آب هنوز الفبای نجات در حاشیه‌های دور از دسترس است

زهرا مشتاق روزنامه‌نگار در این روزهای نفسگیر، روستاییان مناطق دوردست و محروم چه سرنوشتی پیدا می‌کنند؟ مقایسه شکل مقابله خانواده‌ای شهری با بیماری شیوع‌یافته، با خانواده‌ای روستایی به‌ویژه در مناطق دوردست و فقیرنشین، به هیچ‌وجه الگوی یکسان و حتی مشابهی نیست.
در مناطق شهری، حتی در نبود هیچ امکاناتی مثل ماسک، دستکش و الکل با باز کردن شیر آب خانگی و استفاده از صابون جامد و مایع، لایه‌ای محافظ برای آن خانواده ایجاد می‌شود، اما در روستاهای مناطق صعب‌العبور، دوردست و محرومی که اغلب در استان‌هایی چون هرمزگان، سیستان و بلوچستان و جنوب و شرق کرمان پراکندگی و وسعت دارند، اولیه‌ترین نیاز برای محافظت از خود در برابر کرونا وجود ندارد؛ آب، آبی که بسیاری از خانواده‌های شهری به هیچ‌وجه در مصرف درست و بهینه آن اهتمام نمی‌ورزند؛ داشتن آن برای خانواده‌های روستایی یک رویا است. تقریبا تمام روستاها و خانه‌های کپری انباشته از ظرف‌های آب کوچک و بزرگی است که قطرات نازنین و اندک آب را برای آنها محفوظ نگاه می‌دارد. در بطری یا ظرف‌های کج و کوله‌ای از روی‌های کهنه. خانواده‌های روستایی در استفاده از آب خِسّت به خرج می‌دهند. تا زیاد تشنه نباشند، سراغ گنج آب خود نمی‌روند، چون اندک است و پُربها، چون اغلب برای به دست آوردن آن روزها انتظار کشیده‌اند و اغلب برای آن پول پرداخت کرده‌اند. یا در خوشبینانه‌ترین شکل اگر به هوتک‌ها دسترسی داشته‌اند، چند کیلومتری راه رفته‌اند، تا از هوتک آب بردارند؛ آبی برای نوشیدن، درست کردن غذا یا شستن ظرف‌ها و لباس‌ها. حالا تصور کنید ورود کرونا به جامعه روستایی در این نبود آب چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت؛ خانواده‌هایی که نبود یا محدودیت منابع آبی سر و صورت پاکیزه را از زندگی آنها ربوده است و حالا ورود یک ویروس کشنده!
خانواده‌ای روستایی در مناطق فقیرنشین که ‌سال تا ‌سال رنگ و طعم میوه را نه می‌بینند و نه می‌چشند و غذایشان اغلب حبوبات ساده و پخته است و تقریبا همه اعضای خانواده دچار کم‌خونی یا سوءتغذیه هستند، با کدام بضاعت، امکان تهیه حتی شوینده‌های معمولی را خواهند داشت؟ حتی اگر هم بتوانند، که نمی‌توانند، چگونه می‌توانند خود را به این سرعت به شهرها برسانند و مایحتاج خود را تهیه کنند؟ با استفاده از کدام راه، کدام جاده، با کدام پول؟
جلوتر می‌آییم. به حاشیه‌نشین‌ها می‌رسیم؛ برای مثال چادران در بندر کنارک، میرآباد در چابهار، شوربازار در شهرستان مرزی پیشین، شیرآباد در زاهدان، زمین‌های قشمی در بم و محله‌های وسیع حاشیه‌نشین در کرمان چون الله‌آباد، شرف‌آباد، شهرک صنعتی، شهرک سیدی و محله تور و طناب.


آیا هرگز به این حاشیه‌نشین‌ها رفته‌اید؛ فقر هولناک آنها را از نزدیک دیده‌اید؛ آیا خانواده‌ای که تمام وعده‌های غذایی‌اش در یک وعده خلاصه می‌شود، حتی اگر درک درستی از این بیماری فراگیر و کشنده به او منتقل شود، توانی برای تهیه اقلام محافظتی خواهد داشت؟ چه کسی یا چه نهادهایی مسئولیت اطلاع‌رسانی و کمک به این خانواده‌ها را به عهده خواهند داشت؟ آیا برای روستاییانی که اغلب آنها به‌سختی زبان فارسی را می‌فهمند، چاره‌ای اندیشیده شده است؟ قطع زنجیره ارتباط در میان خانواده‌های روستایی با الگوی جمعی، اساسا به چه شکل انجام‌پذیر است؟
در برخی تصاویر منتشرشده، می‌بینیم به مردم این مناطق ماسک و دستکش می‌دهند، اما تجربه فعالان اجتماعی و سمن‌های مختلف نشان می‌دهد در دسترس قرار دادن آب سالم و انواع مواد شوینده، دستمال کاغذی و مواردی از این دست، به مراتب موثرتر از توزیع ماسک یک‌بار مصرف است. همچنین در این مسیر بخشداران، دهیاران، راهبران آموزشی، اعضای شورایاری و آموزگاران می‌توانند در آموزش و انتقال درست و صحیح بحران پیش‌آمده و راه‌های مواظبت و تفهیم جدیت در این برهه نقشی مهم و کارآمد ایفا کنند .
به‌خصوص در صورت وقوع هرگونه فوتی، باید از پیش نحوه خاکسپاری و جلوگیری از لمس فرد متوفی و مبتلا به‌طور جدی آموزش داده شود. صرف حرکت یک وانت و گردش آن در شهرستان‌های کوچک و عبور از کنار انبوهی از حاشیه‌نشینان و یک صدای گوشخراش هشداردهنده، برای خانواده حاشیه‌نشین قابل فهم و راهگشا نیست. اگر به موقعیت خطرناکی که ناخواسته در آن قرار گرفته‌ایم، اشراف داریم، موظف هستیم با فوریت
هر چه تمام‌تر، خانواده‌های روستایی را دریابیم .
توزیع سریع تانکرهای آب در لیتراژهای مختلف و نیز بسیج تانکرهای آبرسان برای پر کردن این تانکرها و در اختیار گذاشتن انواع شوینده‌ها، در کنار آموزش‌های سریع و ضربتی، می‌تواند آمار مبتلایان روستایی و حاشیه‌نشین را کاهش دهد و به حفظ سلامت جامعه کمک کند .