فرصت‌سوزی در کمین

مسعود سلیمی- در سیستم‌های حکومتی مبتنی بر رای مردم- دست‌کم از نظر شکلی در واقع فارغ از معنای محتوایی- هنگامی که مثلا رییس‌جمهور با رای اکثریت مردم برگزیده می‌شود، نتیجه برآمده در انتخابات دیگر نهادهای سیاسی و مدنی از جمله پارلمان و شورای شهر هم می‌تواند اثر مشابه بگذارد.
به عنوان نمونه در ریاست جمهوری 2012 فرانسه که اولاند از حزب سوسیالیست توانست بر سارکوزی- رییس‌جمهور شاغل و دست‌راستی- پیروز شود، یک ماه بعد در پارلمان این کشور هم پیروزی بالای سوسیالیست‌ها ادامه پیدا کرد به عبارت دیگر رای‌دهندگان ترکیب پارلمان را به گونه‌ای رقم زدند تا اکثریت لازم و قاطع برای رییس‌جمهور جدید فراهم شود در حالی که یکی دو سال بعد، زمانی که نوبت به انتخابات شورای شهر فرانسه رسید، نارضایتی از عملکرد رییس‌جمهور کاملا به چشم آمد چراکه در اکثر مناطق، نمایندگان مخالف دولت، امور شهرها را در دست گرفتند.
تجربه داخلی هم موید چنین فرآیندی است. در واقع در دوران اصلاحات که دولت و مجلس ششم در یک خط حرکت می‌کردند، شورای شهر- بیشتر در کلانشهرها به ویژه در تهران- هم در اختیار اصلاح‌طلبان قرار گرفت.
در راستای چنین تجربه‌ای، هنگامی که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم مشخص شد و هنوز سرنوشت شوراها دست‌کم در کلانشهرها معلوم نبود، پیش‌بینی ترکیب کنونی شورای شهر مثلا تهران، بالقوه امکان‌پذیر بود و دیدیم که دربست در اختیار لیست امید قرار گرفت.


اینکه یکدست شدن چند نهاد سیاسی و مدنی پیامد مثبت یا منفی دارد، بحث دیگری است اما بدون تردید، در تعریف و تامین دموکراسی، «قدرت یکدست» بیشتر در خطر یکسونگری قرار دارد. به هر حال با توجه به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر- به طور خاص کلانشهرها- و همچنین همراه بودن-دست‌کم نسبی- مجلس با دولت شرایطی را به وجود آورده که ظاهرا فرصت بیشتر برای تحقق وعده‌های انتخاباتی فراهم شده است.
در این راستا نتیجه برآمده از انتخابات شورای شهربه ویژه در تهران که یکدست در اختیار لیست امید قرار دارد، این روزها حرف و حدیث‌های زیادی به‌خصوص در ارتباط با شهردار پایتخت به وجود آورده است.تجربه ناگوار و پر از آسیب 12 سال گذشته شورای شهر که شهردار برآمده از اکثریت آن، یکه‌تازی می‌کرد، این بار مساله انتخاب جانشین قالیباف را به یک معادله چندمجهولی بدل کرده است.
شهردار در پایتخت‌های بزرگ چون پاریس، لندن، نیویورک و از جمله تهران وظیفه‌ای فراتر از حزب و جناح و حتی ترکیب انجمن شهر بر‌عهده دارد، شهردار تهران الزاما نباید عضو شورای شهر باشد به ویژه با توجه به صدرنشین لیست امید که حضورش در صندلی ریاست، فرصت نهایی را برای نبش قبر مشکلات و اتهامات گذشته فراهم خواهد کرد. برعکس باید فردی باشد که از نظر فردی و تجربی، چهره کارآمد، سالم و کارآزموده و در عین حال واجد قدرت اجرایی هم باشد و از همه مهم‌تر اینکه هیچ نوع وابستگی آشکار و پنهان شخصی با منافع تک‌تک اعضای شورا و لابی‌های قدرت نداشته باشد.
انتخابات شهردار از میان اعضای شورای شهر چنان که نام‌هایی مطرح می‌شود به سود رای‌دهندگان نخواهد بود، برعکس در بین شخصیت‌های دور و نزدیک به اصلاح‌طلبان حتی افراد بدون برچسب شخصی یا جناحی می‌شود چند نفری را پیدا کرد که پیشینه فردی و کاری‌شان در قالب یک شهردار کارآمد برای جبران گذشته و برآورده کردن خواسته‌های مردم پایتخت بگنجد.در دوره دولت اصلاحات، فرصت مناسبی برای نهادینه کردن اصول ابتدایی دموکراسی و توسعه نهادهای مدنی و در نهایت نهادینه کردن اصول اصلاحات پیش آمده بود که به خاطر یکسو‌نگری بسیاری از اصلاح‌طلبان، سوخت و از بین رفت که پیامد آن به یک دوره هشت ساله ویرانگر انجامید اما اینک به مصداق تکرار تاریخ و در حالی که شرایط در کل جهان، منطقه و ایران عوض شده، بار دیگر فرصت مناسبی با رای مردم به‌وجود آمده تا ضمن جبران مافات به ویژه در زمینه امور شهری، اصلاحات از وعده به عمل‌گرایی بدل شود. تجربه نشان می‌دهد که تکرار فرصت‌سوزی به طور قطع به عوام‌فریبان فرصت میدان‌داری خواهد داد باید درس گرفت تا فرصتی که مردم ایجاد کرده‌اند،
به ناامیدی نرسد.
massoudmehr@yahoo.fr