مروری کوتاه بر طرح انقلاب در شعر قیصر امین‌پور




ارمغان بهداروند


کارشناس شعر
شاعر، زمانی می‌تواند گوینده واقعی ضرورت‌های اجتماعی باشد که خود نیز به حقیقت با تحولات تأکید شده عمومی همراه باشد و انقلاب، علاوه بر حوزه بیرونی شاعر در حوزه  درونی او نیز منعکس گردیده باشد. در هر صورت این انقلاب می‌تواند در حد ترمیم و بهبود بخش‌هایی از اجتماع و ساختار موجود باشد و یا در یک حرکت همگانی، تغییر اساسی ساختار موجود و ایجاد نظامی جدید که نیازمندهاي خود را به دنبال داشته باشد. از دیگر سو می‌‌توان به پدیده‌هایی با گستره تمام سطوح اجتماعی اشاره نمود که می‌توانند در آیینه ادبیات و به خصوص شعر، بازتابی تمام و کمال داشته باشند. با اين پيش زمينه و در اين گفتار تأثير رخدادها و واقعيت هاي اجتماعي ايران، هم چون وقوع انقلاب اسلامي را بر شعر امين پور بررسي خواهيم كرد.
شعر روزگار انقلاب، شعری هیجان‌زده و هیجان‌بخش است که درصدد شکستن سکوت و ایجاد التهاب در توده‌ها است. چنین شعری دائماً در معرض حرکت از سمت شعر به شعار و برعکس می‌باشد که این موضوع در شعر انقلاب سال 57 به وضوح قابل دریافت است. قیصر امین‌پور در سال های منتهي به انقلاب 57 كه آغاز جواني او بود و بنا به نیاز زمان خود، او نیز هم چون دیگر جوانان آن روز تلاش كرد خود را به این جريان نزدیک کند. شاعران، با طرح ایثارگری و بلاجویی آگاهانه همراهان خود که در عرصه انقلاب، از عرضه جان خود نیز ابایی نداشتند، میل و اشتیاق خود را به رفتار حماسی حاکم بر نهادهاي اجتماعی پیرامون خود ابراز می نمایند. آگاهی عمومی مردم معترض و مخالف با ساختار حاکم و همراهی شاعر با این جریان اجتماعی، مجال ستایش مبارزه و تقدیس مبارزه جویان را در شعر قیصر امین‌پور فراهم می‌آورد. همچنان که شعر، پذیرفتن حقیقت هایی است که در فضای واقعی زمان آفرینش شعر روی می دهند، تأثیرپذیری شاعر از این کنش‌ها امری بدیهی و لازمه هوشیاری و درک زمانی شاعر است. از جمله مهمترین پاسخ‌های شاعران به جریان انقلاب، ستایش حرکت اصیل انقلابیون و تقدیس مبارزان بود، که این موضوع با وجود همه خطرهای احتمالي و آسیب‌هایی از قبیل: سانسور آثار شاعران و گاه جلب و شکنجه و ممنوع‌القلم کردن برخي از آنان اتفاق می‌افتاد.
در بحبوحه سال 57 که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد، شاعرانی به گستره  شعر این سرزمین معرفی شدند که بنا به شرایط سنی خود، محدوده زمانی سال‌های نزديك به انقلاب را درک کرده بودند و در حقیقت به عنوان نیروهای تازه به میدان آمده انقلاب به شمار می‌آمدند. قیصر امین‌پور از جمله همین شاعران است که شعر را مقارن با تحقق انقلاب 57 و در همراهی با آن تجربه می‌نماید. به نوعی می‌توان حرکت شعر در این مقطع زمانی را از این زاویه بررسی نمود که این شعر مولود انقلاب است و ناگزیر باید خواست و حرکت انقلاب را منعکس نماید. از این منظر راحت تر می‌توان با مضامین واحد و گاه کلیشه شده شعر آن سال‌ها کنار آمد. در سال‌های پایانی حکومت پهلوی و به خصوص سال های 56 و 57 اتفاقات مهمی افتاد که با توجه به گستره تأثیرگذار اجتماعی خود، در متن و محتوای شعرهای این سال ها نیز منعكس شدند. اتفاقاتی از قبیل کشتار 17 شهریور، آتش زدن سینما رکس آبادان، حکومت نظامی، دیوار نویسی ها و پخش اعلامیه های ضد رژيم، پخش نوارها و پیام های امام خمینی(ره)، راهپیمایی های اعتراضی، کشتار مردم و شکنجه شخصیت‌های انقلابی و بالاخره ورود امام به ايران پس از سال ها تبعید و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی از جمله تأثیر گذارترین این اتفاقات محسوب مي‌شوند که در فضای ادبی آن سال ها بدان‌ها پرداخته شده است.
در رباعی های زیر شاعر با اشاره به جمعه سیاه 17 شهریور 1357 تصاویری ملموس و هیجان بخش را ابداع می نماید:
ای ناب‌ترین معانی واژ ه خوب!/ ای جوشش خون گرمتان شهرآشوب!/ کس در سفر کدام منظومه بدید/ یک روز کند هزار خورشید غروب؟ (در کوچه آفتاب/ص31)
از زخم کهنساله فرو افتادند/ در بستری از لاله فرو افتادند/ چون ژاله که از لاله فرو می‌افتد/ بس لاله که در «ژاله» فرو افتادند(همان/ص31)
قیصر امین پور با درک درست شرایط موجود و نیز توجه به ظرفیت های زبانی شعر و اصرار بر جنبه های مهارتی شعر، آثار انقلابی خود را می آفریند. تصاویری که نشان از ذهن خلاّق و وسواس شاعر در چگونگی توصیف و روایت اتفاقات اجتماعی در گستره شعر دارد:
شب بود و سکوت بود و سوسوی خطر/ می‌ریخت غبار ترس از کوی خطر/ از عطسه تازیانه در گوش سکوت/ پر بود دماغ خاطر از بوی خطر (در کوچه آفتاب/ ص 81)
تلاش قیصر علاوه بر ایجاد هیجان و روح بخشی به مخاطبان شعر خود در سال‌های پرجنب و جوش انقلاب، کشف امکانات زبان و شیوه های تازه ای از انتقال زبان است که هیجان و روح تازه‌ای را نيز در کلام ایجاد نماید. از این رو است که شعر قیصر از شعر ديگر شاعران سال های انقلاب در عين هم زمانی، کاملاً قابل تمییز می باشد.
با بررسی تاریخ معاصر ايران و ریشه‌یابی جنبش‌های سياسي و اجتماعي آن در بسیاری از مقاطع تاريخي و اجتماعی، نقش روحانیت در ایجاد، گسترش و تثبیت اين جنبش ها قابل مشاهده است. در این خصوص و از منظر چیستی این موضوع می توان به ماهیت مردمی اين دين و سابقه پذیرش اسلام از سوي ایرانیان اشاره کرد. از همین رو است که می‌توان به نقش پراهمیت روحانیون به ويژه در عصر صفوي و هم چون مشروطیت، ملی شدن نفت و انقلاب اسلامي  اشاره كرد. شعر انقلاب که به عنوان پدیده ای برخاسته از زمینه‌های پیرامونی خود، به جریان انقلاب کمک می‌کرد، با درک شخصیت امام خمینی(ره) و قابلیت های این رهبر نواندیش، سعی خود را در معرفی بهتر و نیز گسترش دایره  محبوبیت او به كار گرفت که ناگزیر و در پرتو تجلی این خواست و ضرورت اجتماعی، امام خمینی(ره) به عنوان نماد و شاخصه  انقلاب اسلامی معرفی گردید. قیصر امین پور نیز از او چهره انسانی مي سازد که در هاله ای از حماسه و تغزل قرار داده شده است.
مردی که طلایه دار مردان خداست/ از طایفه نورنوردان خداست/ قطبی که مدار چشم او قبله نماست/ قلبش گل آفتابگردان خداست (در کوچه آفتاب/ص23)
قیصر، با استفاده از واقعیت های تاریخی تبعید و بازگشت امام خمینی (ره)، دست به آفرینش سروده هایی می زند که بن مایه اصلی آن‌ها را این اتفاقات تشکیل می‌دهند:
در ذهن افق سایه تاری پیداست/ در جاده شب طرح غباری پیداست/ ای خیل پیادگان ظفر نزدیک است
کز دور سوار تک سواری پیداست (درکوچه آفتاب/ص29)
بازآمد و خود بنای این خانه نهاد/ در لانه  مرغ عاشقی دانه نهاد/ بسترد دوباره اشک از گونه  شمع/ مرهم به پر زخمی پروانه نهاد(همان/ص29)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خواست های انقلابیون که از تفکرات متفاوتی سرچشمه می گرفت، در کانونی به نام «جمهوری اسلامی» متمرکز گرديد و مذهب به عنوان نماد اصلی این انقلاب، پیشرو جنبه های آرمانی و اعتقادی اجتماع انقلابی وقت شد. در این روند، شعر نیز که از جمله مهمترین قالب‌های ابراز تغییرات است، عرصه را برای پاسداشت اعتقادات آرمانی و ایدئولوژیک انقلاب مغتنم شمرد و شاعران تلاش خود را برای تبیین اهداف پیش روی این اجتماع مصروف داشتند. قیصر نیز با توجه به انتساب فکری خود به جریان غالب روزگار انقلاب یعنی مذهب  گرایان، تلاش خود را برای گسترش مفهومی آن به کار می گیرد و مفاهیمی تازه را در شعر امروز دنبال می کند که تا پیش از آن به صورت جدی در بدنه ی شعر وارد نشده بودند.
تئوری انقلاب نیازمند تبیین و روزآمد شدن بود تا بتواند ضمن پاسخگویی به پرسش های عمومی مخاطبان خود در مواجهه با رویکردهای اجتماعی و مخاطبان جدید خود، تازگی و تمهیدات لازم را فراهم نماید. قیصر در این جست‌وجو و مکاشفه روحی، از اندیشه‌های دکتر علی شریعتی که شکلی دیگر از دین را تعریف می نمود و در حقیقت از دیدگاه روشنفکری خود، در روزآمد کردن نـهاد دین و فلسفه آن تلاش می کرد، تأثير گرفت. آشنايي با شريعتي ساختار فکری قیصر را متحول نمود تا آنجا كه نمود بیرونی اين آشنايي در افق محتوایی بسیاری از شعرهای او قابل جست‌وجو است. قيصر در شعرهاي زير به شريعتي و انديشه و شخصيت او پرداخته است:
چون آب، روان بی قراری داری/ چون آتش، جان پر شراری داری/ بر قله عشق با قلم می‌گذری/ گویی که به دوش خویش داری، داری(در کوچه آفتاب/ص 26)
برخیز که روح آب بر خاک افتاد/ آن راکب خون رکاب بر خاک افتاد/ چشمان شفق به سوگ خون می‌گرید/ همسایه  آفتاب بر خاک افتاد(همان/ص26)
قیصر دانش آموخته  انقلاب اسلامی است و بیشترین تأثیر را از شخصیت‌های برجسته  همین انقلاب پذیرفته است. استاد شهید مطهری نیز از معدود شخصیت هایی است که قیصر در شعر خود به او نظر داشته است و شعرهایی را به او تقدیم کرده است. قیصر که به هیچ وجه شعر او محل داد و ستدهای بازاری ادبیات و امواج سیاسی روزگار خود نبوده است، در شعرهایی از این چهره  علمی که مطمئناً آثارش را - به خصوص در دهه‌ اول انقلاب-  مطالعه نموده، تجلیل كرده است:
می خواستم از تو گویم این بار، سرود/ دیدم که فراتری از این شعر فرود/ خاموش شدم از آن که جاری می‌شد
از دیده دو رود و بر لبم نیز درود(در کوچه آفتاب/ص 25)
و در اتفاق ترور این استاد و با الهام از تشییع بی‌سابقه پیکر او توسط مردم چنین می سرايد:
گر پیکرت ای درخت دیرینه شکست/ از زخم زبان تبر کینه شکست/ روزی که به روی دوش مردم بودی
تصویر تو در هزار آیینه شکست(همان جا)
دیگر شخصیتی که قیصر در کتاب تنفس صبح شعری به یاد او سروده است «آیت الله طالقانی» است که انقلابیون آن سال ها با نام «پدر طالقانی» از او یاد می کنند.
