المپیک حسرت بزرگ زندگی‌ام شد

مرضیه دارابی
شاید رشته ووشو را خیلی‌ها درست نشناسند اما اسم حسین اجاقی را حتما شنیده‌اند، قهرمانی که سال‌های قهرمانی‌اش با کسب مدال‌های زیاد و رنگارنگی توام شد. او که نامش با ووشو عجین گشته، تیمی‌را با خود به بازی‌های کشورهای اسلامی‌برد که موفقیت صددرصدی داشت. تیم بسیار جوان او در 6 وزن اعزامی‌موفق به کسب 6 مدال طلا شد تا در آستانه مسابقات جهانی، امیدواری زیادی به نایب قهرمانی ایران وجود داشته باشد.
گفتیم نایب قهرمانی؛ ووشوی ایران و سایر کشورها حالا حالاها راه زیادی تا کنار گذاشتن چین، سرزمین مادری ووشو؛ دارند.
با حسین اجاقی هم صحبت شدیم، او هم از باکو و نقدهایی که به تیمش وارد می‌شود گفت و هم از روزهای تلخ و شیرین قهرمانی و دیوار بلندی که 15 سال دور خود کشیده بود.


گفت وگوی «مردم‌سالاری» با دارنده سه مدال طلا، دو نقره و یک برنز جهانی ووشو را در زیر می‌خوانید:
‌ اینکه هر 6 ووشوکار اعزامی‌ایران به آذربایجان موفق به کسب مدال طلا شدند کارنامه خیلی خوبی برای تیم شما بود.
کار ما سخت بود اما خوشبختانه موفق عمل کردیم.
 ‌حتی اگر سطح مسابقات هم خیلی بالا نبوده باشد، باز هم عملکرد شاگردان شما قابل تقدیر است.
مطرح کردن این حرف‌ها اصلا خوب نیست. اگر یک رشته موفق عمل کند جالب نیست که در موردش اینطور بگویند که سطح بازی‌ها بالا نبوده، به نظر من اگر کسی در جایی کار خوبی انجام می‌دهد یا نتیجه خوبی می‌گیرد به هر شکل باید این را به فال نیک گرفت و ورزشکار را امیدوار کرد. مثلا اگر شما برای دیدن دوست تان متحمل هزینه می‌شوید و به یک سفر می‌روید باید شما را تحسین کرد و به شما آفرین گفت این باعث می‌شود وقتی چهار نفر دیگر هم این را می‌شنوند ترغیب شوند که برای دوستی شان هزینه کنند و قدر ارتباطات شان را بدانند. کار خوب را باید تحسین کرد تا دیگران هم به دنبال انجام آن باشند، از کار خوب نباید ایراد گرفت.
‌ البته این چیزی که گفتم حرفی بود که در مورد بازی‌های کشورهای اسلامی‌گفته می‌شد، اما اعتقاد من این است که سطح بازی‌ها و هر چیز دیگری دلیل نمی‌شود تیمی‌که صددرصد نتیجه گرفته و هیچ اشتباهی نداشته را زیر سوال برد.
ما تیم خیلی جوانی را با خود به باکو برده بودیم. میانگین سنی تیم بیشتر از 21 سال نبود. آهنگریان، میرزایی و محمدی تا سال 2014 عضو تیم ملی جوانان بودند و تازه در سال 2015 به عضویت تیم ملی بزرگسالان درآمدند. اینها سن شان طوری است که می‌شود روی شان سرمایه گذاری کرد و پیشرفت می‌کنند. ما یک تیم جوان و باانگیزه را با خود به باکو برده بودیم که خوب هم نتیجه گرفتیم.
 یکی از موفق ترین تیم‌های اعزامی‌ایران به بازی‌های کشورهای اسلامی‌هم بودید.
