بیچاره نظام ایدئولوژیک!

۱- تلخ‌ترین طنز دیروز، تقابل چالش کف حقوق کارگران و آن وام یک میلیونی کذایی با حقوق بدون سقف مدیران دولتی و گزارش تفریغ بودجه آنچنانی بود. اگر در قمار زندگی، این کره خاکی را هزاران بار می‌چرخاندیم که چنین تقابلی را ببینیم، شاید بخت یارمان نمی‌شد که به این سادگی دیدیم. در یک سو، دعوا بر سر این بود که بالاخره حداقل حقوق کارگر چقدر باشد و هرچقدر هم آدم‌های دلسوز (!) به ماجرا اضافه می‌شدند، باز از یک میلیون و چند صد هزار بالاتر نمی‌رفت. همزمان ناگهان رئیس‌جمهور بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و گفت یک میلیون وام به یارانه‌بگیران می‌دهیم، بعد از جای دیگری فهمیدیم که وام را با سود می‌دهند! سپس یکباره معاون رئیس‌جمهور و رئیس بانک مرکزی مثل فرشته نجات مقابل دوربین‌ها گفتند سود وام را برداشته‌اند. هنوز در شوک برداشتن سود وام بودیم که خبر رسید ۱۲ درصد سود شده ۴ درصد، یعنی خالص قرض‌الحسنه هم نمی‌شود! باز در کف ماجرا غوطه‌ور بودیم که رئیس‌جمهور گفت بروید برای آن وام در فلان سایت ثبت‌نام کنید، یعنی دولت رجاء واثق داشت که عده‌ای ثبت نام نمی‌کنند و چند میلیونی ته کیسه می‌ماند! باز معلوم شد که یک سایت اشتباه را معرفی کرده‌اند، دنبال سایت واقعی می‌گشتیم که دوباره یک مقام دولتی فرشته‌گونه نزول کرد و گفت ثبت‌نام لازم نیست، پیامک بزنید و خلاصه این ماجرا ادامه داشت. شاید هزینه‌هایی که دولت و صداوسیما کرد تا به مردم بگوید می‌خواهیم به شما وام یک میلیونی بدهیم به اصل آن وام پهلو بزند. لابه‌لای این خبر‌های وام، خبر‌های چالش حقوق کارگران به سمع‌ونظر ملت می‌رسید و این همه فقط یک سوی ماجرا بود.
سوی دیگر ماجرا، گزارش تفریغ بودجه درباره مابه‌ازا نداشتن چند میلیارد از پول بودجه و حقوق ۵۰ میلیونی در دولت و سقف نداشتن حقوق مدیران دولتی بود. در واقع مدیری که ۵۰ میلیون می‌گیرد، مرتب بر صفحه تلویزیون ظاهر می‌شود که‌ای بابا! ما داریم زحمت می‌کشیم که برای ملت وام یک میلیونی جور کنیم! گزارش تفریغ بودجه را هم که ملتفت هستید، حتی با توضیحات جدیدی که داده شد، معنایش این است که یک جا‌هایی بودجه را بین یک آدم‌هایی تفریق و تقسیم کرده‌اند و آن‌ها با بودجه آن نکرده‌اند که باید بکنند.
۲- آن داستان کارگر و مدیر دولتی به یک طرف، تلویزیون دیروز در دو صحنه، همه مشکلات مردم را حل کرد! پیش از صلاه ظهر برای شنیدن اذان، تلویزیون ملی را روشن کردم (و این تنها استفاده من از تلویزیون است). در یکی از شبکه‌ها جوانی تنومند در محیطی بکر و به یادماندنی با یک باربیکیوی بزرگ، داشت لذت پخت صبحانه را با بیکن گوساله و مخلفات دیگر یاد می‌داد. دست‌کم صد هزار تومان تمام می‌شد آن صبحانه (یک میلیون وام برابر با ۱۰ صبحانه!) دست آخر هم گفت با این صبحانه سیستم ایمنی بدن‌تان مقابل ویروس‌ها ایمن می‌شود!
شبکه را عوض کردم. در شبکه دیگری بساط دمنوش گران‌قیمتی برپا بود و مجری و کارشناس به مردم فیض روانی می‌رساندند:


کارشناس: ما در ایران فرهنگ لمس‌کردن نداریم. اگر این فرهنگ بود، در خیابان این قدر نزاع نبود و در خانه هم.
مجری: می‌شه یک راهکار عملی بدهید؟!
کارشناس: مثلاً وقتی به خانه برمی‌گردید، به جای خرید هدیه برای همسرتان، او را چند دقیقه ماساژ بدهید!
مجری (احتمالاً برای فرار از مخمصه یا عوض کردن بحث) خطاب به کارگردان پخش: ما چقدر زمان داریم؟!
کارشناس ادامه می‌دهد: اگر شما همسرتان را ماساژبدهید یا ایشان شما را، بسیاری از مشکلات ما حل می‌شود!
خب، ظاهراً با دو برنامه تلویزیون توانست مشکل بدن ضعیف مردم در مقابل ویروس و روح و روان ضعیف‌تر مردم را حل کند!
۳- تا پیش از کرونا بسیاری از مساجد ما به خاطر نداشتن امام، نماز جماعت برگزار نمی‌کردند، به‌ویژه صبح‌ها. این موضوع مورد اعتراض مراجع هم قرار گرفت و من همان موقع نوشتم آیا در فاصله چند صدمتری این مساجد یک طلبه هم ساکن نیست که نماز صبح را در مسجد بخواند، البته بدون دریافتی تا قضیه حل شود؟!
حالا پس از کرونا نماز‌های جماعت چند نفره تا چندده‌نفره مساجد را که پنج تا هفت دقیقه طول می‌کشید، تعطیل کرده‌ایم، ولی در اتوبوس و مترو و مراکز خرید چندده برابر آن جمعیت، چندین برابر آن پنج دقیقه، فشرده به هم در رفت‌و آمد هستند. این وسط هنوز ما از داخل و خارج حرف می‌شنویم که همه مشکلات ایران از نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است!
این نظام ایدئولوژیک اتفاقاً در آن جا‌هایی که مدنظر شماست، کوتاه آمده، اما به مدیرانش مثل نظام‌های نئولیبرال حقوق می‌دهد و به کارگرانش کمتر از نظام‌های نئولیبرال و وام را نمی‌تواند قرض‌الحسنه بدهد. پس باید گفت مظلوم ایدئولوژی!