چرا روحانی باید باشه!

آفتاب‌یزد: وای از خورشیدی که در سحرگاه شنبه بدون روحانی طلوع کند. آری، به همین شدت و حدّت. چراکه اگر روحانی نباشد مردم ایران خیلی از داشته‌ها را از دست می‌دهند. یک قلم یا دو قلم هم نیست. خیلی از موارد را می‌توان لیست کرد و نسبت به غیبت آنان در صورت نبود روحانی اندوهناک و نگران شد. نمی‌خواهیم بگوییم بازی مرگ و زندگی راه افتاده است، اما به‌قول اسحاق، این دوئلِ راه و بیراه است. کسانی که راه را می‌شناسند و چرخ کشور را به حرکت در می‌آورند کما اینکه این 4 سال چنین کرده‌اند و افرادی که تجربه ثابت کرده کشور را نه تنها در بیراهه رها می‌کنند، بلکه آن را به سمت پرتگاه نیز هل می‌دهند، لذا سکوت و تردید جایز نیست. در وضعیت خاصی قرار داریم. حتی یک رای ممکن است سرنوشت را به طرز چشمگیری متحول کند.
فقط بیایید اندکی تامل کنیم که اگر روحانی نباشد چه اتفاقاتی روی خواهد داد.
اگر روحانی نباشد ظریفی هم نخواهد بود. پدر که نباشد برجام فرزند خلف او هم وجود نخواهد داشت. انگار همین دیروز بود که به خاطر تولد برجام در هر کوی و برزنی به جشن و پایکوبی پرداختیم. اندیشه ایران بدون برجام هم خوفناک می‌نماید، چراکه به واسطه برجام بود که ۶ قطعنامه تحریم شورای امنیت و ۱۲ قطعنامه شورای حکام علیه ایران لغو و برداشته شد.
درست 8 سال پیش از این دولت در هر برنامه خبری صدا و سیما، خبر سقوط هواپیمایی و به‌دنبال آن، جان باختن هموطنانمان اعلام می‌شد. اما روحانی که به پاستور ورود کرد، ظریف را که برای ریاست دستگاه دیپلماسی برگزید و برجام را که ظریف به ثمر نشاند، باعث شد تا هواپیماهای جدید جایگزین هواپیماهای کهنه و فرسوده پیش از انقلاب شوند. حال روحانی که نباشد، ظریفی که نباشد، برجامی که نباشد، دوباره تاریخ تکرار خواهد شد و سریال غم‌انگیز و تراژیک سقوط هواپیماها استمرار خواهد یافت.


4 سالی است که عادت کرده‌ایم به رفت و آمد خارجی‌ها. حال دیگر در کنار چشم‌بادامی‌ها، زنان و مردان چشم رنگی هم در کوچه و خیابان‌های ایران دیده می‌شوند. روحانی که آمد، ظریف را که همراه خود آورد و برجامی که به ثمر نشست باعث شد تا تهران به پیاده‌روی اروپایی‌ها تبدیل شود و در کنار سران و بزرگان دنیا که برای عقد قرارداد به کشورمان سفر می‌کردند گسیل گردشگران اروپایی و آمریکایی نیز به وفور مشاهده شود. حال اگر روحانی نباشد، ظریف نباشد و برجام به مرگ تدریجی مبتلا شود، دیگر دوباره باید دل ببندیم به بدعهدی روس‌ها و هجوم چینی‌ها به کشورمان.
امروز جنسی را خریداری می‌کردیم و فردا که به سراغ همان جنس می‌رفتیم قیمت آن را دوبرابر می‌یافتیم. این بود داستان تورم
30 درصدی که روحانی آن را به 9درصد رساند و امروز دیگر چنین چیزی را نمی‌یابیم. حال تصور کنیم روحانی نباشد، دوباره گرانی و اضطراب از آنکه فردا قیمت مایحتاج زندگی به کجا خواهد رسید، زندگی‌مان را فرا می‌گیرد.
خیالمان راحت است اگر امروز به بیمارستان برویم، دیگر اضطراب پرداخت پول را نخواهیم داشت و هموطنانمان به دلیل عدم پرداخت پول در بیابان‌ها رها نخواهند شد، چون روحانی هست. حال اگر نباشد، تکلیف طرح تحول سلامت که باعث بیمه همگانی‌مان گشت، چه خواهد شد.
اگر روحانی نباشد، فرمانداران زن چه خواهند شد؟ دوباره باید به کنج خانه بروند یا در بهترین حالت به فعالیت‌های مدنی محدود بپردازند؟
زبان کردی به یاری خداوند و با تکاپوی دولت روحانی به دانشگاه‌های کردستان راه یافت. روحانی که نباشد تدریس آن متوقف خواهد شد، چراکه آغاز تدریس رشته زبان کردی را دولت روحانی به دانشگاه‌ها برد.
این دولت روحانی بود که در حوزه اقلیت‌ها سـفیر
اهل سـنت، انتصاب کرد. اتفاقی که در 8 سال ریاست دولت اصولگرایان به‌وقوع نپیوست.
فکر کنیم اگر روحانی نباشد چه کسانی قرار است ریاست سپهر فرهنگ ایران را برعهده بگیرند؟ آیا اصغر فرهادی مجوز برای ساخت فیلم‌هایش می‌گیرد؟ یا آنکه باید در فراسوی مرزها به فیلمسازی بپردازد؟ باران کوثری می‌تواند همچون این 4 سال به ایفای نقش بپردازد؟ هنرمندانمان می‌توانند با فراغ بال بدون واهمه به ترویج هنرهایشان بپردازند؟ پاسخ خیر است. چراکه در 8 سال ریاست دولت رقبای امروز حسن روحانی فرهنگ پشت میله‌های تنگ‌اندیشی و دگم‌نگری محبوس مانده بود.
بیایید ایران بدون روحانی را تصور نکنیم که اندیشه‌اش هم دل‌هایمان را به لرزه می‌اندازد.