بله همینطور است. تیم باستانی با 7 ورزشکار رفته بود که 6 طلا و یک نقره گرفت، والیبال هم با جوانانش به آذربایجان رفته بود که قهرمان شد، ما هم همه نفرات اعزامی‌مان به مدال طلا رسیدند، اما بحث من یک چیز دیگر است ما حریفان خوبی هم در این بازی‌ها داشتیم و اینطور نبود که خیلی راحت در همه اوزان قهرمان شویم. علی آی از ترکیه در وزن 70 کیلو نقره جهان و برنز جام جهانی را داشت. الغیاثی برنز جهان و نقره جام جهانی را گرفته بود. ساواش بکار ترک در 65 کیلو برنز جهان و جام جهانی در کارنامه اش بود. یک مصری به نام محمد آیمان هم در 75 کیلو سال 2015 سوم جهان شده بود و نقره جام جهانی را داشت. او در فینال به یزدان میرزایی خورد. ضمن اینکه خود میزبان هم در چند وزن نفراتی را در مسابقات شرکت داده بود که چند سال است عضو تیم ملی شان هستند و در مسابقات مختلف جهانی و قاره‌ای و جام جهانی شرکت کرده اند، این نفرات در اوزان 65، 70 و 75 کیلو بودند. یکی از آنها در دوره قبلی بازی‌های کشورهای اسلامی‌ هم شرکت کرده بود. آنها حتی در جمع خود داشتند نفراتی را که قهرمان کیک بوکسینگ و ام ام ای هستند و تمرین مشترکی با روس‌ها دارند. سه تن از ووشو کاران آذربایجان هم به فینال رسیدند. اندونزی هم تیم قوی ای با خود به باکو آورده بود و همچنین اردن نفرات خوبی داشت.
  همین که با آن جو سالن‌ها و امتیاز میزبانی، سه فینال را از آذربایجانی‌ها بردید کار کوچکی نبود.
خصوصا اینکه همه فینال‌ها در حضور رئیس جمهوری آذربایجان برگزار شد. از نظر داوری مشکل آنچنانی برای مان پیش نیامد اما داور کنار بعضا به نفع آذربایجانی‌ها سوت می‌زد. خودم در لیست داوران دیدم که داوران ترکیه به نفع آذربایجانی‌ها کار می‌کنند. درمجموع می‌خواهم بگویم که شرایط آسانی نبود و اینکه ما در هر 6 وزن اعزامی‌طلا گرفتیم به این معنا نبود که کار ساده ای داشتیم. در بعضی از بازی‌ها اختلاف خیلی اندک و ناچیز بود و سطح بعضی اوزان خیلی بالا بود. اتفاقا یک جا هم با ترفندی که به کار بردیم میرزایی مبارزه قبل از فینالش را از آذربایجانی برد.
 ‌ چه ترفندی؟
ما در کل مسابقات دو بار حق اعتراض در مسائل داوری داشتیم. در مورد میرزایی وقتی در راند دوم یک امتیاز به حریف آذربایجانی دادند اعتراض کردیم چون میرزایی از نظر بدنی تحت فشار بود و ما می‌خواستیم زمان بخریم تا او نفس بگیرد به این شکل هم یزدان دو سه دقیقه استراحت کرد و هم اینکه اعتراض تاکتیکی ما در بحث پوئن نتیجه داد و یزدان میرزایی درنهایت این مسابقه را با برد پشت سر گذاشت.
 ‌چند تن از ووشوکارانی که به باکو رفتند شانس حضور در تیم اعزامی‌به مسابقات جهانی 2017 را دارند؟
روند انتخابی برای مسابقات جهانی ساز و کار متفاوتی خواهد داشت، نفرات اول تا سوم رقابت‌های کشوری و مدال آوران مسابقات برون مرزی سال 2016 در اردوی انتخابی حضور خواهند داشت. در هر وزن حدودا 6 قهرمان به اردو می‌آیند و در روز اول اردو، مسابقه انتخابی برگزار می‌شود که هر کسی اول شود به مسابقات جهانی اعزام می‌شود. البته طبق قانون فدراسیون جهانی مسابقات در 10 وزن برگزار می‌شود و هر تیم مجاز است که در 5 وزن، اعزامی‌داشته باشد.
 ‌این 5 وزن هم با صلاحدید کادر فنی انتخاب می‌شود؟
بله، با در نظر گرفتن شرایط ورزشکاران و رقبا، این پنج نفر را انتخاب می‌کنیم. سابقه و عملکرد ما نشان می‌دهد که ما معمولا از میان وزن به بالا موفق تر عمل می‌کنیم و معمولا در سبک وزن کمتر موفق بوده ایم البته اگر احساس شود که در سبک وزن هم ضریب موفقیت ما بالاست و ووشوکاری عملکرد خیلی خوبی داشته باشد حتما در جمع اعزامی‌ها خواهد بود.
