سندرز شانس بالایی برای پیروزی دارد

انتخابات درون حزبي آمريکا اتفاقات جالبي را تجربه مي‌کند. در حال حاضر انتخابات دموکرات‌ها در چند ايالت برگزار شده، چه کساني توانسته‌اند عملکرد خوبي داشته باشند؟
انتخابات مقدماتي در ايالات متحده از سوم فوريه در ايالت آيووا شروع شد و در دو ايالت نيوهمپشاير و نوادا ادامه يافت. در ايالت آيووا «پيت بوتيجيج»، شهردار سابق ساوث لند از ايالت اينديانا به پيروزي رسيد و توانست اکثريت دليگيت‌ها را به دست آوَرَد. در دو ايالت ديگر يعني نيوهمپشاير و نوادا اما برني سندرز، سناتور آمريکايي توانست به پيروزي دست يابد. در حال حاضر هنوز آراي نمايندگان يا همان دليگيت‌هاي کنوانسيون ملي حزب دموکرات از ايالت نوادا اعلام نشده اما براساس نتايج دو انتخابات اوليه يعني آيووا و نيوهمپشاير تاکنون تعداد دليگيت‌هاي پيت بوتيجيج بيشتر از برني سندرز است. در آمريکا هر نامزد دموکراتي که بتواند حدود 2000 دليگيت به دست آورد، به‌عنوان نامزد نهايي اين حزب معرفي خواهد شد. انتخابات نوادا اما شرايط را به نفع سندرز تغيير داد؛ چرا که بر خلاف دو ايالت قبلي که جمعيتي يک دست سفيد پوست دارند، در نوادا تنوع نژادي گسترده‌تر است و اقليت پرشمار هيسپانيست‌ها، رنگين پوستان و سياه پوستان در اين ايالت زندگي مي‌کنند. به همين دليل پيروزي سندرز با فاصله زياد از نفر دوم در اين ايالت يعني جو بايدن، شانس او را براي پيروزي در انتخابات مقدماتي ايالات متحده و حضور در دور نهايي رقابت‌ها به‌عنوان نامزد نهايي حزب دموکرات افزايش داد.
يکي از نگراني‌هاي طرفداران سندرز اين است که اتفاقي شبيه رقابت‌هاي مقدماتي انتخابات رياست جمهوري 2016 رخ دهد. چقدر اين احتمال وجود دارد؟
به موازات افزايش شانس برني سندرز براي پيروزي در انتخابات درون حزبي دموکرات‌ها، مخالفت‌ها با او نيز چه از سوي رقباي هم حزبي و چه از سوي جريان‌هاي سياسي درون حزب دموکرات افزايش مي‌يابد؛ زيرا برخي جريان‌ها در درون اين حزب از پيروزي يک نامزد چپ‌گرا در انتخابات مقدماتي هراس دارند. آنها مي‌ترسند نامزدي که دونالد ترامپ او «سوسياليست» مي‌خواند، در انتخابات نهايي از نامزد جمهوري خواهان شکست سنگيني بخورد يا حتي اگر پيروز نيز شود، برخي از برنامه‌هايش با نظام سياسي – اقتصادي آمريکا در تعارض باشد و اين کشور را به سمت سوسياليسم ببرد. در نتيجه امکان وقوع يک شبه کودتاي انتخاباتي در حزب دموکرات نظير آنچه در سال 2016 و در رقابت سندرز و هيلاري کلينتون رخ داد، بعيد به‌نظر نمي‌رسد.