یاران به آفتاب بگویید:/ صد پاره شو، هزار ستاره/ تا ذره، ذره، ذره بسازیم/ بر بامی از بلند شهادت/ تندیسی از عروج/ آب از وضوی دست شهیدان بیاورید.../ اسرار پایداری او را/ زان یار سربلند بپرسید/ از آیه آیه  ایمان
وز سوره سوره  صبر/ از نام او نشانه بگیرید...(تنفس صبح/ ص16)
ترغیب توده های انقلابی و ستایش مبارزه ای که خاستگاهی جز سرنگونی ساختار حکومت وقت را نداشت نیاز به بیانی متفاوت با لحن معمول شعر فارسی روزگار پیش از انقلاب داشت. قیصر امین پور نیز با استفاده از زبانی برخوردار از فضای حماسی در گسترش افق شعر انقلاب تلاش می‌کرد. هر چند شعر اين سال ها عمدتاً در ابتدای راه از زبانی شعارزده و صراحتی آزار دهنده برخوردار بود اما شعر قیصر با نزدیکی به زبان مردم از ديگر شاعران اين سال ها فاصله گرفت و سمت و سوي تازه اي يافت.
از جمله‌ دیگر موضوعات، میزان توجه شاعران به روحیه حماسی توده‌ها در مسائلي همچون آزادی و شهادت‌طلبی مبارزانی بود که از دستگاه امنیت و اطلاعات حکومت پهلوی، هراسی نداشتند و به میدان مبارزه روی آورده بودند.
آن سان که نسیم، برگ را می بوسد/ یا حادثه زین و برگ را می بوسد/ با هر لب پلک خود که برهم می بست
گفتی که لبان مرگ را می بوسد (در کوچه آفتاب/ص35)
و یا در این شعر که تصویری از تشییع جنازه  یک شهید را شاعرانه انتقال می‌دهد:
وقتی که ترا به کوی ما آوردند/ گفتی که حضوری از خدا آوردند/ با هودجی از سبز سخاوت رفتی/ در هودجی از سرخ ترا آوردند(همان/ص 43)
قیصر در شرایطی که بسیاری از شاعران، بی اعتناء به ارزش های هنری شعر، صرفاً به بیان مستقیم و گزارش‌گونه  وقایع انقلاب می پرداختند، با مشاهده  واقعیت های اجتماعی، توانمندی خود را اثبات می نماید که محصول ایـن رویکرد تازه، آفریـنش شعـری است با مؤلفه های تازه که شعر او را در مرتبه‌ای تأثـیرگذارتر از هم نسلان او قرار می دهد، همچنان که در ستایش انقلاب و جنبه‌های حماسی و آزادی‌خواهی آن، از تفاوتی عمیق با دیگر شاعران برخوردار است: برخیز که رنگ خواب را سرخ کنیم/ زین و زره و رکاب را سرخ کنیم/ تا زرد نبینند بیا از سر عشق/ با خون خود آفتاب را سرخ کنیم (در کوچه آفتاب/ص78)
به هر حال انقلاب به عنوان یکی از مهمترین جریانات اجتماعی معاصر ضمن ایجاد تغییرات اساسی در ساختار شعر، شاعران جدیدی را به عرصه  شعر معرفی نمود که برخی از آنها همچون قیصر امین پور با درک جوهر زمان و ضرورت های اجتماعی، در بازتاب آن، آفرینش هایی ابتکاری را رقم زدند.