ترانه‌ای از دوران اشغال و قحطی؛

محمد تاج‌الدین- میراث فرهنگی فقط آثار باستانی و بناهای تاریخی نیست. تجربه‌های جمعی یک ملت در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیز می‌تواند به عنوان میراث فرهنگی ثبت شود و در خاطره‌ها بماند. تاریخ سیاسی ایرانِ بعد از مشروطه پر است از سرودهایی که در قلب و خاطرات مردم ماندگار شده‌اند. سرودهایی که در بزنگاه‌های تاریخی، قلب مردم را به هم نزدیک کرده‌اند و توانسته‌اند امیدی باشند برای همخوانی و یکدلی ملتی که روزگار، خوب با آنها کنار نیامده است.
ای ایران، سروده گلاب و خوانش بنان
ایران بعد از اشغال متفقین پر است از رنج و تحقیر. بی‌طرفی رضاخان دردی از ملت دوا نمی‌کند و شرایط جغرافیایی ایران طمع اشغال را در ذهن متفقین می‌پروراند. انگلیسی‌ها از شمال و روس‌ها از جنوب سه روزه ایران را اشغال و رضاخان را مجبور به استعفا می‌کنند. محمدرضا راه و چاه کشورداری را نمی‌داند و تصمیمات در سفارتخانه‌های خارجی گرفته می‌شود. قحطی، قتل و غارت و تحقیر مردم سکه رایج رویدادهای بعد از شهریور سال 1320 است. در این روزها دیدن صحنه کتک خوردن بقالی در خیابان و به اضافه آن سیلی خوردن نظامی ایرانی از سرباز انگلیسی حسین گل گلاب را سخت متاثر می‌کند. او به سمت خانه روح‌الله خالقی می‌رود و اینچنین «ای ایران» متولد می‌شود.
او در برخورد با خالقی می‌گوید: «کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی می‌زند؟»


خالقی جواب می‌دهد: «راحتی تاثیری ندارد. بیا کاری کنیم و سرودی بسازیم.»
همان جا مرحوم گل گلاب شروع به زمزمه شعری می‌کند که با تکمیل آن خالقی موسیقی را می‌نویسد. بنان نیز آن را می‌خواند. ظرف یک هفته، تصنیف «ای‌ایران» با یک ارکستر بزرگ ساخته می‌شود. «ای‌ایران» بار‌ها در زمان زندگی خالقی و شاعرش، گل گلاب، اجرا می‌شود؛ آن هم در ارکستری که بیشتر توسط هنرجویان هنرستان موسیقی در دوره مدیریت خالقی تشکیل شده بود و چهره‌های آشنایی چون ارفع اطرایی، هوشنگ ظریف، افلیا پرتو، گلنوش خالقی و انوشیروان روحانی در آن بودند.
از ویژگی‌های سروده گل گلاب می‌توان به کلمات تماما فارسی آن اشاره کرد. «ای‌ایران» بعد از انقلاب سال 1357 مدت کوتاهی سرود ملی ایران بود.
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای... دشمن ار تو سنگ خاره‌ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
مهر تو چون شد پیشه‌ام
دور از تو نیست اندیشه‌‌ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
سنگ کوهت دُر و گوهر است
خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم
برگو بی‌مهر تو چون کنم
تا گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه‌ام
دور از تو نیست، اندیشه‌ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از ... آب و خاک و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می‌شود دلم
مهر تو چون شد پیشه‌ام
دور از تو نیست اندیشه‌ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
ثبت ملی با شماره 1359
زهرا احمدی‌پور، معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری با اعلام خبر ثبت سرود «ای‌ایران» گفت: این سرود با شماره ۱۳۹۵ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد.به عنوان دستگاه فرهنگی، این افتخار را داریم در این روز که در تقویم ملی ایران مزین به نام فردوسی است و در شرایطی‌ که همه اذعان داریم بخش زیادی از هویت ما ایرانیان وامدار فردوسی است، سرود ملی «ای ایران، ‌ای مرز پرگهر» را ثبت ملی کنیم تا دِین کوچکی برابر ایرانِ فرهنگی و فرصت‌های فرهنگی فراروی ایران ادا شود.
احمدی‌پور ادامه داد: این سرود، ورای همه خواسته‌های مردم ایران است که از دل آنها برآمده و با آن ارتباط خوب و نزدیکی برقرار شده است. این حس نزدیکی که همه ما به ایران داریم یک «کلِ» بزرگ می‌سازد که می‌توانیم تعلق‌خاطر و حس‌مان را به این سرزمین با یکدیگر زمزمه کنیم. ثبت ملی «ای ایران، ‌ای مرز پرگهر» کوچک‌ترین کاری بود که می‌شد به احترام ملت و کشور انجام داد.
ثبت ربنای آسمانی شجریان
ربنای محمدرضا شجریان سال‌ها مهمان سفره افطار ایرانیان بود؛ دعایی که چند سالی است بنا بر تصمیم مدیران صدا و سیما پخش نمی‌شود. حسن روحانی در سال 1392 با نام بردن از محمدرضا شجریان و انتقاد از عملکرد صدا و سیما، ربنا را حق مردم ایران دانست. سه‌و سال نیم بعد از گفته‌های حسن روحانی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با دعوت از همایون شجریان، ربنا را ثبت ملی کرد.
محمدرضا شجریان دعای ربنا را نه برای ضبط بلکه به دلیل آموزش کارآموزان رادیو در سال‌های ابتدایی انقلاب خوانده بود؛ نوایی که از استودیو رادیو راه و دور و درازی را طی کرده و حالا مهمان‌خانه‌های مردم است.
مرغ سحر، از خون جوانان وطن و ایران سرای امید
سرودهای به جا ماده از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی ایرانیان، شنیدنی است. سه سرودی که در این عرصه بالاتر از سرودهای دیگر قرار می‌گیرند با صدای محمدرضا شجریان ماندگار شده‌اند.
مرغ سحر، سروده ملک‌الشعرای بهار است. آزادیخواهی که در زمان سلطنت رضاخان بر مشروطیت اصرار کرد و سر آخر سر از زندان در آورد. ملک‌الشعرا جدای از شخصیت فرهنگی و ادبی‌اش، سیاستمداری طرفدار مشروطه بود. او به همراه شهید مدرس و چند تن دیگر از نمایندگان مجلس در مقابل جمهوری رضاخان ایستادگی کرد. «از خون جوانان وطن» سروده عارف قزوینی است. این سرود توسط بسیاری از خوانندگان خوانده شده است. از مرضیه گرفته تا محمدرضا شجریان و علیرضا قربانی؛ سروده‌ای که یادگار مشروطه است. ایران ای سرای امید نیز سروده هوشنگ ابتهاج است. سایه که مدیریت بخش موسیقی رادیوایران را تا زمان انقلاب برعهده داشت، این شعر را سرود و محمدرضا شجریان نیز خواند. پخش بدون اجازه این تصنیف باعث شد محمدرضا شجریان در سال 88 نامه‌ای به تلویزیون بنویسد و شکایت کند. از آن زمان پخش صدای شجریان در رادیو و تلویزیون ممنوع شد.
ایران ‌ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون
خورشیدی خجسته رسید
اگرچه دل‌ها پر خون است
شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران! غمت مرساد!
جاویدان شکوه تو باد!
راه ما، راه حق، راه بهروزیست
اتحاد اتحاد رمز پیروزیست
صلح و آزادی جاودانه
در همه جهان، خوش باش!
یادگار خون عاشقان!
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش!