روزنامه ایران
1398/12/14
پناهگاهی برای بمباران اخبار و شایعات
نرگس عاشوری / میگوید «آن روزها ما بچهها چشمانمان به قاب تلویزیون بود و گوشمان به حرف بزرگترها وقتی آرام میگفتند صدام میخواد تهران رو بمباران شیمیایی کنه» در میان صدای آژیر خطر و اضطراب رسیدن به پناهگاه و حتی کابوس خیال آوار شدن سقف خانه روی سرشان، آنچه در ذهناش جا خوش کرده بازار داغ شایعاتی است که آن روزها از نجوا و حرفهای دم گوشی بزرگترها شنیده بود. میگوید «اسفند سال 66 هم دم عید مدارس تعطیل بود؛ اضطرار آن روزها قطعاً سختتر از امروز بود اما تهنشین خاطراتمان شیرینی دورهمی همبازیها و کارتونهایی که دور تلویزیون حلقهمان میکرد، هم وجود دارد که بشود آن روزها را مرور کرد و خندهای به لب آورد اما امروز بچهها همین دلخوشیها را ندارند.» معتقد است تجربههای سخت باران موشک و جیغ آژیر قابل قیاس با ترس و دلهره از ویروس کرونا نیست اما اثرات مخرب بمباران اخبار بد و شایعات دست کمی از آن روزها ندارد. خاطرات تلخ آن روزها را با امروز مقایسه میکند و در نهایت با حسرت میگوید «بچههای امروز همان تهریز خاطرات خوش بازیهای گروهی و دورهمیها را هم ندارند».
فرصتی برای اینکه وقت بیشتری با بچهها بگذرانیم
مرضیه برومند
فیلمساز و تهیهکننده
خیلی وقتها دهه شصتیها در مواجههشان با من از فضای پر از وحشت موشکباران و جنگ میگویند و اینکه چطور در آن ایام به برنامههای تلویزیونی پناه بردهاند. ابراز آرامششان از تماشای کارهایی که ساختهام و اظهار تشکرشان گویای آن است که یک برنامه تلویزیونی چقدر میتواند در تلطیف فضای خشن و سختی که این روزها مشابهاش را تجربه میکنیم مؤثر باشد؛ البته بحث فقط این ایام نیست، چند وقتی است که (بخصوص پس از برهم خوردن برجام) درگیر بحرانهای مختلف شدهایم به این امید که کرونا آخریناش باشد و با آغاز سال جدید پرونده وقایع ملتهب بسته شود.
هربار با داغ شدن این اخبار، اولین حرفهایی که در هر جمع خانوادگی و دوستانه رد و بدل میشود بالا رفتن قیمت دلار، گران شدن خانه، میوه و... است و غافل هستیم از اینکه شنوندگان دیگری غیر از بزرگترها وجود دارند. در مکالمات تلفنیمان با دوستان و رد و بدل اطلاعات آمار کشتهشدگان و مبتلایان و اظهار یأس از اینکه به کجا پناه ببریم هستیم و حواسمان نیست که شنیدن این حرفها ممکن است چه تأثیری روی فرزندانمان داشته باشد. فراموشمان میشود که هضم این اخبار چقدر برای بچهها سخت است و تا چه میزان آنها را دچار اضطراب میکند.
بله واجب و لازم است که به بچهها نسبت به ویروس کرونا اطلاعات بدهیم تا بهداشت فردی را جدی بگیرند اما در عین حال باید مراقب وضعیت روحی روانیشان هم باشیم و آنها را دچار اضطراب و یأس نکنیم. میدانم که گفتوگو با بچهها کار خیلی سختی است و گاهی اوقات سؤالهایی میپرسند که آچمز میشویم. نمیدانم پدر و مادرها چطور و تا چه میزان میتوانند این مسأله را برای بچهها توضیح بدهند؛ پدر و مادرهایی که خودشان هم ترسیدهاند و در فشار هستند. پدر و مادرهای شاغلی که مجبورند کودکانشان را به اقوام بسپارند و هر کدام از این خویشان ممکن است به روشی متفاوت به بچهها توضیح دهند که چه اتفاقی افتاده، کرونا چیست و چقدر ترس دارد و کی از بین میرود. اما آنچه که میدانم این است که باید در خانه فضایی به وجود بیاوریم که بچه احساس نکند حوصلهاش سر رفته و از خانه ماندن خسته شده است. وجود کانالها و شبکههای اینترنتی و برنامههای مختلف، سرگرمکننده است اما خاطرمان باشد این خانهنشینی اجباری فرصتی است برای اینکه پدر و مادرها وقت بیشتری برای بچههایشان بگذارند، با آنها بازی کنند، مسابقه بدهند، کاردستی درست کنند و طوری ساعت بچهها را پر بکنند که در این هیاهو کودکیشان گم نشود.
