سال 98 بر ایرانی‌ها چگونه گذشت؟ نوروز پشت پنجره های کرونا زده

گروه جامعه: «سال به سال، دریغ از پارسال»؛ در میان ضرب‌المثل‌ها و تکه کلام‌های نوروزی که اغلب حاوی پیام تبریک و شادباش هستند، این یکی غمگین و ناامید است. این روزها بسیاری سال 98 را تلخ‌ترین سال در میان سال‌های اخیر برای ایرانی‌ها می‌دانند؛ سالی که با سیل شروع شد و حالا با کرونا به پایان می‌رسد و البته در میانه این دو، رویدادهای تلخ کم نداشته است. تلخ‌تر این که شیوع کووید19 به پایان سال ختم نمی‌شود و ایرانی‌ها نوروزی کرونایی را تجربه می‌کنند؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از رسوم آن در قرنطینه قرار خواهند گرفت.
نوروز 99 اولین نوروز تلخ ایرانی‌ها نیست. اگر گذشته‌های خیلی دور را که دریافتن تاریخ دقیق وقوع رویدادها را کنار بگذاریم، باز هم در عصر معاصر نوروزهای تلخ کم نبوده‌اند. از نوروز 1322 که همچون امسال شیوع یک بیماری – تیفوس – آن را تحت تاثیر قرار داد تا نوروز 1367 که زیر نگرانی از بمباران و موشک‌باران شهرها و البته حمله شیمیایی فرا رسید. هر چند مرگ‌های اسفندماهی و حوادث تلخ این ماه هم کم نیستند، اما این که یک رویداد با کش آمدن از سالی به سال دیگر برسد و نوروز را هم تحت تاثیر قرار دهد، حکایت دیگری است.
عید اومد، بهار اومد، سیل اومد!
توپ تحویل سال 1398 با حادثه صدا داد. بارش‌های سنگین و عجیب در نقاط گوناگون ایران، در بازه‌ای کوتاه، از گلستان در شمال تا خوزستان در جنوب ایران را درگیر سیل کرد. ماجرا از گلستان، مازندران و خراسان شمالی آغاز شد. چند روز بعد کرمانشاه، همدان و با شدتی بیشتر لرستان و خوزستان هم درگیر سیل شدند. در این میان عجیب‌ترین رویداد سیل‌آسا مربوط به شیراز می‌شد؛ جایی که یک بارندگی شدید صحنه‌هایی آخرالزمانی، باورنکردنی و تلخ در محدوده دروازه قرآن این شهر به وجود آورد. سیل ماشین‌ها را به هم می‌کوبید و با خود می‌برد. مسافران نوروزی بسیاری در این سیل خسارت دیده و حتی داغدار شدند. در این میان تصاویر زیبایی از همدلی مردم با سیل‌زدگان هم ثبت شد. کارواش‌ها و قالیشویی‌هایی که خدمات خود را رایگان کردند، مردمی که خود دست به کار بستن یا ترمیم سیل‌بندها شدند، آن‌ها که بی خانمان شدگان سیل را کنار خود جا دادند و البته مثل همیشه کمک‌های گوناگونی که به سوی سیل‌زدگان سرازیر شد تا از تلخی شروع سال کاسته شود. آثار سیل اما تا مدت‌ها بعد و حتی تا امروز ادامه داشته است.


گزارش یک قتل!
نام محمدعلی نجفی تا پیش از سال 98 با سیاست گره خورده بود. کسی که در طول چهار دهه گذشته، مناصب مهم گوناگونی را بر عهده داشت؛ از وزارت آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری گرفته تا ریاست سازمان برنامه و بودجه و نیز میراث فرهنگی و گردشگری. او که پیشتر عضویت شورای شهر تهران را هم تجربه کرده بود، در آخرین سمت خود، عهده‌دار شهرداری پایتخت شد. دورانی که چندان بی حاشیه هم نبود. زندگی شخصی نجفی نیز در پایان دوران شهردار بودنش کمی حاشیه‌ساز شد و حتی خبر ازدواج مجدد وی با زنی جوان به عنوان یکی از عوامل موثر در استعفای وی از شهرداری – که البته همچون استعفا از سازمان میراث فرهنگی به بهانه مشکلات جسمانی بود – مطرح شد، اما کسی فکر نمی‌کرد که خبر بعدی درباره نجفی، ارتکاب قتل باشد؛ کشتن همسر جوانش با شلیک گلوله! روز سه‌شنبه، 7 خرداد 98 برای بسیاری فراموش نشدنی است. خبرها ذره ذره می‌رسید. عصر همان روز نجفی که در قم هم مشاهده شده بود، خود را به پلیس آگاهی تسلیم و به قتل اعتراف کرد. همزمان گمانه‌زنی‌های گوناگونی درباره این قتل مطرح شد؛ از «پرستو» خواندن میترا استاد، همسر مقتول نجفی، تا حضور فرد سوم در درگیری این دو. حواشی هم فراوان بودند. به هر حال ماجرا به دادگاه رسید و هر چند رای دادگاه بر قصاص نجفی بود، اما گذشت خانواده مقتوله باعث شد که نجفی فعلا برای جنبه عمومی جرم و البته نگهداری اسلحه با مجوز تاریخ‌گذشته در زندان باشد و البته با اعتراض وکلایش به رای، تلاش کند تا اتهام قتل عمد را به غیرعمد تغییر دهد. سرنوشت نجفی از عجیب‌ترین روایت‌های زندگی سیاستمداران معاصر ایران به حساب می‌آید.
