قصه ما و دموکراسی

محمد هدایتی- فرانسوی‌ها 1789 انقلاب کردند؛ اولین انقلاب دموکراتیک مدرن. در خلال سده بعدی اما سلطنت و استبداد چندباری بازگشت و دموکراسی هنوز نوپا و نیم‌بند را کنار زد. تلاش برای دموکراسی‌خواهی ادامه یافت. فرانسویان امروز، در جمهوری پنجم با وجود معایب بسیار، یکی از بهترین دموکراسی‌های موجود را دارند. در غالب کشورها، دموکراسی چنین روندی را تجربه کرده است؛ مسیری پرپیچ و خم و با فراز و فرودهای بسیار. در این مسیر دائما باید آموخت و برای تعمیق هرچه بیشتر آزادی، عدالت‌خواهی و زدودن محدودیت‌ها و انحصارات تلاش کرد.
ما سابقه‌ای طولانی در دموکراسی نداریم. سازوکارهای دموکراتیک در ایران برای نهادینه شدن، موانع بسیاری پیش‌رو داشته و دارند. با این حال پیش رفته‌ایم. اینجا هم با فراز‌وفرودهایی. دوم خرداد که شد، فکر کردیم تمام شده است کار. روزهای اوج مطبوعات آزاد بود و سخن گفتن از جامعه مدنی. قصه اما به یکباره عوض شد. احمدی‌نژاد از دل صندوق‌ها بیرون آمد. رمق از روزنامه‌ها و رسانه‌ها گرفته شد. داستان‌های 88 پیش آمد. ناامید شدیم. برخی می‌خواستند عطای صندوق‌های رای را به لقایش ببخشند. اما در روزهای آخر احمدی‌نژاد، یک‌بار دیگر گردهم آمدیم. بزرگان گفته بودند «امید بذر هویت ماست». راه، قهر با صندوق نبود. در بازی دموکراسی کم‌کم یاد گرفتیم حتی اگر شرایط بسامان نبود، بازی کنیم با وجود همه محدودیت‌ها؛ که میدان را کامل به حریف واگذار نکنیم. حریفی که نشان داده بود بیمی از اتلاف منابع و به قهقرا بردن کشور ندارد. حسن روحانی نامزد مشترک اصلاح‌طلبان و نیروهای موسوم به اعتدال، برنده انتخابات شد. در انتخابات مجلس سال گذشته، بسیاری از نیروها ردصلاحیت شدند اما نتیجه بازی ما با همان محدودیت‌ها، ساختن مجلسی به مراتب بهتر از قبل بود و انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر که از نظر بسیاری و به دلایل مختلف شاید مهم‌ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی باشد. این بار هم، همصدایی تحول‌خواهان، پیروزی دیگری به ارمغان آورد.
می‌شود با نگاهی انتقادی به بررسی همه این تحولات نشست. از اشتباهات گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب گفت. از اینکه هنوز با وضعیت مطلوب فاصله بسیاری داریم. می‌شود از این گفت که هنوز حقوق و آزادی‌های بسیاری در کشور به رسمیت شناخته نمی‌شود اما دستاوردهای این راه طولانی کم نبوده است. مهم‌ترین‌شان؟ به گمانم مهم‌ترین دستاورد همه این سال‌ها این بوده است که حتی مخالفان آزادی، محافظه‌کارترین و شاید مرتجع‌ترین گروه‌ها، دیگر یارای علم کردن پرچم مخالفت با اصول آزادیخواهانه را ندارند. دیگر همگان می‌دانند مشروعیتی اگر هست، از آن ملت است و شهروندان. دیگر محافظه‌کارترین افراد هم نمی‌توانند از پنهان کردن زنان در پستوها حمایت کنند. همه می‌دانند که باید به نقش و حضور اجتماعی آنها احترام بگذارند وگرنه بی‌اعتنایی می‌بینند. همه، حتی آنهایی که سوابق‌شان نسبت چندانی با آزادی ندارد، از لزوم آزادی و فرصت دادن به مخالف برای حرف زدن می‌گویند. حرف‌ها حتی اگر انتخاباتی باشد یا پوپولیستی، نشان از واقعیتی جدی می‌دهد. گفتمان دموکراسی‌خواهی جوانه زده است. رقبایش را تحت تاثیر قرار داده است. آنها هم ناچار شده‌اند با این زبان سخن بگویند حتی اگر سخن گفتن با آن را خوب بلد نباشند.
hedayati.mohammad@yahoo.com