در این ایام به انتقادهایی فکر میکردم که گاهی از فیلم سینمایی شهر موشهای یک و دو میشد، به اینکه چرا اینقدر گربهها وحشتناک هستند و باعث ترس بچهها میشوند و پاسخ همیشگی من این بود که بهتر است بچهها ترس را در فضای مجازی تجربه کنند تا اگر در فضای واقعی اتفاقی پیش آمد شهامت مبارزه پیدا کنند. این روزها بیشتر به این حقیقت رسیدهام که باید بچهها ذهن تحلیلی و منطقی داشته باشند و نباید آنها را ترسو بار آورد. ترس واکنش طبیعی به خطر است و به اندازهاش خوب است و حس مراقبت از خود را تحریک میکند. بنابراین ترس هم اندکش خوب است اما اینکه ماندگار شود و به اضطراب تبدیل شود، آسیب بیشماری به روح و روان وارد میکند. به سلامت روح و روان کودکان همچون جسمشان اهمیت بدهیم. و در نهایت ای کاش میتوانستم این روزها هم برای کودکان برنامه تلویزیونی بسازم.
فضا را برای بچههای خانهنشین سنگینتر نکنیم
الهه رضایی
مجری برنامه کودک
هر کدام از ما شاید در دورهای از کودکی به نوعی شرایط سخت اجتماعی را تجربه کردهایم. همنسلان من دورهای را به خاطر دارند که وضعیت بهداشت و امکانات مرتبط با آن ضعیفتر بود و با مرور زمان، شرایط و آموزشهای بهداشتی بیشتر شد و به تبع آن معضلات کمتر. شاید سختترین تجربه از این دست تجربه کودکان دهه 60 و شرایط سخت جنگ و معضلاتی همچون بمباران شیمیایی و زخمی شدن و از دست رفتن خانواده، دوستان و عزیزان باشد که بار سنگین روحی و روانی برای آدمهای بزرگ و بچهها داشت. معضلات آن دوره را که مرور کنیم همگی تصدیق میکنیم که کودکان آن نسل سختترین تجربهها را از سر گذراندهاند. کودکانی که حالا خودشان خانواده تشکیل دادهاند و مسئولیت فرزندانشان را برعهده دارند.
هر کداممان با مرور همان تجربههای کودکی بیشتر به این درک خواهیم رسید که چقدر حضور بزرگترها در رویارویی با این دست مسائل دلگرمکننده بود؛ وقتی به دنیای ما نزدیکتر میشدند و سعی میکردند با گفتوگو و باز کردن مسائل آن را حل کنند و از این طریق اضطرابها و نگرانیها را کمتر کنند. حالا نوبت ماست که از آن تجربهها درس بگیریم و به هر طریقی که شده به کودکانمان آموزش بدهیم، مسائل را برایشان باز کنیم و از اضطرابشان کم کنیم بخصوص در شرایط امروز که شبکههای اجتماعی با نگفتن واقعیتها و شبهه افکنی به ترس آنها دامن میزنند. بچهها شناخت درستی از منابع خبری ندارند، تشخیص نمیدهند کدام منبع حرفش درست است و کجا و با چه مقاصدی اطلاعات غلط میدهد. گشتزنی در این فضا فقط اضطراب آنها را بالا میبرد پس وظیفه ما در این شرایط دور نگه داشتن بچهها از این فضا به منظور کاستن اضطرابشان است. یادمان باشد که در هر اتفاق پرخطرترین افراد آدمهای ضعیف مثل بچهها هستند. هر اتفاق کوچکی بچهها را بیشتر از بزرگترها، درگیر میکند چون توانایی حل مشکلات و مسأله را ندارند و خودشان از پس آن برنمیآیند.
