فیلم نامه های«عطار»برای برنامه سازان تلویزیون

الهه آرانیان- امروز روز بزرگداشت یکی از استوانه‌های فرهنگی‌مان، عطار نیشابوری، شاعر و عارف بزرگ است؛ کسی که استعداد و ذوق مولانا را در نوجوانی شناخت و به نوعی استعدادیابی کرد و بعدها همین مولانا، راه عطار را ادامه داد و کامل کرد. عطار کسی است که در «منطق‌الطیر»، با زبان پرندگان با ما از سختی‌های راه عشق و هفت وادی‌اش می‌گوید؛ همان هفت شهری که خودش در آن گام برداشت و ما هنوز اندر خمِ یک کوچه‌اش هم نیستیم. عطار با زبان قصه و داستان، عطر کلامش را به جان مخاطب می‌نشاند و با همین زبان ساده و قابل فهم به دل‌‌ها نفوذ می‌کند. استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، عطار نیشابوری را راوی 850 داستان در چهار مثنوی‌اش می‌داند. کم نیست... 850 داستان و قصه و حکایت که از آثار عطار به دیگر آثار کلاسیک فارسی، از جمله مثنوی معنوی راه یافتند و شاخ و برگ پیدا کردند. دنیای آثار عطار نیشابوری در عشق و عرفان خلاصه می‌شود. با مصطفی محدثی خراسانی، شاعر کشورمان درباره جهان شاعرانه عطار گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

چرا عطار نیشابوری را شاعر مهمی در ادبیات فارسی می‌دانیم؟
ما همه در تاریخ ادبیات خوانده‌ایم که سنایی در کنار آثار اخلاقی و زهدیات خود، رگه‌هایی از عرفان را هم وارد شعر فارسی کرد و از این جهت او را آغازگر شعر عرفانی می‌دانند، اما شاعری که می‌توان او را تمام و کمال شاعر عرفانی دانست، عطار نیشابوری است و بعد از او مولانا شعر عرفانی را به کمال می‌رساند. این وجه منحصر به فرد عطار و دلیل اهمیت او در ادبیات فارسی است.
 وجه نویسندگی عطار در کنار شاعر بودنِ او کمتر دیده شده است. یعنی عطار بیشتر به شاعری شناخته شده است تا نویسندگی. دلیلش چیست؟


در تاریخ ادبیات ما شعر نفوذ و گسترش بیشتری داشته است. ضمن این که تذکرة الاولیا درست است که در نثر برجستگی دارد، اما نوعی گردآوری شرح حال عرفاست نه این که تألیفی برخاسته از اندیشه خود عطار باشد. در حالی که اشعار عطار بیان تأملات اوست و شاید برای همین شعرش نفوذ بیشتری دارد.
 خیلی از داستان‌های عطار به دیگر آثار ادبیات فارسی هم راه پیدا کرده‌اند از جمله مثنوی معنوی. درباره داستان‌پردازی‌های عطار  بفرمایید.
گر چه پیش از عطار هم کسانی مانند نظامی و فردوسی داستان‌پردازی کرده‌اند، اما این عطار است که داستان‌پردازی را وارد حوزه عرفان می‌کند و بعدها مثنوی آن را به کمال می‌رساند. ضمن این که مولوی در داستان‌پردازی‌ها از جمله شیوه داستان‌گویی و مبانی عرفانی آن‌ها بسیار متأثر از عطار بوده است.
 ویژگی‌های برجسته غزلیات عطار نیشابوری چه هستند؟
ویژگی عمده غزل عطار این است که عرفان را وارد شعر فارسی می‌کند. در غزل عطار مبانی عرفانی خیلی تخصصی نیست. بلکه عرفان زلال و شفافی است که اکثر مخاطبان با آن ارتباط برقرار و مبانی معرفتی را از جان ابیات عطار دریافت می‌کنند.
 به نظر شما آثار عطار در دوران معاصر چه نوع کارکردهای امروزی می‌توانند داشته باشند؟
وجه برجسته عرفان عطار این است که به سراغ اصطلاحات پیچیده و سنگین عرفانی نرفته است و مخاطب عام هم با شعر او ارتباط برقرار می‌کند. همین می‌تواند دستمایه برنامه سازی‌های تلویزیونی بشود. بیان عطار خیلی پیچیده نیست. حتی حکایت‌های تذکرة الاولیای او قابلیت تبدیل شدن به صدها فیلم کوتاه را دارند. از این گنجینه باید استفاده کرد و با نشر آن به معرفت جامعه افزود.
  به عنوان یک شاعر از شعر عطار چه بهره‌ای برده‌اید؟
آثار عطار یک مجموعه بزرگ فرهنگی است، چه به لحاظ محتوایی و چه به لحاظ سبک و فرم. مجموعه این‌ها عطار را به عنوان یکی از استوانه‌های شعر فارسی معرفی کرده است. من هم از تذکرة الاولیا و نثرش و هم از غزلیات عطار که مقداری بین آثار او گم شده است، تأثیر گرفته‌ام.
 یکی از خبرهای خوش ادبی در سال گذشته انتشار تصحیح استاد شفیعی کدکنی از تذکرة الاولیای عطار بود. برتری این تصحیح در مقایسه با دیگر کارها چیست؟
روش تصحیح استاد شفیعی کدکنی مبنایی، موشکافانه، دقیق و زمان‌بر است. گاهی که ایشان را می‌دیدم، می دانستم مشغول تصحیح این کتاب است. این طور نبود که ایشان مهر تصمیم بگیرد و آبان کتاب چاپ کند. استاد به ظرایف معرفتی، سبک شناسی و تاریخ شعر فارسی مسلط است و به دریافت‌ها و نکاتی می‌رسد که کاملاً احساس می‌کنید افق‌های تازه‌ای به رویتان گشوده شده که از آن بی‌اطلاع بودید؛ نکاتی  که ممکن است از نگاه هر مصحح و منتقدی مغفول بماند. همین‌ها باعث می‌شود کارهای ایشان نسبت به دیگر آثاری که انجام می‌شود، معتبرتر باشد.