خود برني سندرز مشکلي با «سوسياليست» خوانده شدن ندارد و معتقد است سوسياليسم در آمريکا وجود دارد اما فقط براي ثروتمندان. واقعا جامعه آمريکا سوسياليسم را در شرايط حاضر تابو مي‌داند و همين موضوع مي‌تواند سبب ساز شکست يک نامزد چپ گرا شود؟
در آمريکا ساليان سال واکنش عميقي نسبت به کلمه سوسياليسم وجود داشته است؛ چرا که سوسياليسم را مترادف با کمونيسم در نظر مي‌گرفتند و نماد کمونيسم را نيز اتحاد جماهير شوروي مي‌دانستند. مي‌دانيد که اتحاد جماهير شوروي نيز از زمان جنگ سرد نماد شر مطلق در آمريکا بوده و بسياري از افراد متهم به عامل دشمن‌بودن مي‌شدند و مردم آمريکا سوسياليست‌ها را به نوعي براندازان نظام مستقر مي‌دانستند. امروز اما شرايط تغيير کرده است؛ نه نظام سرمايه‌داري همان نظام سرمايه‌داري دوران جنگ سرد است و نه سوسياليسم هماني است که در دوران جنگ سرد در شرق حاکم بود. در نتيجه واکنش مردم آنچنان که مرکزگراهاي حزب دموکرات پيش بيني مي‌کردند، بد نبوده است. البته يک مساله‌اي نيز وجود دارد و آن اين است که برني سندرز خود را «سوسيال دموکرات» معرفي مي‌کند اما به عقيده من، او بيش از آنکه سوسياليست باشد به‌دنبال رفع تبعيض است و مي‌توان او را «عدالت خواه» ناميد. رقبا او را سوسياليست مي‌دانند نگاهي به مواضع او نشان مي‌دهد که سندرز به هيچ‌وجه به‌دنبال دولتي کردن اقتصاد يا مقابله با بخش خصوصي نيست. او تنها مي‌خواهد شکاف‌هاي طبقاتي و درآمدي را کاهش داده و وضعيتي عادلانه را در نظام سرمايه داري ايجاد کند. يعني نمي‌توان سندرز را نوعي برانداز دانست، بلکه او نوعي اصلاح‌طلب است. به گمان من فارغ از آن ترس تاريخي نسبت به سوسياليسم، اکنون که سندرز تريبوني به دست آورده و چه در سال 2016 و چه در سال 2020 مواضع خود را بيان کرده، مردم آمريکا نيز دريافته‌اند که مقصود از سوسيال دموکراسي،«کمونيسم، دولتي کردن اقتصاد و نابودي بخش خصوصي» نيست. سندرز بر نقطه‌اي دست گذاشته که دردي مشترک براي بسياري از مردم آمريکاست. با توجه به اين موضوع، قابل پيش بيني است که او از حمايت گسترده‌اي برخوردار شود. به‌نظر مي‌رسد هر روز که مي‌گذرد متوقف کردن سندرز سخت‌تر مي‌شود و اگر او بتواند در انتخابات «Super Tuesday» در سوم مارس موفقيت بالايي کسب کند، ديگر قابل توقف نخواهد بود.
چهره‌هايي مانند بلومبرگ که از منابع مالي عظيمي برخوردارند، تا چه اندازه براي پيروزي شانس دارند؟
بلومبرگ فردي بسيار بسيار ثروتمند است و تصور مي‌کنم ثروتمندترين انساني است که در تاريخ آمريکا پا به عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي گذاشته است. او ثروتي نزديک به 60‌ميليارد دلار دارد و تاکنون حدود 400‌ميليون دلار براي تبليغات انتخاباتي هزينه کرده اما مساله اين است که شانس زيادي براي او در انتخابات قائل نيستم. بلومبرگ اولا آن کاريزماي لازم را نه در سخنوري نه در برقراري ارتباط با مخاطب ندارد و دوماً اينکه مواضع سينوسي او در عرصه سياست برايش مشکل ساز خواهد شد. او يکبار طرفدار دموکرات‌ها بوده، يک بار از ترامپ حمايت کرده و بار ديگر به حمايت از دموکرات‌ها بازگشته است. او بخشي از نظام کنوني آمريکاست و براي مردم آمريکا که با يک درصدي‌ها مشکل دارند، بلومبرگ چهره مطلوبي نيست. البته بخشي از سران حزب دموکرات که سندرز را خطرناک مي‌دانند، معتقدند بلومبرگ مي‌تواند چهره مطلوبي باشد اما براي عموم مردم اينگونه نيست. من معتقد نيستم که مردم ترامپ را به خاطر بلومبرگ که خصوصياتي شبيه به او دارد، رها کنند.
فکر مي‌کنيد اگر دموکرات‌ها بتوانند ترامپ را شکست دهند، تغييري عمده در سياست خارجي آمريکا به‌ويژه در مساله ايران به وجود آيد؟
در آمريکا برخي مسائل اساسا حزبي نيست و ميان دو حزب اتفاق نظر وجود دارد. مثلا در موضوع حفظ منافع آمريکا يا تلاش براي حفظ هژموني در ميان احزاب اختلافي وجود ندارد. در موضوع ايران اما اختلاف تاکتيکي ميان دو حزب وجود دارد. بنابراين مي‌شود انتظار داشت به همان نسبتي که با آمدن جمهوري خواهان مناسبات تهران و واشنگتن زير و رو شد، با آمدن دموکرات‌ها در 2021 اين روابط دگرگون شود.
مشخصا مي‌توان بازگشت آمريکا به برجام را در صورت پيروزي دموکرات‌ها در انتخابات، انتظار داشت؟
بله اين احتمال وجود دارد اما بايد يقين داشته باشيم هيچ‌کس با چک سفيد امضا به برجام بازنمي‌گردد. حتي سندرز نيز مطالباتي از ايران خواهد داشت و ما به ازاي امتيازاتي که از ايران دريافت مي‌کند، به برجام باز خواهد گشت. به‌طور کلي معتقدم بازگشت به دوران اوباما ديگر غيرممکن است.