 ‌ اینکه چینی‌ها در چه اوزانی نفر اعزام می‌کنند هم حتما در تصمیم گیری نهایی کادر فنی تاثیرگذار خواهد بود؟
بله دقیقا چون چین از ما جلوتر است و به هر شکل آنها مهد ووشوی دنیا هستند. قدرت آنها از ما بیشتر است و فاصله شان با سایر کشورها زیاد است. ما میزان آمادگی بچه‌های خودمان در اردوها و وضعیت حریفان را می‌سنجیم و درنهایت بعد از جلسات متعددی که کادرفنی و مدیریتی با هم دارند دراین باره تصمیم گیری می‌کنیم.
‌‌البته قدرت زیاد چین باعث نشده هیچ بردی مقابل شان نداشته باشیم و گاهی بر آنها غلبه می‌کنیم.
ما بازنده همیشگی نیستیم و گاهی مثلا در یک وزن آنها را می‌زنیم. اتفاقا عرفان آهنگریان سال گذشته در قهرمانی جهان حریف چینی اش را شکست داد. الهه منصوریان هم همین کار را برای اولین بار در بخش زنان انجام داد. البته این کم اتفاق می‌افتد که ما و یا سایر کشورها مقابل چین برنده باشیم اما اینطور نیست که اصلا اتفاق نیفتد. آهنگریان در بخش جوانان هم حریف چینی اش را شکست داده بود. سجاد عباسی هم در جهانی 2009 کانادا یک چینی را شکست داد. من هم زمانی که بازی می‌کردم 5-6 بار حریف چینی ام را شکست دادم. محسن محمدسیفی هم سال 2014 بر حریف چینی اش غلبه کرد. با اینهمه مدال‌های آنها همیشه از ما بیشتر است. چین قهرمان بلامنازع جهان است و باقی تیم‌ها همه برای نایب قهرمانی در مسابقات تلاش می‌کنند.
 ‌ رقابت برای نایب قهرمانی بین چه تیم‌هایی است؟
همیشه رقابت سختی برای سکوی دوم بین ایران، روسیه، اندونزی، مالزی، ویتنام و کره جنوبی وجود دارد.
 ‌‌فکر می‌کنید به چند سال کار احتیاج داریم که بتوانیم چین را در ووشو بگیریم؟
به خاطر مدیریت و سرمایه گذاری خوبی که در چند سال اخیر داشته ایم تا اینجا بالا آمدیم که برای نایب قهرمانی مدعی باشیم. با زحمت زیادی به اینجا رسیده ایم و رقابت هم خیلی میلی متری است. با یک مدال، جایگاه تیم‌های دوم و سوم با هم عوض می‌شود و یا حتی ممکن است چهارم جهان شویم. رقابت‌ها واقعا خیلی نزدیک شده و ما همه توان مان را به کار می‌بریم که لااقل دوم باشیم. حاصل برپایی اردوهای خوب، دیدارهای تدارکاتی بیشتر، جذب مربیان سطح بالا و... این شده که جایگاه فعلی را به دست آوریم. با این بضاعت و امکاناتی که داریم به بالاتر از این نمی‌رسیم که بخواهیم چین را بگیریم. البته اگر سرمایه گذاری مداوم مثلا پنج ساله داشته باشیم که با طرح و برنامه باشد می‌توانیم به قله برسیم. درواقع اکنون طرح و برنامه راهبردی و کاربردی هست اما بودجه می‌خواهد.
 ‌ووشو از چه سالی وارد ایران شد؟ 
سال‌های زیادی هست که ووشو به ایران آمده اما اولین تیم ملی ما که به صورت رسمی‌تشکیل شد سال 1997 بود که چهارمین دوره مسابقات جهانی برگزار می‌شد و ما هم در رقابت‌ها شرکت کردیم.
 ‌شما چطور جذب ووشو شدید؟
پدر من کشتی گیر و باستانی کار بود. البته به تیم ملی نرسیده بود ولی در سطح استان تهران کار می‌کرد. مادرم هم علاقه بسیار زیادی به ژیمناستیک داشت و دوست داشت که بچه‌هایش این رشته را دنبال کنند که خب با این رشته کارم را شروع کردم و زمانی که درس نداشتیم و سنم هم خیلی کم بود ژیمناستیک کار می‌کردم. 10 سالم که شد پدرم دوستی داشت که مربی کاراته بود، آقای ناصر نیک روش، من و برادرم را برد پیش او و ورزش رزمی‌را شروع کردیم.
 ‌‌کشتی برای تان آنقدر جذابیت نداشت که رشته پدرتان را دنبال کنید، خصوصا اینکه کشتی رشته المپیکی بود؟
واقعیت کشتی را خیلی دوست داشتم اما وقتی رزمی‌کار کردم خیلی به آن علاقمند شدم. خصوصا اینکه سفارش ما را هم به آن مربی کرده بودند و این حمایت باعث می‌شد که علاقه ما به رزمی‌بیشتر شود. از سال 66 تا 72 کاراته کار کردم و سال 72 رفتم زیر نظر استاد فریدون مالکی که مربی بزرگ کیک بوکسینگ و شوت بوکسینگ بود. البته این رشته در ایران رسمی‌نبود ولی باشگاه داشت. سال 76 بود که گفتند یک رشته جدید آمده به اسم سانشو، آن موقع اسمش ساندا نبود، شبیه کیک بوکسینگ که کشتی هم داشت. خب من هم کشتی بلد بودم و کیک بوکسینگ هم کار کرده بودم، ضربات دست و پایم خوب بود و احساس کردم در این رشته می‌توانم موفق شوم. سال 76 به رشته سانشو آمدم و همان سال، مسابقات قهرمان کشوری برگزار نشد و رقابت‌ها آزاد بود و هر کسی دوست داشت می‌توانست شرکت کند. این پیکارها خیلی سازماندهی شده نبود، من در وزن 75 کیلو مبارزه کردم، در این وزن 120 نفر حضور داشتند که من اول شدم، بعد هم تیم ملی تشکیل شد و به اردو دعوت شدم. آن زمان هم در 5 وزن اعزام داشتیم که من هم به مسابقات جهانی رفتم. چند ماه در اردو بودیم و تمرین کردیم و به رقابت‌های جهانی 1997 ایتالیا اعزام شدیم. آنجا 5 تا بازی کردم، وزنم شلوغ بود، فینالش را با ووشوکاری برگزار کردم که سال 95 در دوره قبلی جهانی اول شده بود، او را شکست دادم و به مدال طلا رسیدم.
 ‌‌این اولین مدال طلای جهانی ووشوی ایران بود؟
بله، اولین طلای جهانی تاریخ ووشوی ما بود.
 ‌سال 1997 با حریف چینی هم رودررو شدید؟
نه، اولین رویارویی من با ووشوکار چینی در سال 98 در بازی‌های آسیایی بانکوک بود که باختم و نقره گرفتم. مسابقه سه رانده شد اما در قهرمانی آسیای سال 2000 که در ویتنام برگزار شد، حریف چینی ام را شکست دادم. سال 99 هم دومین مدال طلای جهانی ام را گرفتم.
 ‌ کلا چند مدال گرفتید؟
6  مدال جهانی که سه تای آن طلا، دو تا نقره و یکی برنز بودند. پنج بار به جام جهانی رفتم که همه مدال‌هایم طلا بودند. دو تا بازی‌های آسیایی که یک طلا و یک نقره گرفتم و سه قهرمانی آسیا که همه مدال‌ها طلا بودند. سال 2002 در بازی‌های آسیایی بوسان حریف چینی را شکست دادم و قهرمان شدم. در رقابت‌های قهرمانی آسیا در سال 2004 هم ووشوکار چینی را بردم.
 ‌اگر اشتباه نکنم شما پرافتخارترین ووشوکار ایران هستید؟
من تابه حال اینطوری فکر نکردم و این بحث اصلا برایم مطرح نبوده، حمید قلی پور بیشتر از من طلای جهانی دارد، او چهار طلا گرفته و من سه طلا، ولی مجموع مدال‌های من بیشتر است. من 15 سال کامل عضو تیم ملی بودم و به مسابقات زیادی اعزام شدم.
