سرشت و سرگذشت «فراموشخانه»

فراماسونری سازمانی با ماهیت سیاسی بود که در اوایل قرن 18 میلادی، با پشتیبانی خاندان «هانوور» که در آن زمان، به تازگی تاج و تخت انگلیس را تصاحب کرده بودند، بنیانگذاری شد. «عبدا... شهبازی»، در جلد چهارم کتاب ارزشمند «زرسالاران یهودی و پارسی و استعمار بریتانیا»، دلیل این اقدام را، آلمانی‌الاصل بودن خاندان «هانوور» و فقدان پایگاه مردمی این خاندان می‌داند. فراماسون‌ها، به ظاهر خود را اعضای کلوبی سرّی می‌دانستند که مدافع ارزش‌های به ظاهر انسانی است. این در حالی بود که اعضای سازمان فراماسونری، با ایجاد شبکه‌های قوی مالی، سیاسی و اطلاعاتی، درصدد کسب قدرت در انگلیس و سپس دیگر کشورهای جهان برآمدند. امروزه، نقش ماسون‌ها در ساقط کردن نظام سلطنتی فرانسه، به عنوان رقیب دیرینه خاندان سلطنتی انگلیس، در قالب حمایت از کلوب «ژاکوبن‌ها» و در جریان انقلاب کبیر فرانسه، طبق اسنادی که در دسترس همگان قرار دارد، انکار ناشدنی است. به این ترتیب، انگلیسی‌ها کوشیدند با بسط تشکیلات ماسونی در مستعمراتشان، زمینه حضور دائمی خود را در این مناطق فراهم کنند. تشکیلات فراماسونری، سعی می‌کرد در هر کشور، با جذب نخبگان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، اداره امور را به دست بگیرد. به همین دلیل، این سازمان مخفی، ادعا می‌کند که مروج اندیشه‌های روشنفکری و حامی تجددطلبان در جوامع مختلف است.
نخستین فراماسون‌های ایران
آشنایی ایرانیان با تشکیلات فراماسونری، از دوران جنگ‌های ایران و روسیه تزاری آغاز شد. در آن زمان، فتحعلی‌شاه، برای یادآوری مفاد پیمان «فین‌کنشتاین»، «عسکرخان افشار» را به فرانسه و نزد ناپلئون فرستاد. سفیر شاه ایران، در انجام مأموریتش موفق نبود، اما در همین سفر و با پادرمیانی سفیر انگلیس، توانست در 24 نوامبر 1808، به عضویت لژ «order of paris» درآید. هرچند از فعالیت‌های «عسکرخان افشار» برای عضوگیری در ایران، گزارشی در دست نیست، اما تمجید تاریخ‌نویسان و نویسندگان انگلیسی، مانند «دورویل» از او، نشان می‌دهد که نخستین ایرانی عضو تشکیلات ماسونی، برای دولت استعماری انگلیس، دوستی مورد اعتماد محسوب می‌شده‌است. پس از «عسکر‌خان»، به تدریج افراد دیگری به عضویت فراماسونری درآمدند. از میان آنها می‌توان به «میرزاابوالحسن‌خان ایلچی»، حقوق بگیر انگلیس و مجری برنامه‌های این دولت استعماری در سیاست‌ خارجی ایران اشاره کرد. «ابوالحسن خان»، 2 سال پس از «عسکرخان» به عضویت فراماسونری درآمد. پس از او، تعدادی از محصلان اعزامی ایران به اروپا، عضویت در تشکیلات را پذیرفتند که برجسته‌ترین آنها، «میرزاصالح شیرازی»، مدیر نخستین روزنامه چاپ شده در ایران، یعنی «کاغذ اخبار»، بود. راهنما و استاد «میرزا صالح» در تشکیلات ماسونی، «سرگور اوزلی»، سفیر انگلیس در ایران و یکی از ضدایرانی‌ترین دیپلمات‌های انگلیسی بود.
