کرونا و واقعیت تحولات خاورمیانه

کرونا یک بیماری در عالم پزشکی است اما آثار حاشیه ای آن به حدی قابل توجه بوده که تمام تحلیل گران عرصه های سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیک را وادار به بحث و گفت و گو کرده است. جوزف نای تحلیل گر  با سابقه آمریکایی چند روز پیش در نوشتاری توضیح داد که بعید است دنیای پساکرونا چندان تفاوت جدی در زمینه وضعیت قدرت های جهانی داشته باشد. توضیحاتی که  قابل تامل است اما به نظر می رسد شرایط خاورمیانه با وضعیت قدرت های جهانی متفاوت باشد و این بیماری بتواند تغییرات جدی را در منطقه ایجاد کند. قطعا مهم ترین عامل اثرگذار در دنیای پساکرونا برای منطقه ما مسئله نفت است. نفتی که در منگنه جنگ روسیه-عربستان و کاهش شدید تقاضای جهانی بر اثر قرنطینه ها قرار گرفته و به دوران منفی برای برخی از شاخص هایش نیز رسیده است. قیمت پایین نفت به معنای کاهش نقدینگی کشورهای منطقه است. کشورهایی که هر کدام درگیری خاص خود را دارند. اقتصاد عربستان تحت فشار جنگ فرسایشی یمن قرار دارد. اقتصاد امارات با کاهش شدید گردش نقدینگی ، در عرصه هایی مانند مسکن، تجارت و گردشگری گیر افتاده است‌. اقتصاد عراق پس از یک سال بی دولتی در شرایط تقریبا ورشکسته قرار گرفته. کشورهای کوچک منطقه نیز رگ حیاتی خود را به این ماده متصل کرده اند و حالا جایگزینی برای آن ندارند. در این میان ، ایران که پس از تحریم های نفتی با کاهش شدید صادرات مواجه بود ، احتمالا از موضوع فروش حداقلی کمترین ضرر را می کند اما از طرف دیگر قیمت نفت در بودجه امسال بیش از ۵۰ دلار تعریف شده و این یعنی همین حالا دولت با کسری شدید بودجه مواجه است.البته باید توجه داشت که ممکن است در بلند مدت این کاهش قیمت به نفع خاورمیانه باشد چراکه کمر تولید کنندگان نفت شیل آمریکا در این وقایع شکسته خواهد شد و بزرگ ترین رقیب خاورمیانه برای مستقل کردن آمریکا از نفت این منطقه خودبه خود از میان برداشته می شود. اما سوال این جاست که اقتصادهای مذکور، تا چه میزان می توانند در مقابل این فشار قیمتی مقاومت کنند؟ در عربستان، بن‌سلمان که توانسته به شکل عجیبی خود را در قدرت حفظ و همه رقیبان را حذف کند، حالا به این بهانه بخش دیگری از دشمنان داخلی خود را به بهانه کرونا به تبعیدگاه فرستاده است  ولی خود او با مشکل جنگ یمن مواجه است. جنگی که قرار بود چند ماهه تمام شود ، حالا به یک جنگ شش ساله تبدیل شده است. این درحالی است که واقعیت های میدانی نشان از آغاز فتوحات جدید برای نیروهای انصارا... و متحدان آن ها دارد، موضوعی که در صورت تداوم و بدون موافقت نامه آتش بس یک شکست بزرگ و خفت بار برای سعودی است. از همین رو، آتش بس بهترین گزینه موجود برای سعودی است چراکه روند فروپاشی داخلی نیروهای مورد حمایت در یمن آغاز شده و پول های نفت آورده نیز در حال تمام شدن است. روند قیمت نفت می تواند سعودی را مجبور به یک عقب نشینی بزرگ در منطقه کند. عقب نشینی که یک شکست بزرگ نامیده خواهد شد. از طرف دیگر بخشی از علل مصالحه طرف ها در عراق نیز می تواند به شرایط کرونایی برگردد. کشوری که در یک سال گذشته با اتفاقات سریع و غیرقابل پیش بینی مواجه شده بود ، برای پست نخست وزیری به سومین نفر دل بسته تا شاید بن بست ها پایان یابد. در حالی که طرف های غربی امید داشتند نفر نزدیک به خود را به کرسی بنشانند، اهرم فشار جمعیت معترض که در چند ماه قبل برایشان کارگر بود دیگر وجود نداشت و وضعیت کرونا خیابان های عراق را خلوت کرده  است. از