انصراف پوششی

به‌طور حتم سنگين‌ترين شوك چند روز مانده به انتخابات رياست جمهوري، انصراف ضربتي قاليباف از نامزدي به نفع كانديداتوري رئيسي است؛ انصرافي كه تقريبا بعيد به‌نظر مي‌رسيد كه محقق شود. اما مساله اساسي اين است كه آيا راهبرد آن‌ها از اول همين‌گونه طراحي شده بود يا اينكه جبر اوضاع پيش آمده آن‌ها را به‌اين كار واداشت. به‌دلايلي كه در زير مي‌آيد، احتمالا قاليباف در يك تصميم سخت و غيرقابل پيش بيني به اين امر واداشته شده است.اولا اينكه پايگاه راي قاليباف نزديكي چنداني با رئيسي ندارد و او عملا ميراث دار بخشي از آراي احمدي نژاد كه مربوط به اقشار حاشيه نشين و ضعيف جامعه است، شده بود و اين آرا قابليت همسويي با رئيسي ايدئولوژيك را ندارد.بنابراين قاليباف آمده بود كه اين اقشار بعد از حذف احمدي نژاد، بي نماينده نباشند.از اين رو انصراف او در ميانه راه يعني اينكه راهبرد اوليه از دستور كار خارج شده است.از طرفي وجود قاليباف در صورت تخريب و جوسازي مضاعف عليه روحاني مي توانست شانس برنده شدن حسن روحاني در دوره اول را كاهش داده و از صلابت و اقتدار روحاني بكاهد.
همچنين قاليباف به طور ذاتي از قدرت تخريب و فضاسازي هاي كاذب فراواني برخوردار است و با حضورش تا لحظه آخر مي توانست در حد توانش فضاي مسمومي را عليه روحاني رقم بزند.
بنابراين احساس مي شود قاليباف نيامده بود كه انصراف بدهد ولي چه اتفاقي افتاده است كه او در تعارض با همه ادعاهاي قبلي اش مجبور به انصراف شد؟حضور قاليباف ، شخصيت و ابهت سياسي رئيسي را تحت الشعاع قرار داده بود و در واقع فرع بر اصل غالب شده بود. ترس و واهمه از اين جابه جايي غيرمنتظره عملا باعث شد كه جام زهر تعيين تكليف انتخابات در اتاق فرماندهي نوشيده شده و قاليباف پرهياهو با حسرت به كناري گذاشته شود.
از طرفي قاليباف به جهت سابقه و عملكرد پر حرف و حديثش نمي تواند شخص مستقل و بدون پشتوانه قدرتمندي باشد. بنابراين او نيز كه به‌خوبي اين را مي داند، بدون درنگ بايد به اين تصميم تلخ تن داده و زير بار اين راهبرد ناخواسته و تحميلي برود.


البته قاليباف باعث شده بود كه فضاي انتخابات بيش از پيش جنجالي و هيجاني شده و چه بسا آبستن حوادث ناگواري نيز مي گشت و مديريت اوضاع را به مخاطره مي انداخت. بنابراين مي توان يكي ديگر از دلايل محكوم به انصراف شدن او را متاثر از احتياط هاي راهبردي و امنيتي براي كشور و پرهيز از ريسك بيش از اين قلمداد كرد.
اما با توجه به همه نكات فوق چه كسي بيشتر از بقيه از انصراف قاليباف منتفع مي شود؟!
به احتمال زياد با راي نياوردن رئيسي، عمر سياسي قاليباف نيز با اين انتخابات تمام مي‌شود. پذيرش اين ريسك نجومي براي قاليباف چندان ساده نخواهد بود ولي او شخصيت مستقلي نداشته است كه قادر باشد شخصا در بازي هاي سياسي اش تصميم بگيردو عملا محكوم به تبعيت است.
از طرفي انصراف قاليباف، پروسه انصراف جهانگيري را ساده تر و بي حاشيه تر نيز مي‌كند وهمچنين دست قاليباف و رئيسي را نزد قشر عوام جامعه كه تصور مي كردند اين دو مستقل از يكديگر هستند، رو مي‌كند. قاليباف با انصراف خويش، بخش قابل توجهي از ابهت و اقتدارش را باخته و رويكرد سياسي برنامه ريزي شده اش براي همگان رسوا مي شود.
همچنين حضور نداشتن قاليباف بر تعداد افراد بي انگيزه براي شركت در انتخابات مي‌افزايد و متعاقبا كابوس مرحله دومي شدن انتخابات را از بين مي برد ولي قطعا به همين نسبت به آراي رئيسي افزوده نمي شود. بنابراين در نهايت احساس مي شود ضرر رئيسي با اين انصراف از ضرر روحاني نيز بيشتر باشد.
البته به‌مراتب، شور و حال انتخاباتي نيز با حذف قاليباف اندكي كاهش مي يابد؛ چراكه رئيسي حتي پتانسيل چنداني براي تهييج معكوس مردم جهت شركت درانتخابات را ندارد.
با همه توصيفات فوق احساس مي شود كه هزينه راي نياوردن رئيسي براي هم پيمانانش بسيار تلخ و درد ناك خواهد بود.بنابراين عملا قاليباف برخلاف ميل باطني اش كنار رفت كه عقب ماندگي رئيسي جبران شود. اين دلهره و اضطراب دقيقا از زمان سخنراني صريح روحاني در هفته گذشته در اروميه، همدان و كرمانشاه شروع شده و در جريان مناظره سوم به اوج خود رسيد. همچنين حضور گروه بزرگ و خودجوش مردم در جريان ميتينگ هاي تبليغاتي روحاني ،تمركز رقيب را به‌هم زده است و به هر شيوه اي متوسل مي شوند تا اين عقب‌ماندگي را جبران كنند. قرباني كردن مدافع پيش تاخته اين تيم يعني قاليباف نيز در راستاي كاهش همين استرس ها به اجرا درآمد. ولي به احتمال زياد اين اشتباه محاسباتي نيز عملا تغييري در واگذاري نتايج براي آنان نخواهد داشت و با اين اقدام، همه انباشته هاي كوتاه مدت و ظاهري قاليباف نيز ضايع مي شود.
همه اين ها دلايل روشني است تا مردم در جريان باشند كه تخريب ها و تخطئه هاي قاليباف عملا جاده صاف كن رئيسي بوده و صداقت چنداني در آن ها وجود نداشته است.
در اين شرايط و چنانچه اتفاق غيرقابل پيش بيني واقع نشده و روحاني و رئيسي يك تنه به دوئل هم بروند، رئيسي قادر نخواهد بود احمدي نژادوار و قاليباف وار از پس جبهه عقلانيت، اعتدال و وطن پرستي ايراني برآيد و در همان دوره اول شكست سختي از روحاني و مردم ايران خواهد خورد.