خداحافظی با خالق «مادرم گیسو»

 سیامک شایقی کارگردان، فیلمنامه‌نویس و منتقد سینما صبح دیروز 27 فروردین به دلیل عوارض سرطان در بیمارستان از دنیا رفت. او 66 ساله بود.
سام شایقی پسر این هنرمند در گفت‌وگو با ایسنا با تأیید این خبر گفت: پیکر پدرم در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده خواهد شد، اما فعلاً  جزئیات و زمان برگزاری مشخص نیست.
زنده‌یاد شایقی از چند روز پیش به کما رفته بود.
سیامک شایقی متولد سال 1333 در آبادان و فارغ‌التحصیل کارگردانی از مدرسه عالی تلویزیون و سینما بود. او فعالیت سینمایی را به‌عنوان کارگردان فنی در تلویزیون آغاز کرد.


او در دو فیلم «جدال» (1364) و «حریم مهرورزی» (1365) دستیار کارگردان بود و در 1366 با فیلم «جهیزیه‌ای برای رباب» با بازی هادی اسلامی، پروانه معصومی و فاطمه معتمدآریا برای اولین بار روی صندلی کارگردانی نشست و برای کار خود در این فیلم نامزد جایزه بهترین کارگردانی از ششمین جشنواره فیلم فجر شد.
«ستاره و الماس» (1367)، «رنو تهران-29» (1369)، «راه و بیراه» (1370)، «در کمال خونسردی» (1373)، «مادرم گیسو» (1374)، «شراره» (1378)، «باغ فردوس، پنج بعدازظهر» (1384)، «ارتفاع 6.45» (1385)، «خواب زمستانی» (1386) و «ابرهای ارغوانی» (1390) از دیگر فیلم‌های اوست.
سال گذشته خبرهایی از ساخت یک مستند از او به نام «خانه دوست اینجاست» درباره خانه سینما و با حضور فاطمه معتمدآریا و همسرش منتشر شده بود.
دل‌نوشته رضا کیانیان 
رضا کیانیان هم که در دو فیلم سیامک شایقی، بازی کرده است،یادداشت کوتاهی را در سوگ این فیلمساز نوشت.
این بازیگر سینما و تئاتر در این یادداشت که آن را در اختیار ایسنا قرار داده نوشته است: «سیامک شایقی، دوست، منتقد و کارگردان سینمای ایران درگذشت. متاسفانه فیلم‌هایش در غربت نمایش داده شدند و خودش هم در غربت پرواز کرد چون نمی‌توانیم برای او مراسم یادبودی بگیریم.
او جست‌وجوگر بود. در جست وجوهای سینمایی‌اش آن طور که خودش دوست داشت، موفق نشد. زمان با او یار نبود که موفقیت جست و جوهایش را ببیند.
او دنبال یک نوع درام بود که دور از تنش‌های بیرونی باشد و تنش‌های درونی قصه را پیش ببرد. به روابط ساده بیشتر اهمیت تا روابطی که از سادگی دور هستند و بیشتر به قصه شباهت دارند. او قصه را در درون انسان‌ها جست و جو می‌کرد نه بیرون. چخوف را خیلی دوست داشت این سادگی و درونی بودن را شاید از چخوف یاد گرفته بود.
زندگی شخصی خودش هم ساده بود و بدون پیچیدگی.
من در دو فیلم از او بازی کردم؛ «مادرم گیسو» و «باغ فردوس 5 بعد از ظهر» که پر مخاطب‌ترین فیلم او بود. تماشاگران این فیلم را بیشتر از فیلم‌های دیگرش دوست داشتند ولی منتقدان «جهیزیه برای رباب» را می‌پسندیدند. او تقریبا فیلم‌های خودش را تکرار نکرد. همچنان با اینکه می‌دانست «باغ فردوس» چقدر مخاطب جذب کرد، دوست نداشت آن را تکرار کند.
سال‌ها با سرطان جنگید و بالاخره در اوج کرونا از سرطان جان سپرد، پرواز کرد. روحش شاد باشد و خداوند به خانواده او صبر  و تندرستی ببخشد.»