زنان در آزادی
همه رویدادهای 98 تلخ نبودند. ورود زنان به ورزشگاه آزادی برای یک مسابقه فوتبال، از جمله اتفاقات جذاب این سال بود. 18 مهرماه و در چارچوب بازی‌های مرحله مقدماتی انتخابی جام جهانی فوتبال 2022، ایران با حضور البته محدود شده زنان در ورزشگاه آزادی، 14 بر صفر حریف خود کامبوج را از پیش رو برداشت و البته بر خلاف بدبینی مخالفان این امر، هیچ اتفاق بدی هم نیفتاد. هر چند شرط فیفا درباره حضور زنان در ورزشگاه، شامل بازی‌های باشگاهی هم می‌شد، اما این امر محقق نشد. با این حال بسیاری منتظر بودند که بهار امسال، با تکرار میزبانی ورزشگاه آزادی در بازی‌های ملی، این اتفاق تکرار شود؛ اما شیوع کووید19 فعلا تمام رقابت‌های ورزشی را متوقف کرده است و زمان تکرار این رویداد در سال 99 در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
آبان 98 و دیگر هیچ!
آبان 98 به تنهایی بسته بزرگی از رویدادهاست! افزایش ناگهانی و شبانه قیمت بنزین از هزار تومان به 3 هزار تومان (همراه با 60 لیتر بنزین سهمیه‌ای 1500 تومانی)، با آن شکل اطلاع‌رسانی فاجعه‌بار و تمهیدات ضعیف، به یک مساله اساسی تبدیل شد. بسیاری از آن به «شبیخون» دولت یاد کردند و البته مجلس‌نشینان هم در مقابل آن کاری از پیش نبردند. سخنان رئیس‌جمهوری که گفت صبح جمعه وقتی که بیدار شده، تازه خبر گرانی بنزین را شنیده هم به حاشیه‌ها دامن زد. وعده یارانه جدید دولت و ادعای طرح‌های کنترل عواقب این تصمیم هم نتوانست مردم را قانع کند. نتیجه، آغاز موجی از اعتراضات خیابانی بود که در کنار خسارت‌های فراوان شهری، کشته‌های فراوانی را هم به دنبال داشت. در این میان روایت کشته شدن برخی قربانیان این حوادث بیشتر به چشم آمد و البته ماجرای شهرهایی مثل ماهشهر خوزستان هم مورد توجه قرار گرفت. آمار رسمی این کشته‌ها بعد از گذشت ماه‌ها هنوز اعلام نشده است و بسیاری همچنان عدد تخمینی رسانه‌های آن سوی آب‌ها – که البته از سوی مسئولان رد می‌شود – یعنی 1500 نفر را بازگو می‌کنند. همچنین سرنوشت پرونده بازداشت‌شدگان این دوره نیز چندان شفاف نیست. در کنار این مسائل، قطع سراسری اینترنت بین‌المللی در ایران برای کنترل اعتراضات آبان، خود یکی از رویدادهای مهم آبان 98 را رقم زد که آثار اجتماعی و اقتصادی بسیاری را به دنبال داشت و البته وعده گذشته رئیس‌جمهوری که «دستمان روی دکمه فیلترینگ نمی‌رود» را برای چندمین بار و این بار به طور اساسی زیر سوال برد.