 ‌‌بزرگ‌ترین افسوس تان از این حضور طولانی مدت در ورزش؟
همیشه افسوس می‌خورم که ما المپیک نداشتیم. حضور در المپیک آرزوی بزرگی بود که هیچگاه محقق نشد و من واقعا امیدوارم که در سال‌های آینده ووشو المپیکی شود. ما تلاش زیادی می‌کنیم که این اتفاق بیفتد. یکی مثل من بر اثر تمرین شخصی زیاد با مربی اختصاصی ام توانستم 15 سال در تیم ملی باشم و مدال بگیرم ولی امروز فدراسیون نقش زیادی در موفقیت ورزشکاران دارد چون اردوهای منظمی‌داریم، امکانات و تجهیزات خوب و استانداردی در اختیار ووشوکاران قرار دارد و از دانش مربیان خارجی و تجربه دیگر مربیان استفاده می‌کنیم. قبلا من این فشار را به تنهایی تحمل می‌کردم و براثر ممارست زیاد نتیجه می‌گرفتم اما چند سالی هست که جوانان در پروسه و فرایندی که فدراسیون ایجاد کرده شرایط بهتری دارند.
 15 سال حضور مداوم در تیم ملی مستلزم تحمل سختی‌های زیادی است.
روزهای سخت در دوره قهرمانی ورزشکاران حرفه ای کم نیست. من خودم کیلوهای زیادی را از وزن بدنم کم می‌کردم. مثلا برای بازی‌های آسیایی بانکوک 11 کیلو، برای بوسان 13 کیلو... کسانی که در مدت کوتاه و برای مسابقات وزن کم کرده اند می‌دانند این کار چقدر دشوار است و چه فشاری به بدن وارد می‌کند. آسیب‌دیدگی‌ها هم یک بخشی از زندگی حرفه ای بودند، من مصدومیت‌های زیادی را تجربه کردم، دو بار زانویم را جراحی کردم، دنده ام شکست، بینی ام شکست. به ظاهر امروزم نگاه نکنید، از درون شکستگی‌ها و مصدومیت‌های زیادی دارم.
 ‌ گفتید که طی سال‌های قهرمانی با مربی اختصاصی تان و تنها تمرین می‌کردید، این دوره چطور طی شد؟
واقعیت دور خودم یک دیوار کشیده بودم تا 15 سال. واقعا خودم را از همه چیز محروم کرده بودم. کوره آجرپزی را دیده‌اید که چه دودکش بلندی دارد؟ زندگی آن روزهای من شبیه همان دیوار بلند بود که دور خودم کشیده بودم که هیچ چیزی واردش نمی‌شد و همه چیز برایم ورزش بود. آن زمان نه برایم پول اهمیت داشت، نه شغل، نه تفریح، نه هیچ چیزی که برای جوان‌ها در آن سن اهمیت دارد. قهرمانان ما از اعتباری که در ورزش به دست می‌آورند می‌روند و جای دیگر خرج می‌کنند، به شهرت می‌رسند، به پول می‌رسند، به پست و مقام می‌رسند ولی من هیچوقت از این اعتبارم جایی استفاده نکردم.
 ‌‌بخشی از منظورتان سیاست است دیگر؟!
بله، این هم یک بخشی از این استفاده است که من این کار را انجام ندادم. در آن 15 سال دوره قهرمانی هرگز دنبال پول و جذابیت‌های شهرت و موقعیتم نبودم و همان دیوار بلندی که گفتم همیشه کنارم بود. آن زمان حتی تشکیل خانواده هم ندادم، به درسم هم آنطور که باید و شاید نپرداختم، بعد از دوره قهرمانی بود که به این مسائل جدی تر نگاه کردم و سال گذشته دکترای مدیریت ورزشم را گرفتم.
 ‌‌جدا از هدفی که خودتان ترسیم کرده و برنامه ای که در دوره قهرمانی دنبال می‌کردید، چه کسی بیشتر در موفقیت‌تان موثر بود؟
خانواده خیلی نقش داشتند و همیشه به من امید می‌دادند. بعد هم مربی ام فریدون مالکی، البته مرحوم مالکی، متاسفانه ایشان در سانحه رانندگی جان شان را از دست دادند، او شرایط فنی خوبی را برای من ایجاد کرده بود و من همان راه را ادامه دادم، به واسطه تمرینات خوبی که داشتم سطح فنی ام بالا بود و تمام اینها را مدیون مرحوم مالکی بودم. شرایط امروز با گذشته خیلی فرق کرده و همه چیز براساس شایسته سالاری پیش می‌رود و همه مسائل ووشو سر جای خودش قرار دارد و این به جوانها انگیزه می‌دهد. از وضعیت کنونی واقعا لذت می‌برم.