بخشی از حرفه‌ام از بین رفت
فاطمه معتمدآریا  هم گفت: با درگذشت سیامک شایقی احساس می‌کنم بخشی از حرفه‌ام از بین رفت و انگار یک منش و یک فهم به طور ناگهانی از سینمای ما حذف شد.
این بازیگر سینما که سال گذشته در ساخت فیلم مستند «خانه دوست اینجاست» با این کارگردان سینما که صبح امروز، 27 فروردین درگذشت همکاری کرده بود، در گفت‌وگویی با ایسنا درباره این همکاری مشترک و فقدان شایقی بیان کرد: می‌خواهم اول کمی درباره خود سیامک صحبت کنم که چند دقیقه قبل با همسر ایشان صحبت می‌کردم و خیلی منقلب هستم، چون همسرشان حرفی زدند که خیلی درست است؛ می‌گفتند حق سیامک نبود که این طور از بین برود که ما هیچ کاری نتوانیم برایش بکنیم، کسی نتواند همراهی‌اش کند و همه اتفاقات در سکوت و خلوت انجام شود.
معتمدآریا که با تاثر و ناراحتی از این اتفاق صحبت می‌کرد ادامه داد: به نظر من آقای شایقی یکی از شریف‌ترین آدم‌های این سینما بود. یکی از آدم‌هایی که بسیار تشکیلاتی به سینما نگاه می‌کرد، بسیار با سواد بود و کار خود را در سینمای حرفه‌ای از روزنامه‌نگاری و تحصیلات سینمایی شروع کرد. او جزء کارگردان‌هایی بود که هر گاه با او کار می‌کردیم از منش و ارزشی که برای کارش و همکارانش قائل بود، یاد می‌گرفتیم و از کار کردن با او لذت می‌بردیم. آنقدر دقت در کارش زیاد بود که تبدیل به وسواس می‌شد و تا چیزی را به غایتِ خوبیِ آنچه در ذهن خودش بود، انجام نمی‌داد رهایت نمی‌کرد. او هم انسان شریفی بود و هم انسانی فهیم و بسیار معتقد و با درایت در مسائل صنفی.
وی افزود: با همه این ویژگی‌ها  می‌توانم بگویم سیامک شایقی خیلی انسان نادر و خاصی بود و نبودنش شاید برای مایی که از ابتدا کارمان را با هم شروع کرده بودیم سخت‌تر است. من در اولین فیلمی که کار کردم ایشان دستیار کارگردان بودند و وقتی هم خودشان فیلم ساختند در اولین فیلم‌شان (جهیزیه‌ای برای رباب، سال 1366) بازی کردم. الان برای من بخشی از حرفه‌ام است که از بین می‌رود؛ انگار یک منش و یک فهم به طور ناگهانی از سینمای ما حذف شد و این برایم بسیار سنگین است، اما امیدوارم برای خانواده ایشان راحت‌تر از این چیزی که برای ما هست بگذرد که البته غیرممکن است.
معتمدآریا درباره شرایط سخت روزهای کرونایی که امکان هر همراهی و برگزاری مراسمی را سلب کرده است، گفت: همراهی در چنین روزهایی به آدم آرامش می‌دهد و با این اوضاع آن آرامش وجود ندارد. مجبور هستیم در صفحات مجازی همدیگر را دوست داشته باشیم، به هم عشق بورزیم و از هم دلجویی کنیم.
او درباره تجربه فیلم «خانه دوست اینجاست» هم بیان کرد: فیلمبرداری این مستند تمام شده و البته بیشتر از من، آقای احمد حامد (همسر معتمدآریا) با آقای شایقی همراه بود و هر جایی که نشانی از سینمای ما وجود داشت و ربطی به خانه سینما پیدا می‌کرد سرک کشیده بودند. با تمام کسانی که فکر می‌کردند نظریه‌شان ممکن است در ساختار سینما و خانه سینما تاثیرگذار باشد مصاحبه کرده بودند. یک مستند خیلی مفصل آماده شده و راستش را بگویم  اوایل فکر می‌کردیم با این کار آقای شایقی کمتر حواسش به بیماری باشد و بیشتر به کار فکر می‌کند و در نهایت هم آنقدر موضوع جدی شده بود که ما باید همراهش می‌دویدیم تا به او برسیم. در واقع آن چیزی که برای تسکین پیدا کردن بیماری‌اش بود، یک فعالیت محکم و پر شوری شده بود که انگار  اصلا بیماری وجود نداشت. البته ما خیلی امیدوار بودیم که حالشان بهتر شود.
