تاثیر فرهنگ جامعه بر قاچاق

مصرف گرایی بعنوان یک فرآیند اجتماعی مصرف هرچه بیشتر کالاهای مصرفی اعم از با دوام و بی دوام را مورد تاکید قرار می دهد. در این فرهنگ، افراد در خرید همیشگی کالاها و خدمات جدید درگیر می شوند در حالیکه هیچ توجهی به نیاز یا عدم نیاز به این کالاها ندارند.
جامعه ای که این فرهنگ بر آن حاکم گردد، جامعه ی مصرفی خواهد شد که درآن مصرف مبتنی بر خواست و نه صرفا مبتنی بر نیاز مطرح می شود.
در جامعه کنونی ما، بخشی از مصرف، نه به دلیل نیاز به کالاهای خریداری شده، بلکه به دلیل کسب جایگاه و منزلت بالاتر صورت می پذیرد. برخی مصارف بخاطر به نمایش گذاشتن و براساس مقیاس های ظاهری مانند اتومبیل، لباس و غیره برای کسب احترام و فخر فروشی است. مصرف نمایشی در بلندمدت مانع رشد نرخ پس انداز می شود.
در دنیای رقابتی امروز، مشتریان در کانون اصلی توجه هستند و رضایتمندی آن ها عامل اصلی کسب مزیت رقابتی سازمان هاست. لازمه جلب رضایت مشتریان برآورده کردن کامل نیازهای آنان و شناسایی دقیق خواسته ها، انتظارات، تمایلات، توانایی ها و محدودیت های آن ها در خرید محصولات است. با دستیابی به چنین اطلاعاتی می توان عوامل تاثیرگذار بر رفتار مصرف کنندگان را به خوبی تشخیص داد و برای متوجه ساختن آنها به مصرف کالای داخلی و پرهیز از خرید کالای قاچاق بهره برد.معمولا کشورهایی که می خواهند کالای خود را به کشورهای دیگر بفروشند و فرهنگ کشورهای دیگر در مقابل مصرف مقاومت می کند اول از همه در صدد تغییر فرهنگ آن کشور بر می آیند و سپس کالاهای خود را به آنها می فروشند. یکی از عوامل موثر در تغییر فرهنگ مصرفی و ایجاد رویه مصرف گرایی، تبلیغات است. با تبلیغات می توان عادات و آداب و رسوم را تغییر داد و جوامع را بسوی سطحی از مصرف بالا یا پایین سوق داد.در بررسی مسائل مربوط به الگوی مصرف در یک جامعه لزوم توجه به مقوله فرهنگ بیش از پیش آشکار می گردد. فرهنگ، مفهومی یکپارچه و پیچیده است و در برگیرنده دانش، اعتقادات، مذهب، قوانین، اخلاقیات، آداب و رسوم و بسیاری دیگر از عادات و قابلیت های کسب شده توسط افراد یک جامعه است. فرهنگ یک مفهوم جامع است و تقریبا شامل هر چیزی می شود که بر فرآیندهای فکری و رفتاری افراد تاثیر می گذارد.آنچه که بر مصرف بسیاری از کالاها اثر گذار است، ترکیب مجموعه ای تمایلات و ارزش هاست. امروزه ترکیب قیمت پایین، دامنه انتخاب وسیع و نام های تجاری مشهور جهان همان چیزی است که الگوهای سنتی خرید در سراسر جهان را دستخوش دگرگونی ساخته است.در شرایطی که به دلیل رقابت ناپذیری تولیدکنندگان داخلی، تغییر الگوهای مصرف و نفوذ فرهنگ های بیگانه، هر روز عرصه بر مصرف کالاهای داخلی تنگ تر شده است، ضرورت دارد تا با توجه بیشتر به عواملی چون فناوری اطلاعات و ارتباطات، ارتقای سرمایه انسانی، الزام تولیدکنندگان به رعایت استانداردهای جهانی در تولید کالا، استفاده از قابلیت های مدیریت و سرمایه بخش خصوصی، بهبود فضای کسب و کار، توجه به تحقیق و توسعه و غیره، قدرت رقابت تولید داخلی را ارتقاء بخشید. ادامه در صفحه  12