‌چه زمانی احساس کردید که دیگر وقت خداحافظی با ورزش قهرمانی رسیده؟
هم بدنم می‌کشید و هم اعصابم که باز هم کار را ادامه دهم اما قانونی بود که ووشوکاران تا 35 سالگی بیشتر نمی‌توانند در مسابقات شرکت کنند. درواقع من در اوج خداحافظی کردم و همچنان شرایط مسابقه دادن و مدال گرفتن را داشتم. همان سال آخر هم طلا گرفتم، آخرین جهانی من، جهانی 2009 کانادا بود که طلا گرفتم، بعد سال 2010 هم در جام جهانی شرکت کردم و باز هم طلا گرفتم. سال 2011 جام پارس در داخل کشور برگزار شد که باز هم در کیش به مدال طلا رسیدم، اما دیگر قانون دست ما نبود و مجبور بودم به دوره قهرمانی ام خاتمه بدهم. هرچند که چهار پنج سال بعدش که من 40 سالم شد قانون تغییر کرد و ووشو کاران تا 40 سالگی اجازه حضور در مسابقات را پیدا کردند. انگار منتظر بودند که من بروم و بعد قانون را تغییر دهند! (باخنده)
 ‌ بلافاصله به کادرفنی اضافه شدید؟
من در سال‌هایی هم که ورزشکار بودم کار مربیگری می‌کردم و درواقع مربی-ورزشکار بودم. سال 2007 مدیر فنی تیم ملی شدم و از سال 2013 هم دیگر سرمربی تیم ملی ووشو شدم و پنج سال است که هدایت تیم را برعهده دارم.
 ‌ یک روز سختِ زندگی قهرمانی؟
روزی که از نظر بدنی تحت فشار بودم واقعا جزو سخت ترین روزهایم نبود، اما اگر از نظر روحی و روانی شرایط مساعد نبود و تحت فشار قرار می‌گرفتم کار خیلی سخت می‌شد. جهانی 2003 در بازی قبل از فینال، پایم به شدت آسیب دید، من می‌خواستم کار را با همان پا ادامه دهم چون تمرینات زیاد و سنگینی برای این رقابت‌ها انجام داده بودم اما چون رباط پایم آسیب دیده بود و می‌لنگیدم، سرداور اجازه نداد کار را دنبال کنم و این برایم خیلی تلخ و سخت بود.
 ‌ آسیب دیدگی‌هایی که آن دوره پشت سر گذاشتید حالا هم اذیت تان می‌کند؟
یکی از مهره‌های گردنم در تمرینات شکست، هنوز هم خیلی شب‌ها از درد بیدار می‌شوم و نمی‌توانم بخوابم. درد می‌زند به کتفم، مهره شماره پنج گردنم آسیب دیده و این خیلی اذیتم می‌کند. یا دنده ام از وقتی که آسیب دیده، خیلی اوقات دردش اجازه نمی‌دهد که بخوابم. زانویم را هم دو بار جراحی کرده ام، چون هنوز هم خودم همراه با بچه‌ها تمرین می‌کنم یک سری از حرکات را نمی‌توانم انجام دهم. البته گله ای هم نیست، اینها همه جزئی از زندگی قهرمانی است و بخشی از کار هست، شما ورزشکاری را پیدا نمی‌کنید که این روزها و این مصدومیت‌ها را تجربه نکرده باشد. من همه این تجربیات را کنار زندگی قهرمانی ام پذیرفته و دوست دارم.
 ‌ شبی را در آن دوره سپری کرده اید که حس کنید صبح نمی‌شود؟
سال 98 وزن زیادی کم کرده بودم، با منصور نوروزی در بانکوک بودیم برای بازی‌های آسیایی، هر چقدر می‌گذشت صبح نمی‌شد، اول که سه شب نگران بودیم که سروزن برسیم، بعد که سر وزن رسیدیم هر چه ساعت را نگاه می‌کردیم انگار اصلا وقت نمی‌گذشت. می‌خواستیم صبح شود و وزن کشی کنیم که کار تمام شود اما ساعت نمی‌گذشت. خواب مان نمی‌برد.