جعل واژه «فراموشخانه»


ظاهراً برای نخستین بار، «میرزا صالح شیرازی» واژه «فراموشخانه» یا «خانه فراموشی» را به عنوان معادل فارسی فراماسونری انتخاب کرد و به کار برد. علت انتخاب این نام، آن بود که اعضا، باید پس از خروج از جلسات لژ، هر آنچه را در جلسه مطرح شده بود، فراموش می‌کردند و از آن، نزد دیگران، حرفی نمی‌زدند. در واقع می‌توان «میرزا صالح» را نخستین مروج مرام ماسونی در ایران دانست. او با کمک سفارت انگلیس، به تبلیغ و جذب عضو پرداخت و توانست نخستین هسته‌های فعال ماسونی در ایران را، در راستای خدمت به منافع استعمار انگلیس، ایجاد کند.
اوج‌گیری فعالیت‌های ماسونی در ایران
فراماسونری در دوره ناصرالدین‌شاه، وارد مرحله جدیدی از فعالیت در ایران شد. «میرزا ملکم‌خان» نخستین لژ فراماسونری را در این دوره تأسیس و ریاست افتخاری آن را به ناصرالدین‌شاه واگذار کرد. محور فعالیت‌های «ملکم‌خان» در این لُژ، اشاعه لیبرالیسم غربی و ترویج تفکرات اومانیستی بود. جالب این‌جاست که لژ «ملکم‌خان» که به تقلید از واژه جعل شده «میرزا صالح شیرازی»، «فراموشخانه» نامیده می‌شد، پس از شهادت میرزاتقی‌خان امیرکبیر و با پشتیبانی «میرزاآقاخان نوری»، صدراعظم انگلوفیل ناصرالدین‌شاه، شکل گرفت. «میرزاآقاخان» خود از اعضای فراماسونری و از مدافعان سرسخت آن بود. در ابتدا، لُژ «فراموشخانه»، با اقبال فراوان شاهزاده‌های قاجار و جمعی از متموّلان و از فرنگ برگشته‌ها، مواجه شد؛ اما مدتی بعد، خبرهای نگران‌کننده‌ای که از فعالیت‌های «فراموشخانه» به شاه می‌رسید، او را وادار کرد که آن را تعطیل و فعالیت ماسون‌ها را ممنوع اعلام کند. از جمله مخالفان جدی فعالیت ماسون‌ها در این دوره، «ملاعلی کنی»، عالم صاحب نفوذ تهران بود. با وجود آنکه ماهیت اصلی فعالیت لژ «فراموشخانه» چندان معلوم نبود، اما عضویت افراد معلوم‌الحالی مانند «میرزاآقاخان کرمانی» در این لژ که رسماً بابی و دارای انحرافات عقیدتی بودند، باعث انزجار فوق‌العاده افکار عمومی از فعالیت‌های فراموشخانه شد. اعضای لژ «ملکم‌خان»، اشاعه دهنده همان تفکراتی بودند که بعدها در دوره پهلوی اول، از آن برای مبارزه با فرهنگ و اندیشه اسلامی استفاده شد. افزون بر این، تعدادی از ماسون‌های ایران در این دوره، دلالان اصلی واگذاری امتیازات مختلف به انگلیسی‌ها بودند؛ چنان که «میرزاحسین‌خان سپهسالار»، عضو لژ فراماسونری «گراند اوریان» فرانسه و صدراعظم ناصرالدین‌شاه، واسطه انعقاد قرارداد «رویتر» شد که ایران را به کشوری تحت‌الحمایه انگلیس تبدیل می‌کرد. «میرزاحسین‌خان» در دوره صدارت 10 ساله‌اش، امتیازات متعددی را به انگلیسی‌ها داد. او عضو لژ «فراموشخانه» نیز بود و آموخته‌هایش از لژ «گراند اوریان» را در اختیار «ملکم‌خان» قرار می‌داد.