همین رو ،  دوباره یک گزینه میانه برای نخست وزیری به  میدان آمده است . در این میان مذاکرات مهم امنیتی آمریکا-عراق در ماه آینده یکی از مهم ترین وقایعی است که در فضای منطقه اثرگذار خواهد بود. گزینه های خروج یا عدم خروج نیروهای آمریکایی هرکدام دامنه گسترده ای از احتمالات را به وجود آورده است. دامنه ای از جنگ حشدالشعبی با آمریکا تا خروج سریع و خفت بار آمریکا از عراق که  کرونا در این جا می تواند نقش های مختلفی مانند فشار افکار عمومی آمریکا برای پذیرش  خروج از عراق ایفا کند.امارات نیز به مرور از حلقه سعودی دور شده وسعی می کند در قالب های دیگری چون جدایی طلبان جنوبی یمن منافع خود را دنبال کند در هر صورت  به نظر می رسد این کشور  حالا می داند آمریکایی ها در هر نبرد واقعی نظامی پشت اش را خالی خواهند کرد. وضعیت دنیای کرونایی برای ترکیه نیز حساس شده است. رکوردهای بدترین کشور در وضعیت روزانه چیزی نیست که اردوغان انتظارش را داشت. موضوعی که اقتصاد ترکیه را با فشار بیش از پیش مواجه ساخته است. در این میان نگرانی اصلی به کمپ های آوارگان سوری برمی گردد که هر لحظه ممکن است به یک بمب بزرگ انسانی تبدیل یا دوباره توسط اردوغان به بهانه ای برای امتیاز گیری از کشورهای جهان بدل شود.اما در سوریه فعلا خبر خاصی وجود ندارد. کشوری که زیرساخت های بهداشتی-درمانی خود را از دست داده ، می توانست با یک معضل بزرگ مواجه شود.متغیر دیگر اثرگذار در خاورمیانه وضعیت قدرت های جهانی و رفتار آنان در قبال کشورهای منطقه است. آمریکا که در بدترین وضعیت کرونایی قرار دارد، با نابودی صنعت نفت شیل مواجه شده و بخش بزرگی از اقتصاد خود را تعطیل کرده است. موضوعی که حتی بر انتخاب  مجدد ترامپ  هم سایه انداخته  است. شروع بحث پایان دادن به حمایت از سعودی به علت جنگ نفتی  یا برگرداندن بخش بزرگی از نیروهای نظامی آمریکا از خاورمیانه به علت مخاطرات کرونا از مواردی است که می تواند در منطقه اثرگذار باشد. در این میان وضعیت ضدتحریم شکل گرفته در فضای بین المللی بر اثر کرونا نیز یکی از متغیرهایی است که می تواند کمپین فشار حداکثری  آمریکا علیه ایران را نیز  با مشکلاتی مواجه سازد. از طرف دیگر روسیه و چین وضع بهتری نسبت به آمریکا دارند. حمایت‌های آنان  یا حداقل تداوم حمایت های سابق آنان از کشورهایی که با آمریکا دوستی وثیقی ندارند، می تواند شرایط را برای بلوک غرب گرا در منطقه سخت تر کند. به ویژه آن که زمینه سازی‌های بن سلمان برای رفع کدورت ها با روسیه تقریبا نابود شده است. به صورت کلی به نظر می رسد کرونا توانسته از سرعت دیوانه وار رخدادها در خاورمیانه بکاهد. اعتراضات خیابانی هدایت شده در لبنان و عراق ، درگیری های سیاسی در افغانستان، بمباران های شدید در یمن، اختلافات سیاسی مقامات عالی رتبه و... حالا با سرعتی بسیار کمتر از قبل در حال رخ دادن است. اما سوال این جاست که این سرعت کم آرامش قبل از توفان است؟ شرایط مدیریت بحران و متغیرهای جهانی هنوز به ثبات حداقلی برای پاسخ دادن به این سوال نرسیده اند. ممکن است اختلافات سیاسی  درون کشورها مدیریت و همین موضوع موجب پایان یافتن بسیاری از داستان های پیش از کرونا در پساکرونا بشود یا می تواند زمینه سازی برای گسترش نارضایتی ها و اعتراضات در کشورهای با اقتصاد ضعیف تر شود و عنان کار را از دست روسای کشورها بیرون آورد. اتفاقی که بی ثباتی بیشتر را به ارمغان خواهد داشت. اما مهم آن است که یقین کنیم خاورمیانه پساکرونا تفاوتی جدی با منطقه قبل از آن خواهد داشت.