مطالبات قانونی با صندوق رای

‎‎عبدالله مومنی- مشارکت مردم در انتخابات یکی از مهم‌ترین مجراهای اصلاحات در نظام سیاسی است که در نظام انتخاباتی مناسب و منطقی این امر به کارآمدی و ثبات نظام سیاسی کمک می‌کند. ‎برخلاف این موضوع زمانی که ساختاری با نظام انتخاباتی نامطلوب و ناکارکرد باشد، نه‌تنها منجر به تحقق اصلاحات و پاسخگویی در این‌گونه ساختارها نمی‌شود بلکه به عنوان بخشی از فرآیندهای غیرمعمولی می‌تواند موجب بی‌ثباتی شود.
‎اما با توجه به ظرفیت‌های مردم‌سالارانه‌ای که در قانون اساسی کشور ما وجود دارد و با وجود پارلمانی که منشا مشروعیت‌بخشی مردم هستند و اتکای ریاست‌جمهوری به رای مردم، مشارکت مردم در انتخابات و اساسا اصلاحات برای ما بخشی از فرآیندهای عادی سیاسی است و نه‌تنها موجب ضرر نیست بلکه به کارآمدی و ثبات نظام سیاسی نیز کمک می‌کند.
‎ما با حضورمان در پای صندوق‌های رای می‌توانیم پس از انتخابات، مطالبات قانونی، ملی و دغدغه‌های شهروندان را در مسیر درست پیگیری کنیم.‎شرکت در انتخابات یکی از مهم‌ترین ابزارهای اصلاح وضع موجود است. اگر می‌خواهیم روند مثبت و رو به بهبود فعلی استمرار یابد، باید در انتخابات مشارکت حداکثری داشته باشیم چراکه با قهر کردن با صندوق رای مثل پایان دوره اصلاحات هیچ دستاوردی بر این رفتار قهرآلود ما مترتب نیست و حتی اندک دستاوردها نیز از بین خواهند رفت و عقبگرد خواهیم داشت. آیا می‌خواهیم با تمرکز بر ساز‌و‌کار و ساختار ناقص و معیوب نهاد انتخابات، تمام کارکرد و دستاوردی که این نهاد می‌تواند داشته باشد را کنار بگذاریم؟ مگر جز این است که از طریق شرکت در انتخابات می‌توانیم عیب و نقص و خطاها را مرتفع کنیم؟ به جرات می‌توان گفت هیچ تغییری که مفید به حال ملت باشد طی 40 سال گذشته به وجود نیامده، مگر با شرکت گسترده در انتخابات. پس چرا چنین امکان ارزشمندی را نادیده بگیریم و از چنین حقی بگذریم؟
‎کسانی که نمی‌خواهند رای بدهند و در انتخابات شرکت کنند، این رای ندادن و شرکت نکردن در انتخابات، به نوعی یعنی رای دادن به کسی که اتفاقا مخالف مرام و نگاه آنهاست.


‎روز ٢٩ اردیبهشت با اختصاص حداکثر دو ساعت وقت پای صندوق رای برویم و طی روزهای باقی مانده تا انتخابات، مرددها و تحریمی‌ها را تشویق به رفتن به پای صندوق رای کنیم. اصلاحات؛ فرآیندی تدریجی و غیرخشونت‌آمیز است که مهم‌ترین بستر آن صندوق رای است حتی اگر این صندوق کاستی‌های زیادی داشته باشد.
‎وقتی در مورد انتخابات سخن می‌گوییم به میزانی که مشارکت گسترده‌تر باشد حصول به نتایج و امید به تحقق خواسته‌ها دست‌یافتنی‌تر است. پس خواه‌ناخواه باید توجه کنیم مثلا دولتی با 25 میلیون پشتوانه رای با دولتی که کمترین پشتوانه مردمی را دارد، توانش برای حل معضلات متفاوت خواهد بود. در شرایطی که مشارکت مناسب باشد، اشخاص دولت متناسب با گرایش‌های خودشان را پیدا می‌کنند.
در جریان انتخابات مشارکت گسترده، یکی از دغدغه‌های اصلی شهروندان آگاه و مسوول است و نگرش حاکمیت باید معطوف به ایجاد مشارکت گسترده عموم شهروندان و تعمیق مجاری مشارکتی باشد. برخلاف احزاب که مساله‌شان به درستی این است که فرد و شخصیتی دقیقا با مشخصات مورد توجه یک جریان یا اشخاص ذی‌نفوذ در انتخابات حضور پیدا کند. در انتخابات‌ها به خصوص در ریاست‌جمهوری به‌طور جدی توجه احزاب و جریانات سیاسی باید به این مساله باشد که طرف‌های مقابل تفکر و گرایش عموم مردم و طبقه متوسط به عنوان حاملان دموکراسی چه کسانی هستند و پیشینه و سابقه و تجربیات گذشته مدیریتی و سیاسی آنها به چه شکل بوده و چه کارنامه‌ای داشته‌اند.
انتخابات ریاست‌جمهوری یعنی رقابت و هماوردی دو گفتمان کلی در کشور؛ جریانی که نگرش آن بر میزان رای ملت است، استوار است یعنی همان جریانی که مبنا را مردم‌سالاری می‌داند و برای آزادی و توسعه سیاسی جایگاه خاصی قائل است و در برابرش جریانی که با نگرش اقتدارگرایی به دنبال آمریت و تمرکز‌گرایی در اداره امور کشور است.
‎با مشارکت گسترده در انتخابات، دولتی که به مردم‌سالاری، دموکراسی، عقلانیت و منافع همگانی گرایش داشته باشد روی کار می‌آید. طبیعتا در جهت‌گیری عمومی مردم، عقل موردپسند مدنظر است نه جریانی که با اقتدارگرایی به دنبال آمریت سیاسی است تا نتیجه آن حاکمیت دولت جناحی و ماجراجویی شود که منافع قشری و تک‌جریانی برایش مهم باشد.