پرواز تلخ دی ماه
هدف قرار گرفتن خودرو حامل سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران و همراهانش با موشک شلیک شده از یک پهپاد آمریکایی در روز 13 دی ماه، روزهای عجیبی را برای ایران رقم زد. تشییع پرجمعیت پیکر وی در چندین شهر ایران خود به حادثه تلخ کشته شدن 62 نفر در ازدحام جمعیت مراسم تشییع در کرمان رسید. اما این همه ماجرا نبود. در جریان حمله موشکی انتقامی ایران به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در عراق در بامداد 18 دی ماه، پدافند هوایی سپاه در نزدیکی تهران و فرودگاه بین‌المللی امام خمینی، پرواز شماره 752 هواپیمایی بین‌المللی اوکراین را با دو موشک سامانه تور مورد هدف قرار داد و ساقط کرد. تا سه روز، از سوی مسئولان علت این حادثه نقص فنی هواپیما عنوان می‌شد؛ با این حال با انتشار شواهد گوناگون از حادثه، بالاخره ساقط شدن هواپیما با شلیک موشک به طور رسمی تایید شد. در این حادثه در کنار 19 خدمه هواپیمای بویینگ 733، 167 مسافر که اغلب آن‌ها مسافران و مهاجران ایرانی به کانادا و البته برخی از ملیت‌های دیگر بودند، کشته شدند. در حالی که خواندن جعبه سیاه این هواپیما نیز حواشی فراوانی به دنبال داشته است، اما در آخرین اخبار به گوش می‌رسد که قرار است ایران جعبه سیاه هواپیما را به اوکراین یا فرانسه بفرستد تا اطلاعات آن خوانده و جوانب بیشتری از حادثه روشن شود.
اسفند کرونایی و نوروز در قرنطینه
کووید19 را به نام خانوادگی‌اش می‌شناسند: کرونا! این واژه در هفته‌های پایانی سال 98 کلیدواژه اصلی اخبار و نقل اصلی مجالس گوناگون بوده است. ویروسی که از چین صادر شد و ده‌ها کشور جهان را درگیر کرد، تا کنون بر اساس آمار رسمی بیش از 16 هزار نفر را در ایران مبتلا کرده و در حدود هزار ایرانی هم بر اثر آن مرده‌اند. با این حال بسیاری به دلایل گوناگون معتقدند که آمار رسمی در این باره چندان دقیق نیست و عددهای بزرگتری را ذکر می‌کنند و به همین دلیل هم دستگاه قضایی اعلام کرده که با انتشاردهندگان آمار غیررسمی برخورد خواهد کرد. کرونا خود باعث رویدادهای فراوانی شده است؛ از تعطیلی مسابقات ورزشی گرفته تا دورکاری بسیاری از شاغلان و البته ضربه اقتصادی به حوزه‌های گوناگون از جمله نتایج شیوع این ویروس در ایران بوده‌اند. احتکار گسترده ماسک و لوازم ضدعفونی و پیشگیری و البته سیاست ضعیف مسئولان در کنترل این شرایط و البته روند پرانتقاد اطلاع‌رسانی، اتخاذ تدابیر قطعی و جدی همچون قرنطینه شهرهای کانون شیوع این ویروس و ... هم از جمله حواشی حضور این ویروس در ایران است. کرونا حتی سنت‌هایی برگزاری مراسم ترحیم، پنجشنبه آخر سال و چهارشنبه‌سوری را هم تحت تاثیر قرار داده و اماکن مقدس را نیز به تعطیلی کشانده است. با این حال در این روزهای پایانی سال، در میان دعوت جدی مردم به ماندن در خانه و پرهیز از رفت و آمدهای غیرضروری، شاید یکی از مهمترین دغدغه‌های مردم، گذراندن نوروزی کرونایی در خانه و قرنطینه داوطلبانه باشد. در میان طنز و شوخی‌هایی که راهکار همیشگی ایرانی‌ها برای برخورد با مشکلات هستند و توصیه‌های جدی بهداشتی و البته راهکارهای گذراندن وقت در خانه با کاهش افسردگی و بی‌حوصلگی، جای خالی بازارگردی شب عید، دید و بازدید، روبوسی و در آغوش گرفتن‌های نوروزی، سفر و گردش بهاری و ... جایگزینی ندارند. نوروز 99 با کرونا در حافظه همه ما خواهد ماند و البته دعا و آرزوی ایرانی‌ها در سال جدید، رخ بر بستن غم‌ها، بلایا و بیماری‌ها، از جمله کرونا از این سرزمین خواهد بود. تا آن وقت، شاید باید در همراهی با شهروندانی که این روزها از پنجره و بالکن خانه‌هایشان به آوای موسیقی متوسل شده‌اند، همخوانی کنیم: «ای ایران، ای مرز پرگهر، ای خاکت سرچشمه هنر، دور از تو اندیشه بدان، پاینده مانی و جاودان..».