وی افزود: او در این مستند به مسائل صنفی خانه سینما می‌پرداخت و اینکه اصلاً بنیاد خانه سینما چیست؟ ضرورت بودنش چیست؟ و چه کسانی در تایید یا رد داشتن یک صنف منسجم صحبت می‌کنند. او خیلی با دقت و انضباط و با وسواس سوالات را می‌پرسید و مستندی که باقیمانده فکر می‌کنم کامل‌ترین و بهترین چیزی است که می‌شود درباره سینما و خانه سینما گفت که اصلاً نمونه آن را تا به حال نداشتیم. معتمدآریا در پایان گفت: این مستند یک طرح پیشنهادی از سوی آقای شایقی بود در زمانی که من در هیئت مدیره خانه سینما بودم و با حمایت مدیر عامل و هیئت مدیره خانه سینما قرار شد این طرح با یک بودجه خیلی مختصر برای اجاره وسایل اجرایی شود، اما آنقدر ابعاد آن گسترده و کامل است که امیدوارم دوستانشان یا خانه سینما برای مونتاژ آن تصمیم بگیرند تا همه بدانند که یک استثنا درباره ساختار خانه سینما ساخته شده است.
 سیامک شایقی نمونه یک انسان صبور بود
علیرضا داود نژاد هم  با ابراز تاسف از فقدان سیامک شایقی گفت: این هنرمند نمونه یک انسان صبور در برخورد با یک بیماری صعب‌العلاج بود که سبب نشد تعلق خاطرش به زندگی و کار کم شود.
این کارگردان سینما در پی درگذشت سیامک شایقی از فیلمسازان باسابقه سینما که صبح امروز 27 فروردین بر اثر سرطان درگذشت، به ایسنا گفت: سیامک آدمی آرام، مهربان، اهل تامل، فکر و سلیقه بود، هم در زندگی و هم در فیلمسازی. او فیلم‌هایی مثل «جهیزیه‌ای برای رباب»، «در کمال خونسردی»، «باغ فردوس پنج بعدازظهر» و ...را ساخت که جزء فیلم‌های خوب سینمای ما هستند. حتی این اواخر یک فیلم محیط زیستی به نام «ماه در جنگل» ساخت که بسیار مسئولانه‌ بود و چون خودش هم تهیه‌کننده بود، بابت آن سختی زیادی کشید.
داودنژاد با اشاره به بی‌حاشیه بودن شایقی در سینما ادامه داد: او اصولا خیلی مججوب و در کار صنفی و حرفه‌ای جدی بود. در عین حال صمیمیتی در او وجود داشت که شخصا در رابطه‌ای که با او داشتم خصلت مهربانی و قدرشناسی‌اش برای من خیلی عزیز و محترم بود و از فقدانش متاسف شدم. او درباره اینکه آیا از بیماری شایقی (سرطان) اطلاع داشت، گفت: بله با هم صحبت‌هایی کرده بودیم و خیلی برخورد صبور و واقع بینانه‌ای داشت. به نظرم یک نمونه خوبی از نوع برخورد با این بیماری صعب‌العلاج بود چون نه از تعلق خاطرش به سینما کم شد نه از تعلق خاطرش به زندگی و نه حتی دغدغه‌هایش درباره سینما و صنف کم‌تر شد.
این فیلمساز با ابراز تاسف از اینکه در چنین روزهایی بخاطر شیوع ویروس کرونا مراسمی برای ترحیم درگذشتگان و همدردی با بازماندگان نمی‌شود برگزار کرد، گفت: من از همین جا همراهی و همدردی خودم را با خانواده آقای شایقی اعلام می‌کنم و امیدوارم شرایط که مناسب شد مراسمی برای قدردانی از یک عمر فعالیت ارزشمند ایشان و نیز مراسمی برای فقدان ایشان در کنار خانواده‌اش بتوانیم
 برگزار کنیم.