 ‌ یک روز خوب؟
روزهای خوب خیلی زیاد بودند، مثلا اولین مدال طلایی که گرفتم روز خیلی خوبی را برایم رقم زد. 21 سالم بود و جدا از اینکه به مدال طلا رسیده بودم، این مسئله را از بُعد ملی و تعصبی که روی کشورم داشتم خیلی ارزشمند می‌دانستم و این حس خاصی به من می‌داد، حسی که خیلی هم شخصی نبود و بیشتر حس ملی بود. یک حس بسیار خوب دیگرم را هم در بازی‌های آسیایی بوسان تجربه کردم که این  اولین مدال طلای ما در بازی‌های آسیایی بود و همچنین برای اولین بار هم بود که یک چینی را شکست می‌دادم. قبل از من هیچ ووشوکار ایرانی در مسابقات رسمی، چینی را شکست نداده بود و این برایم خیلی مهم بود. سال 2009 هم که در جهانی طلا گرفتم خیلی برایم شیرین بود چون می‌دانستم این آخرین میدان جهانی است که می‌توانم در آن شرکت کنم.
 ‌ المپیک هم رفتید اما خب مدالش اصلا محاسبه نشد.
بله چینی‌ها در سال 2008 به خاطر میزبانی، مسابقات ووشو را برگزار کردند که اصلا در رنکینگ محاسبه نشد.
‌ و حسرت بزرگ تان؟
المپیک، الان که دارم فکر می‌کنم دو سه تا هست اما بزرگ ترینش المپیک هست، اینکه ووشو المپیکی نیست و ما مدال المپیک نداریم.
 ‌اما بعد از مطرح شدن نام کشتی به عنوان یکی از رشته‌هایی که ممکن است از المپیک حذف شود ووشو هم شانس المپیکی شدن را پیدا کرد، به نظر می‌رسد در این مقطع ووشو بیش از هر زمان دیگری به المپیک نزدیک باشد.
در آن لیستی که هفت هشت رشته برای المپیکی شدن کاندیدا هستند نام ووشو هم دیده می‌شود، برای المپیک 2020 که توکیو حق انتخاب داشت، ووشو انتخاب نشد اما امیدوار هستم که در المپیک 2024 این اتفاق بیفتد.
 ‌ اما شما دیگر قادر به کسب مدال نیستید. اینکه شاگردان تان به المپیک بروند همانقدر برای تان ارزشمند هست؟
واقعیت این است که من بحث المپیکی شدن ووشو را اصلا برای خودم دنبال نمی‌کنم و خیلی دنبال این حرف‌ها نیستم، نه اینکه دوست نداشته باشم که شاگردانم مدال بگیرند، اما المپیکی شدن را از این جنبه دنبال می‌کنم که ووشو می‌تواند در این میدان بزرگ مثل کشتی، وزنه برداری و تکواندو مدال‌های زیادی برای ما به ارمغان بیاورد و این درمجموع برای کشور ما و ووشو خوب هست.
 ‌ اینکه رئیس فدراسیون جهانی ووشو نایب رئیس کمیته بین‌المللی المپیک هست هم حتما شانس المپیکی شدن ووشو را افزایش می‌دهد.
صددرصد. این موقعیت ضریب موفقیت ووشو برای راهیابی به المپیک را بیشتر می‌کند. رئیس فدراسیون جهانی ووشو به شدت پیگیر این موضوع هست و روی آن سرمایه‌گذاری کرده است.
 ‌ از مسابقات پیش روی تیم ملی می‌گویید؟
سه، چهار مسابقه پیش رو داریم که اردوهای مان برای شرکت در آنها ادامه می‌دهیم. یونیورسیاد یا همان المپیک دانشجویان که در تایوان هست، مسابقات جهانی که اواخر مهر ماه در روسیه برگزار می‌شود. همچنین مسابقات جهانی کونگ فو در چین که سبک‌های سنتی در کشورمان با هم مسابقه می‌دهند و درنهایت در چین رقابت خواهند کرد. مسابقات جوانان آسیا را هم در کره جنوبی پیش‌رو داریم.