معضل امروز ما کروناست. ویروس کوچکی که جامعه را وارد جنگی کرده که عملاً از خیلی از جنگهای دنیا کوچکتر نیست. در این روزها که همگی شرایط خاصی را تجربه میکنیم- که البته مختص کشورما نیست و به معضل جهانی تبدیل شده- وظیفه جمعی حفظ آرامش و سلامت روح و روان بچههاست. این توصیه به معنای پنهان کردن واقعیتها نیست، ما وظیفه داریم بچهها را نسبت به این تهدید جمعی آگاه کنیم و آموزش بدهیم اما حواسمان باشد که میزان و نحوه ارائه اطلاعاتمان به گونهای باشد که فقط نسبت به رعایت مسائل بهداشتی و تضمین سلامتشان خاطرجمع شویم. حواسمان را که جمع کنیم هم بار سنگین روحی روانی را از بچهها برداشتهایم و هم با دادن آموزش پیشگیری کردهایم. یادمان باشد اگر خودمان سالم بمانیم و درست رفتار کنیم بچهها هم یاد میگیرند پس فضا را برای بچههایی که به ناچار خانهنشین شدهاند سنگین نکنیم. اضطرابمان را پایین بیاوریم و سعی کنیم ایمنی ذهن و جسم را با دادن اطلاعات درست بالا ببریم و با رفتار درست هم سلامتی خودمان را تضمین کنیم و هم کمکی باشیم برای آنهایی که در روزهای منتهی به نوروز نهایت تلاششان سرکوب این معضل و بازگشت آرامش به جامعه است.
لیلی گلستان: برای مدتی خبرهای بد را رها کنیم
باید هر کسی روی خودش کار کند که آرام بگیرد زیرا استرس زمینه را برای ورود ویروس به بدن آماده میکند.بهتر است در این مدت فضای مجازی و خبرهای بد را رها کنیم و فقط دستورات و توصیههای پزشکی را رعایت کنیم تا این دوره تمام شود. به هر حال چارهای نیست و همه دنیا درگیر این موضوع است و فقط شامل حال کشور ما نیست، بنابراین باید صبوری کنیم، خوش اخلاقی کنیم و سعی کنیم که آرام بگیریم.
بخشی از گفتههای این مترجم
و گالری دار در صبا
پربازدیدترینهای روزنامه ها
پس از انتشار تصاویر ماهواره ای از میزان خسارت ها به پایگاه نواتیم، دیروز نیز تصاویر ماهوارهای پایگاه رامون ارتش صهیونیستی منتشر شد که نشان می دهد علاوه بر آشیانه ها، مراکز تجهیزات نظامی نیز توسط موشک های بالستیک ایران هدف قرار گرفته است (خراسان) امیر واحدی: اینبار با بمبافکن su ۲۴ پاسخ ویرانگر میدهیم / سردار حاجیزاده: صد در صد میزنیم (جوان) اخبار ویژه (کيهان) پیام صریح ایران به جنگطلبان صهیونیست (تجارت)
سایر اخبار این روزنامه
نباید از دستورات بهداشتی تخطی شود
ابتلای قطعی به کرونا 2336 و فوتیها 77 نفر
تعیین تکلیف بودجه 99 با حکم حکومتی
تدارک دولت برای اصلاح اختیارات و مسئولیتهای رئیس جمهوری
بیخانمانی زلزله زدگان «قطور» در دمای منفی 20 درجه
خاموشی در اوج
پناهگاهی برای بمباران اخبار و شایعات
بزرگترین آزمون دموکراتها در<سهشنبه بزرگ>
بیش از ۵۴ هزار نفر از زندانیان به مرخصی رفتند
پیامی که باید دریافت شود
کرونا و کج رفتاری اجتماعی؛ علتها و راهکارها
راهکار اقتصادی مقابله با کرونا
سلام ایران
سایه <کرونا> براقتصاد ایران
تب کرونا خانه بومگردیها را تعطیل کرد
رکود کرونایی
تصمیم گیری برای حمایت از کسب و کارهای کوچک در مقابل کرونا