از «جامع آدمیت» تا لژ «بیداری ایرانیان»
با وجود ممنوعیت فعالیت تشکیلات ماسونی در ایران، اعضای آن به فعالیت خود در راستای منافع تشکیلاتشان ادامه دادند. پس از قتل ناصرالدین‌شاه، در سال 1275 (هـ.ش)، یکی از دوستان «ملکم‌خان»، به نام «عباسقلی‌خان قزوینی»، مشهور به «آدمیت»، لژ ماسونی جدیدی را با نام لژ «جامع آدمیت» تأسیس کرد. لژ «آدمیت»، چنان که از عنوانش پیدا بود، مروج تفکرات لیبرالیستی و اومانیستی در ایران محسوب می‌شد؛ اما این انجمن نیز، دوام چندانی نیاورد و با بالاگرفتن اختلافات، میان اعضا، منحل شد. پس از لژ «آدمیت»، انگلیسی‌ها به تأسیس مستقیم لژ فراماسونری در ایران دست زدند. ماحصل فعالیت آنها، تأسیس لژ «بیداری ایرانیان» در سال 1286 (هـ.ش) بود. این لژ، به طور مستقیم زیر نظر لژ «گراند اوریان» فرانسه(که خود زیرمجموعه گراندلژ اسکاتلند بود) قرار داشت و پایه‌گذار آن، دو فرانسوی به نام‌های «ویزیور» و «مُرِل» بودند، هرچند به صورت ظاهری، چند نفر و از جمله «ابراهیم حکیمی»، از نخست‌وزیران دوران پهلوی دوم، به عنوان مؤسس این لژ معرفی شده‌اند.نخستین فردی که به عضویت لژ پذیرفته شد، «ادیب‌الممالک فراهانی»، مدیر روزنامه «ادب»، نخستین روزنامه چاپ شده در مشهد بود. طبق گزارش «اسماعیل رائین» در کتاب «فراماسونری در ایران»، برخی دیگر از اعضای این لژ عبارت بودند از:«دکتر امیر خان (ناظم دوم لژ)، شکوه ( ناظم اول )، محمدعلی فروغی(خطیب لژ)، رضاقلی خان( منشی لژ )، سید نصرا... تقوی اخوی، مرتضی نجم آبادی، شیخ ابراهیم زنجانی، وقارالسلطنه وصال، همایون سیاح، میرزا ابوالحسن فروغی، ارباب کیخسرو شاهرخ، عزالملک کردستانی، علیقلی خان سردار اسعد، مسعود میرزا ظل السلطان، مشاورالملک محمودی، میرزاحسن مستوفی الممالک، و سید حسن تقی زاده.» تعدادی از اعضای لژ «بیداری ایرانیان»، بعدها در زمره مشاوران اصلی رضاخان و یاری‌کنندگان او در رسیدن به سلطنت بودند که «محمدعلی فروغی»، شاخص‌ترین آنهاست. لژ «بیداری ایرانیان»، تا سال 1312 دوام آورد و در این سال، منحل شد.
پهلوی دوم و گسترش فعالیت‌های ماسونی
با وجود فعالیت‌ گسترده ماسون‌ها در ایران، تأسیس لژ جدید این سازمان مخفی در کشور ما، تا سال 1329 (هـ.ش) به تأخیر افتاد. در این سال، «محمدخلیل جواهری»، به نمایندگی از لژ «گراند اوریان» فرانسه، به ایران آمد و نخستین جلسه را برای تأسیس لژ جدید که بعدها به لژ «همایون» معروف شد، در هتل «گیلان» برگزار کرد. به دلیل حساسیت‌های عمومی به فعالیت‌های ماسونی، فراماسون‌ها با هماهنگی دربار، باشگاهی به نام «حافظ» تأسیس کردند که پوششی برای فعالیت‌های جاسوسی و ماسونی در ایران بود. برادران «القانیان» و نیز «صادق سرمد»، از جمله سهامداران باشگاه حافظ بودند. به این ترتیب، عضوگیری گسترده تشکیلات فراماسونری در ایران، آغاز و در عرض چند سال، لژهای جدیدی مانند «مولوی»، «تهران»، «خیام»، «کوروش»، «مهر»، «ستاره سحر» و «بزرگ ایران»، زیر نظر دربار تأسیس شد و بسیاری از رجال سیاسی دوران پهلوی دوم، همسو با سیاست‌های محمدرضا پهلوی، به آن پیوستند. این تشکیلات، هماهنگ با تشکیلات جهانی ماسونی، در راستای منافع دولت‌های استعمارگر غربی گام برمی‌داشت که خوشبختانه، با پیروزی انقلاب اسلامی، طومار آن، برای همیشه، در هم پیچیده شد.