زمان لازم است. اینکه جمنا توانسته در گردهمایی قبل از انتخاباتش ظرف 15 روز این 3 هزار نفر را جمع کند مشخص است که این امر به دلیل تشکیلات و ساختار غیر سیاسی آن است و برای همین عدم سیاسی بودن ماهیت تشکیل جمنا ست که اکنون شاهد افول جمنا هستیم. اگر واقعا اصولگرایان می‌خواهند همچنان از سیستم گذشته مرید و مرادی خود که پاسخ مطلوبی هم نگرفته‌اند، استفاده کنند، مطمئنا ما شاهد پیشرفت در ساز و کار جمنا و اصولگرایی نخواهیم بود. اینکه اصولگرایان در اتاق‌های بسته تصمیمی بگیرند و سپس نیز نزد جامعه مدرسین و روحانیت زانو زده و التماس کنند و مرید و مرادی را نزد جامعتین ادا نمایند، طبیعتا کار تشکیلاتی نیست. جبهه‌ای که حداقل می‌خواهد 100 نفر را برای مجلس معرفی کند با این طور وابستگی به برخی جامعه‌های خاص نمی‌تواند. اصلاح‌طلبان به خاطر محدودیت‌هایی که دارند تلاش‌های مضاعفی با همه مشقت‌ها انجام داده‌اند. اصولگرایان که مطمئنا دستشان در عرصه سیاست بازتر است هم باید همین کار را بکنند آنها نیز باید به همه شهرستان‌ها بروند اصولگرایان باید در شهرستان‌ها تمرکز کرده و از پایین به بالا انسجام دهی کنند تا به مرکزیت برسند. کاری که انجام نداده اند. اما شما ملاحظه می‌کنید جریان اصلاح‌طلب از 24 حزب و برخی چهره‌ها، شورای سیاستگذاری خود را درهمه جای ایران تشکیل داد. تفویض اختیار جزو لوازم کار سیاسی امروز است. نمی‌توان از تهران برای فلان شهرستان تصمیم گرفت که فلان کاندیداها، در شهرستان‌ها درلیست قرار بگیرند.
**
** در این راستا فکر می‌کنید سرنوشت کسانی چون رئیسی و قالیباف چه خواهد بود و آیا دیگر جمنا بر روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کند؟
باید بپرسید که آیا خود اصولگرایان دیگر بر روی جمنا سرمایه‌گذاری می‌کنند؟ چون معلوم نیست این جبهه به کجا خواهد رفت؟ جمنا نشان داد که نفوذ و ظرفیت لازم را ندارد به خصوص آنکه موسسین جمنا هیچ کدام تجربه موفق سیاسی نداشته‌اند، این دلیلی است که نشان می‌دهد تا به امروز هم جمنا از سوی کسانی غیر از موسسانش هدایت می‌شود. به عبارتی یک جریان اصلی پشت صحنه جمنا در کار است... همان جریانی که آن اتوبوس‌ها را روانه تهران می‌کرد. درکناراین جریان اصلی پشت پرده، یک جریان هم به نام موسسین جمنا صرفا پشت میز هیئت رئیسه می‌نشینند. وقتی در این جبهه رای آقای (نبی) حبیبی از رای آقای ذوالقدر یا زاکانی برای تعیین کاندیدای نهایی اصولگرایان کمتر می‌شود نشان می‌دهد که این سیاسیون نیستند که دراین جبهه دور هم جمع شده‌اند. اما اگر جمنا سیاسی شود و از همه اصولگرایان و بخش‌های خود دعوت کند ممکن است موفق باشد. مدل‌های مختلفی در عرصه سیاست به کار گرفته شده است و مطمئنا نمی‌توان به طور غیراصولی و من درآوردی یک جبهه را سامان دهی کرد. نمی‌شود یکباره جلسه 3 هزار نفری تشکیل داد. باید از شهرستان‌ها کار را شروع کرد.
**
پس با این اوضاع جمنا نه تنها دولت در سایه نخواهد بود بلکه کارش به اتمام رسیده.
جمنا کم فروغ‌تر از اینهاست که دولت در سایه باشد، ملاحظه هم می‌کنید که بعد از انتخابات دیگر سروصدایی از آنها نیست، ضمن آنکه فراموش نکنیم حتی خود آقای رئیسی هم در بیانیه‌اش نپذیرفت که خود را کاندیدای جمنا بداند.
**
این روزها واکنش‌های منفی از شخصیت‌ها و علمای اصولگرایی علیه روحانی به خاطر صحبت‌های اخیرش شده است، از جمله آیت‌الله مصباح، و دیروز آیت‌الله جنتی واکنش منفی به این بیانات نشان دادند، دلیل آن را چه می‌دانید؟
ما در انتخابات قبلی هم دیدیم که جریان اصولگرا تریبون و بلندگوهای کشور را در اختیار دارد برای همین، هم بعد از انتخابات 94 و92 و هم بعد از انتخابات اخیر شما ملاحظه می‌کنید که به جای احترام به رای مردم شروع به هجمه علیه روحانی می‌کنند، حتی آن قدر این هجمه‌ها زیاد بود که روحانی در برهه‌ای برای کاندیداتوری دوباره ریاست جمهوری دوازدهم مردد شد. به هر حال این مشکلی است که سالهاست در کشور پابرجاست و اصلاح‌طلبان باید با آن کنار بیایند. آقایان خاص اصولگرایان همواره یک کلمه،یک جمله، یک بهانه یا یک کنایه را پیدا می‌کنند تا بر همان تمرکز کرده و متحد علیه اصلاحات یا حسن روحانی سخن بگویند. آقای‌ها‌شمی رفسنجانی نیز عین همین روایتی که اخیرا آقای روحانی به کار برد را گفت. اینکه ائمه هم نسبت به اقبال عمومی و رفتار مردم تمکین کرده‌اند، در سیره و رفتار حضرت امیر(ع) هم شاهد این موضوع هستیم. اما اکنون می‌بینیم که همه آقایان خاص اصولگرا متحد، تلاش دارند جملات حسن روحانی را با تحلیل‌های فنی و اعتقادی تحت‌الشعاع قرار دهند. این گونه رفتارهای معنادار از سوی این عده، برای اصلاح‌طلبان و حسن روحانی عادی شده و باید با آن ساخت.
**
حملات موشکی اخیر سپاه به مواضع داعش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به هر حال ما دلمان می‌خواهد که در منطقه آرامش باشد. جهان اسلام از اتفاقات تلخی که از غرب آفریقا تا شرق آسیا را دربرگرفته رنج می‌برد. هزاران نفر به دست متعصبین کوردل و با نام اسلام کشته می‌شوند ما از این موضوع خیلی رنج می‌بریم و فکر می‌کنیم باید به هرطریقی بلای داعش و شر آن کم شود. البته خداراشکر که سیطره داعش روز به روز کمتر هم شده است. اما همچنان تفکر کورسلفی‌گری و تکفیری باقی است. در همین زمان می‌بینیم که در فیلیپین و استرالیا هم نفوذ پیدا کرده‌اند،
جهان اسلام باید بیدار شود تا در دام جهل نیفتد. دیدیم که اکنون در سوریه شرایط طوری شد که اسرائیل نفس تازه‌ای کشید، متاسفانه اسرائیل اکنون در این ناآرامی‌ها احساس راحتی می‌کند. به هر حال امیدواریم داعش در شکل نظامی و ظاهری به زودی از بین برود. اما نابودی داعش فکری در منطقه و زمانبر است.