مواظب باشيد برگه هاي اميد از دست نرود

به شاهراه طلب
نیست بیم گمراهی
که راه با قدم رهنورد می آید
ه.ا. سایه



دلهره‌ها طوفانی شده بودند. گاهی طوفان دلهره ها چنان بزرگ می‌شوند که کلمات و قلم ها نیز می لرزند. روایت نانوشته همین دلهره ها در این جملات کوتاه حکایت جمعه نامه ای است که قرار بود در روزهای اضطراب به شکل سوگندنامه نوشته شود و اکنون به هیبت تبریک نامه تحریر می شود.
جناب آقای روحانی
ريیس‌جمهور منتخبِ روزهای پایانی اردیبهشت
سلام و تبریک
اجازه دهیددر آغاز نامه بنویسم که این تبریکات بیشتر ازهر چیز، کام خودمان را شیرین خواهد کردزیراکه نخست گمان می کنم جنابعالی هیچ گاه فرصت و فراغت برای خواندن این نامه را نخواهید داشت و چه بسا که نامه‌ام هیچ‌گاه به دست صاحبش نخواهد رسید.
چه بسا خوانندگان این سیاهه، دوباره همان خیل مردمانی باشند که روزگاری عادت کرده بودند تا برای تعمیر سقف بالای سرشان یا تکمیل جهیزیه دختران‌شان و یا رونق رزق شان ، نامه های بی پاسخ به ريیس دولت وقت بنویسند. حلاوت این تبریک به کام ما دو چندان خواهد بودزیرا که این بار نیز مردی منتخب این رقابت بود که در گام نخست بر آزادی و اصلاحات سلام کرد.
مردی که به هنگام نقد رقیبان، لبخند زد و به هنگام تخریب سازمان یافته رقبا تغیر کرد.مردی که پیروزی‌اش را به شکل پیروزی صلح بر خشونت توصیف کرد و گفت که می کوشد تا اعتماد مخالفانش را نیز جلب کند.
مردی که خلق الساعه متولد نشد و اسلاف خویش را ستود.
مردی که تکثر را باور کرد و نزاع را بیهوده دانست.آقای روحانی، من روزنامه‌نگارم و همین شغل، مرا به سوی نگارش گزارش یک حقیقت پنهان می‌کشاند. شاید که لازم است تا برای شما گزارش کنم که همه سرمایه سیاسی اهالی این سرزمین تنها یک برگ رای است. آنان رویاهای‌شان را به اسم شما پیوند زدند و با کد 55 نام حسن روحانی را نوشتند.
نام شما نوشته شد و میلیون‌ها قسم نامه به نام تان رقم خورد . سرمایه میرزا علی که کلاهش را چسبیده بود و نگاهش را به چهره شما دوخته بود، فقط یک رای است.سرمایه مرضیه، وقتي‌که از چهره سوخته از اسیدپاشی‌اش همراه با لبخند پرده‌برداری کرد.
سرمایه همه خوزستانی‌هایی که فریاد می کشیدند: ماکه هوا نداریم ، هنوز هواتو داریم.تنها یک برگ رای است که تقدیم تان شد.
آقای ريیس جمهور
می‌خواهم برای‌تان بنویسم که همه بغض ها، همه اشک ها و همه رشک‌هاي ما تنها در یک برگه و در یک نام خلاصه شد و روزگار، سنگینی بار آن را بر دوش شما گذاشت.
یادتان نرود که آنان امیدشان را به نام شما دوخته اند و منتظر نشستند و شاید شکوفایی امید یک نسل، از ریاست بر جمهورشان بسیار سخت تر است.
ريیس جمهور منتخب
جملات این نامه در لحظاتی نوشته می شوند که غریو شادی جوانان پایتخت سراسر تحریریه کوچک روزنامه را پرکرده است.
اكنون من به حکم وظیفه ام می‌کوشم تا از لابه لای حظ وافر پیروزی هشدار دهم تا مبادا به پرتگاه شکست ناگهانی بیفتیم.
باید مواظب باشید!
مواظب باشید، زیرا که مدیریت بر کشوری که هنوز کسری از مردمانش زیر خط فقر زندگی می کنند ، همت عالی می‌طلبد.
باید مواظب باشید!
مواظب باشید، زیرا که هنوز زنان و دختران این ملک از تعصب و تبعیض در سرزمین مادری‌شان فغان می کنند و عدالت جنسیتی همت عالی می‌طلبد.
باید مواظب باشید!
مواظب باشید، زیرا که هنوز تصور ساکنان این سرزمین همان حکایت تلخ ارباب رعیتی است و برای تبدیل این رابطه به رابطه شهروندي، راهی طولانی باقی مانده است. راهی‌ که همت عالی می طلبد.
باید مواظب باشید!
مواظب باشید، زیرا که مجاهدان شنبه همیشه در کمین نشته اند و پاسداشت دستاوردهای حماسه‌ برگ‌های رای در ثانیه‌ای از کف می‌رود.
مواظب باشید!
مواظب باشید، زیرا که صیانت از امیدها همت عالی می طلبد.
آقای روحانی
پیروزی تان مرا شیرین کام کرد و شیرینی‌اش آن جا هویدا شد که شما حق انتقاد از دولت را پاس داشتید و از یاد نبردید که عیار دموکراسی در حمایت از حقوق مخالفان معنا می شود.
بگذارید هشدار دهم که باید مواظب باشید.
مواظب باشید زيرا که رقیب‌تان با شعارهای عوام‌فریبانه و وعده های اقتصادی توانست جمعی را با خود همراه کند.
جمعی که از تنگناهای اقتصادی به تنگ آمده بودند و از کوچکی سفره‌های‌شان در رنج بودند.
مواظب باشید!
مواظب باشید، زیرا که فقر گاهی غارتگر فضیلت هاست و تنها عدالت، چاره‌ساز است. عدالتی که نباید آن را با توزیع اعانه اشتباه گرفت.
آقای روحانی
می دانم که به زودی راهی پارلمان خواهید شد تا در محضر مجلس نشینان سوگند یاد کنید و بگویید که پاسدار قانون اساسی خواهید بود.
ای کاش لحظاتی پیش از آن سوگند، قسم‌نامه‌های پنهان شهروندان گمنام از جلوی چشمان‌تان بگذرد. قسم نامه‌هایی که تنها با برگه‌های کوچک آرای شان در پی دریچه ای بودند. دریچه‌ای برای آنکه کرامت و فضیلت و عدالت از درونش پیدا شود.
شاید شما ريیس جمهور مطلوب بسیاری از هواداران‌تان نباشید. اما لطفا از یاد نبرید، لطفا هیچ وقت فراموش نکنید که شما امید آن‌ها هستید.کسانی که زیر لب می خوانند «که راه با قدم رهنورد می آید».