قالیباف، اصولگرایان را رو در روی هم قرار خواهد داد؟!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: آن قدر سرگرم پیروزی در انتخابات مجلس یازدهم بودند و آن قدر سرمست از «غیبت» و «انصراف» و «ردصلاحیت» دانه درشت های اردوگاه رقیب، که اصلی ترین صندلی، یعنی «صندلی ریاست مجلس» از قلم افتاد و این تازه ابتدای ماجرای رقابتی بدون رقیب است، رقابتی که حداقل «ده مدعی ریاست مجلس» را به خط کرده است؛ همه اصولگرا، همه مدعی و همه با پشتوانه هایی از جنس اصولگرایی و این یعنی:«که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها»! رقابت اصلی درست پس از انتخابات و پس از اعلام نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی که در آن جناح اصولگرا به پیروزی دست یافت آغاز شد، صحنه رقابتی دیگر، برای نمایندگان منتخب و آن، مبارزه در جهت دستیابی به کرسی ریاست مجلس یازدهم است ریاستی که، می تواند چالشی ترین بحث سیاسی اصولگرایان علیه اصولگرایان به شمار آید و مجلس یازدهم را تبدیل به پایانِ بخشی از تاریخ اصولگرایی کند! قالبیاف مهم است اما تنها نیست! اگرچه حملات تیز و تند «میرسلیم» همه ی نگاه ها را به سمت«قالیباف» سوق داد اما از میان نمایندگانی که به مجلس راه یافته‌اند، چند نفر شانس بیشتری برای ریاست مجلس یازدهم دارند یا دست‌کم این توان را در خود می‌بینند که بر «کرسی نخست بهارستان» بنشینند و این یعنی «قالیباف» برای نشستن بر مهم ترین صندلی بهارستان رقابتی نفسگیرتر از رقابت انتخاباتی در پیش دارد یا به تعبیری روشن تر؛ وزن سیاسی و قدرت اجماع «قالیباف» نه در دوم اسفند98 که در هنگامه ی انتخاب رئیس مجلس به درستی و به دقت سنجیده و به رای گذاشته خواهد شد. در محافل سیاسی اگرچه از علیرضا زاکانی، محمدباقر قالیباف، حمیدرضا حاجی بابایی، مرتضی آقا تهرانی و مصطفی میرسلیم نام می برند اما دیگرانی نیز هستند که در ادامه از آن ها نیز یاد خواهیم کرد.
nمحتمل‌ترین گزینه ریاست مجلس؛
اما روی کاغذ!؟
محمد باقر قالیباف محتمل‌ترین گزینه ریاست مجلس آتی و ـ به قول فوتبالی ها روی کاغذ حداقل ـ با بیشترین شانس است؛ شناخته‌شده‌ترین چهره از میان نامزد‌های راه‌یافته به پارلمان یازدهم که بار‌ها بحث سرلیستی‌اش در کارزار انتخابات چالش برانگیز شده بود. وی «اما» تنها نیست و در این راه، رقبایی از جنس اصولگرایی دارد نظیر: مصطفی میرسلیم، مرتضی آقا تهرانی و علیرضا زاکانی، چهره هایی که، خودشان با خودشان اختلافاتی دیرینه دارند؛ آقابابایی، زاکانی را قبول ندارد، آقاتهرانی، قالیباف را، زاکانی؛ آقا تهرانی، آقابابایی و قالیباف را و میرسلیم، هیچکدام را!!!


بازی سرنوشت؛ آیا پلاسکویی دیگر در راه است؟!
خیلی ها در تحلیل معتقد بودند و شاید هنوز نیز باشند که کاخ آرزوهای سیاسیِ شهردار اسبق تهران، با وقوع حادثه ی پلاسکو به یک باره فرو ریخت اما قالیباف توجهی به این گونه مسائل ندارد و اساساً گوشش چندان به آن چه در محافل سیاسی گفته می شود بدهکار نیست! حتی برخی معتقدند قالیباف نه تنها به تحلیل ها بی توجه است که اهمیتی نیز برای افکار عمومی قائل نمی شود اما و با همه ی این مسائل، وی خود را محق ترین می داند! او که یک بار تازه لباس نظامی از تن به در کرده بود که بخت خود را برای ریاست جمهوری بیازماید و یک بار پس از هشت سال نشستن در ساختمان خیابان بهشت؛ در هر دو انتخابات ناموفق ماند. او در سال ۹۶ برای انتخابات ریاست جمهوری به عنوان پر سابقه‌ترین شهردار تهران بار دیگر قدم به میدان گذاشت اما قسمت این بود تا به جای بر دوش انداختن شولای ریاست در پاستور، ردای ریاست در بهارستان را بپذیرد! محمدباقر قالیباف، ۵9 ساله به این امید وارد عرصه انتخابات شد تا به عنوانی یکی از سران نظام در کنار روسای قوه مقننه و قضائیه که دست بر قضا در انتخابات 96 رقیب او بوده اند قرار گیرد. قالیباف اگرچه سه بار برای ریاست جمهوری تلاش کرد اما سرنوشت او را از بهشت و پاستور، راهی بهارستان کرد تا شاید به عنوان ریاست مجلس در جمع سران سه قوه بنشیند اما بر خلاف بسیاری دیگر از روسای سابق مجلس که در انتخاب ریاست مجلس رقیبی از جناح مخالف پیش ‌رو داشتند، احتمالا آقای قالیباف برای رسیدن به ریاست مجلس رقیبی از جناح خود در مقابلِ خود خواهد داشت. حتی ممکن است نماینده‌ای از همان فهرستی که در صدر آن آقای قالیباف بود، خود را نامزد ریاست کند.
nرابطه ‌ آیینه ای این بار از جنس
تماماً اصولگرایی!
رابطه ی آیینه ای؛ این عنوان یا سرتیترِ تحلیلی است از امیرمحبیان، تئوریسین اصولگرایان یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری 88؛ انتخاباتی که همه ی اصولگرایان با همه ی اصلاح طلبان، بر سر تصاحب «پاستور» رو در روی هم قرار گرفتند اما نه یک اصولگرا که احمدی نژاد با حمایت تام و تمام اصولگرایان راهی پاستور شد!
رقابتی نفسگیر بر سر کرسی ریاست مجلس این بار اصولگرایان با اصولگرایان!
محبیان در بخشی از آن تحلیل گفته بود:« دو جریان عمده سیاسی در کشور ما رابطه آیینه‌ای پیدا کرده‌اند و هر وضعیتی در یک طرف رخ می‌دهد، در طرف مقابل نیز به شکلی رخ می‌دهد؛ مثلا کثرت در جریان دوم خرداد زمینه‌ساز کثرت در بین اصولگرایان نیز خواهد شد.» تحلیل محبیان اگرچه خاص انتخابات ریاست جمهوری بود و در حال و هوای 88 بیان شده بود اما «کثرت» کلیدواژه ای است که بسیاری از گره ها را در این زمان خواهد گشود، زمانه ای که تمامی اصولگرایان برای تصاحب صندلی ریاست مجلس؛ عزم، جزم کرده اند! در همان زمان این فرضیه قوت گرفته بود:«برای وحدت اصولگرایان چند فاکتور لازم است که یکی از این فاکتورها؛ وحدت رقیب است. اگر جبهه دوم خرداد در مورد یک کاندیدا به وحدت برسد، انگیزه وحدت در بین نیروهای اصولگرا نیز افزایش پیدا می‌کند و تکثر کاندیدا در بین اصلاح طلبان یا دوم خردادی‌ها نیز باعث افزایش زمینه تکثر در بین اصولگریان می‌شود و در این صورت زمینه وحدت تا حدودی تضعیف خواهد شد.» نکته ی مهم این فرضیه ی سیاسی؛ عبارت«رقیب» است و حال که رقیبی در کار نیست نه تنها وضعیت، بهتر از قبل نیست که می تواند چالش برانگیزتر نیز باشد.
nاختلافات قدیمی است، جدی است
ریشه دار است!
اختلافات میان شورای ائتلاف و جبهه پایداری بر سر حضور محمدباقر قالیباف و نزدیکان او در لیست نهایی گرچه کار را به نامه نگاری ها و پاسخ های تند حدادعادل و آقاتهرانی به یکدیگر رساند، اما با هر سختی که بود، آنها در نهایت به «لیست وحدت» رسیدند. اما لیست وحدت، آتشی زیر خاکستر و گواهی بر تشتتِ اصولگرایان بود که تنها برای یک روز، ادای وحدت درآوردند و اختلافات را با یک«آلزایمر24ساعته» بایگانی کردند! شواهد حکایت گر این موضوع است که وحدت مصلحتی که در گام قبل از انتخابات برداشته شده بعید به نظر نمی رسد در خوانِ بعدی یعنی تصاحبِ کرسیِ ریاست مجلس بار دیگر بهم زده شود. به خصوص حالا که رقیبِ قدری همچون علی لاریجانی در میدان نیست و مدعیان هم از هر گوشه و کنار سر می رسند و عرض اندام می کنند. اما آیا اصولگرایان از پشتِ صندلی های سبز بهارستان هم می توانند همچون حالا از منافع خود بگذرند یا سهم خواهی ها بیشتر می‌شود؟
- تکنوکراتی که تکنوکرات نیست!؟
برخی با گفتن این حرف که:«قالیباف ایدئولوژی ندارد و به موضوعات با دیدی تکنوکراتیک نگاه می کند.» یا این که:« نگاه تکنوکراتیک او بومی است نه گرایش به اصلاح طلبی دارد، نه گرایش به اصولگرایی.» سعی دارند در لفافه، حقایقی دیگر را بازنمایی کنند و آن این که، قالیباف می تواند به جای قربانیِ«پلاسکو» خود در نقش«پلاسکوی اصولگرایان» باعث فروپاشی ـ حداقل ـ بخشی از اصولگرایان و اصولگرایی باشد. پیروز یازدهمین دوره انتخابات مجلس اگرچه اصولگرایان بودند اما برخی معتقدند:« با همین انتخابات اصولگرایی تمام شد»! و این می تواند در نخستین روزهای مجلس یازدهم یا به واقعیت بپیوندد یا رویه ی اصلی خود را به نمایش گذارد.
nیک صندلی و این همه مدعی؟!
چهار نفر مدعی ریاست مجلس هستند. قالیباف، میرسلیم، زاکانی و حاجی‌بابایی. از لحاظ تجربه و زیرکی حاجی‌بابایی از مابقی زیرک‌تر و تواناتر است. او پنج دوره در مجلس نماینده بوده، با مجلس راست و چپ و میانه کار کرده است. اینکه چقدر از او استقبال کنند مشخص نیست او یک دوره هم در وزارت آموزش و پرورش نقش اجرایی داشته است، اما شاید نمایندگان تهران نخواهند، سمت او بروند اما اگر بخواهند به سراغ قالیباف بروند، زاکانی قطعا مدعی خواهد شد و این در حالی است که حاجی‌بابایی هم زیر بار ریاست زاکانی نخواهد رفت. هرچند حالا نام قالیباف و آقاتهرانی در یک لیست و کنار هم قرار گرفته اما این همراهی قطعا چیزی از اختلافات آنها کم نمی کند. اختلاف جبهه پایداری و مرتضی آقاتهرانی با شورای ائتلاف بر سر حضور و سرلیستی محمدباقر قالیباف بود که نهایتا آن ها مجبور شدند عقب بنشینند و با سهم دهی بیشتر به آقاتهرانی و شاگردان آیت الله مصباح، پایداری ها را با خود همراه کنند. طرف دیگر اما مرتضی آقاتهرانی نشسته است، چهره مورد اعتماد جبهه پایداری که از مخالفان قدیمی و سرسخت قالیباف است و سابقه حضور در مجلس را هم دارد بنابراین بعید به نظر می رسد بر سر کسب کرسی ریاست کوتاه بیاید. اما قالیباف و آقاتهرانی تنها مدعیان کرسی ریاست مجلس بعدی نیستند، یک موتلفه ای قدیمی را هم باید در لیست مدعیان قرار داد، کسی که از میدان رقابت های ریاست جمهوری به میدان رقابت های نمایندگی مجلس تغییر مسیر داده است و این یعنی نگاهی خیره به کرسی ریاست بهارستان دارد.
- میرسلیم همه ی احتمالات را
به هم خواهد ریخت؟!
نامِ مصطفی میرسلیم، رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گرچه به عنوان سهمیه طیف سنتی اصولگرا در لیست وحدت وجود داشت اما او و هم حزبی هایش نارضایتی و دلخوری خود را از سازوکار موجود در شورای ائتلاف، سرلیستی قالیباف و سهم خواهی پایداری ها انکار و مخفی نکردند. علیرضا زاکانی که نامش در مجالس پیشین همواره به عنوان یک نماینده تندرو و نزدیک به جبهه پایداری مطرح بوده این بار مسیری دیگر را برای رسیدن به بهارستان در پیش گرفت. او گرچه از ابتدا در جلسات شورای ائتلاف حضور داشت و نامش در«هیئت انتخاب لیست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» مطرح بود اما ترجیح داد به جای تهران راهی قم شود تا به عنوان کاندیدای شورای هماهنگی اصولگرایان قم خود را در معرض رای مردم این شهر قرار دهد تصمیمی که بسیار پرحاشیه و جنجال ساز شد اما زاکانی که قرارش را بر نمایندگی تهران قرار نداده بود و شاید شانس رای آوری خود را در شهری به جز تهران دیده بود حالا بر سر جدالی دیگر، رو در روی اصولگرایان قرار خواهد گرفت. او نه تنها خود را در قامت یک کاندیدای بالقوه ریاست مجلس در غیاب لاریجانی می بیند که حتی برخی رفقای سیاسی اش نیز این هدف را دنبال می کنند آنچنان که تشکل اصولگرای جهادگران که اتفاقا لیست مستقل داده بود، اعلام می کند زاکانی یکی از گزینه های ریاست مجلس از سوی آن ها است. باوجود گمانه زنی ها و تلاش هایی که چهره های مذکور برای کسب کرسی ریاست دارند، می توان به چهره هایی همچون غلامرضا مصباحی مقدم هم نیم نگاهی انداخت.
- شکست تنها ثمره ی رقابت اصولگرایان
بر سر صندلی ریاست مجلس!
قمار برنده ندارد! برنده نیز بازنده است این را همه ی آنانی می گویند که در گردش ایام تجربه اموخته اند. در روزهایی که آقاتهرانی به صندلی لاریجانی چشم دوخته، قالیباف و زاکانی در سودای ریاست به سر می برند، آقابابایی خود را تنها محقِ ریاست می داند و میر سلیم هیچ کس را قبول ندارد! اگرچه انصاری به عنوان یک چهره ی اصولگرا وارد رقابت شده است اما کورس رقابت این بار صحنه ی رویارویی اصولگرایان با اصولگرایان است صحنه ای که می تواند بازیگردان آن قالیباف باشد می تواند آقاتهرانی، زاکانی، آقابابایی و حتی میرسلیم اما آن چه مسلم است این که، فرش قرمز زیر پای هیچکدام از رقبای ریاست مجلس پهن نخواهد شد آن چه دیده می شود«پوست خیار»است!