رحم کن آقای ورزی!‌

هما گویا   گاهی می‌شود به شجاعت و جسارت بعضی‌ها غبطه خورد اما گاهی هم این جسارت و شجاعت، حقوق مادی و معنوی دیگران را نادیده می‌گیرد و آنجاست که لج آدم را درمی‌آورد . اینکه یک نفر با بودجه صدا و سیما که بیت‌المال محسوب می‌شود، بالغ بر دویست میلیارد تومان را صرف ساخت سریالی کند که کمتر از ده در صد بیننده دارد و حالا بگوید که فیلمنامه کار جدیدش کامل شده و آماده است واقعا موجب می‌شود تا سکوتی که به هزار زحمت حفظ کرده بودم را بشکنم. از اوایل دهه نود گزارش لحظه به لحظه داشتیم ازروند تولید سریال عظیم «معمای شاه»که با عکس‌هائی از گریم‌های بسیار خوب و نزدیک به کارآکتر‌ها ما را هیجانزده می‌کرد تا کنجکاو دیدن این سریال فاخر ویژه الف در رسانه ملی باشیم. سریالی پر هزینه، پر لوکیشن، پر بازیگر و پر از عوامل پشت صحنه «معمای شاه» بالاخره پس از سه سال همچنان که مراحل تولید را ادامه می‌داد، روی آنتن رفت اما راضی مان نکرد. قسمت‌های اول را می‌دیدیم شاید که فرجی شود اما نشد و آخرین ساعات تعطیلی آخر هفته‌مان را پر نمی‌کرد. این همه هزینه و بی بازده بودن آن موجب شد تا سازمان محترم صدا و سیما جریمه‌مان کند تا سریالی را که هفته‌ای یک شب هم تاب نمی‌آوردیم از قسمت اول دوباره و این بار هرشب ببینیم. به این ترتیب بود که پر مخاطب‌ترین ساعت تلویزیون که بطور سنتی، ساعت ده شب به پخش سریال از شبکه یک از دیرباز اختصاص داشت تبدیل شد به بی‌رونق‌ترین زمان ممکن با کنداکتوری حذف شده از زمانبندی‌های فراغتی که می‌خواستیم احیانا با شبکه ملی بگذرانیم. چقدر هنر می‌خواهد که بتوانی به کمک دستان هنرمند گریمورهای توانای ایرانی چهره‌ای کاملا شبیه به کارآکتر بسازی اما آنقدر درباورپذیرکردن نقش و قصه، فرم و ساختار ضعیف باشی که هیچکس با کارآکترهایت ارتباط نگیرد . ساختن فیلم تاریخی کارهرکسی نیست. بدون ملودرام حتی نمی‌شود تاریخ را  تحریف کرد چه رسد به تعریف. آقای محمد رضا ورزی! شما در«تبریز در مه» روایت داشتید، قصه داشتید و درام، شما شخصیت‌های فرعی به قصه اضافه کرده بودید تا جذاب شود اما در معمای شاه فاقد این ویژگی شدید تا جائی که گرچه تبریز در مه هم کاستی‌های فراوانی داشت اما یک سر و گردن از معمای شاه بالاتر بود. آقای ورزی! ای کاش «حریم سلطان» استانبولی را می‌دیدی. گناهش پای من. لا اقل می‌دیدید که چطور می‌توان ده درصد از واقعیت تاریخ عثمانی را با نود در صد دروغی باورپذیر به یک سریال پر بیننده بدل کرد. اما شما کاری کردید که واقعیت تاریخ ما هم به تردید کشیده شود. در «شاه» شما هیچ «معمائی» نیست. همه شخصیت‌ها یا سفیدند و یا سیاه و این یعنی غیر واقعی بودن. عده‌ای از شما خرده گرفتند برای حضور«ابی» یا «ستار» در این سریال که به نظرم بسیار هم به جا بود. این دو که مطرب و رقاص نبودند، مرتد هم که نبودند، دو آوازه خوان پاپ، یکی در آن زمان به دور از هیاهو‌های سیاسی و دیگری پایبند به حکومت سلطنتی که اتفاقا علاقه دختر بزرگ شاه به او و ترانه «شازده خانوم» از واقعیاتی بود که در آخرین سال‌های قبل از انقلاب پیش آمد. اتفاقی واقعی تر از اینکه بخواهیم فرح دیبا را سبک و جلف با رابطه نامشروع جلوه دهیم که در تاریخ نیامده است. به عکس اشرف پهلوی که همه می‌دانستند یک بیمار جنسی است. ابی و ستارهر دو بخشی از رونق موسیقی پاپ دهه آخرین سالهای حکومت پهلوی بودند که حضورشان به مراتب از برخی خوانندگان این دوره سنگین‌تر و حرفه‌ای‌تر بود. حالا بعد از آن نام «خواننده لس‌آنجلسی» گرفتن، ربطی به پروسه «معمای شاه» ندارد. ای کاش شما بارها و بارها «سلطان صاحبقران» زنده‌یاد «علی حاتمی» را می‌دید، سریالی که هنوز هم با خواندن کتاب‌های تاریخ قاجار باز هم صحنه‌های آن در ذهنمان تداعی می‌شود. هیچکدام از بازیگران هم شبیه چهره‌های واقعی نبودند، اما باورشان می‌کردیم. ای کاش هزاردستان را می‌دید که نگاهی فانتزی به تاریخ یک دوره است وهمه قصه پردازی با تلنگری به تاریخ. اما چرا قصه هزاردستان را بهتر از معمای شاه شما که قرار است استناد به واقعیت باشد باور می‌کنیم؟ آقای ورزی! دوره پهلوی هنوز ناظران زنده دارد، شما با غلو کردن نه تنها نمی‌توانید حس بدی از آن دوران را به نسل جدید با هوش ما که یقینا چنین سریال‌هائی باید برای آنها ساخته شود منتقل کنید بلکه باعث می‌شوید تا به بعضی از واقعیت‌ها هم شک کنند. در معمای شاه شما، ما چقدر به دکترحسین فاطمی‌نزدیک می‌شویم تا بتوانیم از تن تب دار او موقع تیرباران اشک بریزیم و حالا که کم کم داریم به بخشی از ساخته شما نزدیک می‌شویم که شخصیت‌ها به روز هستند و باز هم شما فقط و فقط شباهت بازیگران و گریم‌هایشان را با شخصیت‌های اصلی را به رخ می‌کشید، چه پیش خواهد آمد. معمای شاه ساخته شد و روی آنتن می‌رود و می‌دانید که مخاطب زیادی ندارد و بعد می‌گوئید که فیلمنامه جدیدتان آماده است. رحم کنید آقای ورزی! به تلویزیون و به تاریخ رحم نمی‌کنید لااقل به خودتان رحم کنید. به نظرم دوباره نگاهی به فیلمنامه تازه نوشته تان بیاندازید و دوباره و دوباره. به خودتان فرصت دهید و به مخاطبتان تا از این کابوس شاه بیرون بیایند. بعد تازه نفس بسازید تا مخاطب هم نفسی تازه کند. اگر تاریخ برایتان تا این اندازه اهمیت دارد، مستند بسازید گر چه این روزها مستند بدون روایت هم دیدنی نیست. نگاه کنید ببینید «ایستاده در غبار» یا «آخرین روزهای زمستان» چطور مرز بین فیلم و مجموعه مستند و داستانی را به هم نزدیک کرد. نگاه کنید به سریال «یوسف پیامبر» که با هر زاویه‌ای که برخی مردم، سینماگران و منتقدین با مرحوم سلحشور داشتند اما به اینکه یک سریال ماندگار، خوش‌ساخت، خوش فرم با تعلیق مناسب و روایت درست ساخته شده که از پر‌بیننده‌ترین سریال‌های تلویزیونی است معترفند. به زور نمی‌توان چیزی را به خورد مردم داد . در این دوران، کلیک کردن و دور شدن از فضائی که ما را با خود همراه نمی‌کند، خیلی آسان است. روی باورهایتان پافشاری نکنید. یکبار هم شده عادلانه «معمای شاه» را قضاوت کنید. هر فیلمسازی به اندازه شما این شانس را ندارد که دیگران پای اشتباه او بایستند. حال که ایستاده اند، پس شما با خیال راحت یکبار دیگر معمای شاهتان را از نو ببینید و فعلا به فکر ساخت مجموعه جدید نباشید. و در آخر بگویم که روی سخنم صرفا با شما نبود که یقینا آقای لدنی تهیه کننده بیش از شما مورد نقد هستند. اما به شخصه متولی یک پروژه را کارگردان می‌دانم و به همین دلیل هیچ اشاره‌ای به بازی‌ها نکردم چرا که کوتاهی در بازیگر‌ها نمی‌بینم و هر چه هست شمائید که از آنها به درستی بازی نگرفته اید و فیلمنامه ضعیف است که بازیگر نتوانسته با آن ارتباط بگیرد. معمای شاه معمای شاه عنوان مجموعه تلویزیونی با ژانر تاریخی به کارگردانی محمدرضا ورزی است. این سریال داستان زندگی محمدرضا شاه پهلوی را از زمان بازگشت وی از مصر، پس از ازدواج با ملکه فوزیه تا زمان مرگ به تصویر می‌کشد. در ساخت این مجموعه ۸۰ بازیگر اصلی، ۵۴۰ بازیگر فرعی و بیش از ۵۶۰ نفر از عوامل سینما و تلویزیون ایران حضور دارند. مجموعه معمای شاه در خصوص جریانات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در دوره پادشاهی محمدرضا پهلوی است. این مجموعه با هزینه دویست میلیارد تومانی در پنج سال ساخته شده است. مراحل تحقیق و پژوهش این سریال  زیر نظر موسی حقانی به عنوان مشاور پژوهشی و تاریخی انجام شده است و بعد مقابل دوربین فرشاد خالقی رفته و تصویربرداری آن همچنان ادامه دارد. کاخ سعد‌آباد، کاخ نیاوران، دکورهای اختصاصی ساخته شده در شهرک غزالی، کاخ موزه گلستان، موزه عبرت، بناهای تاریخی شهر تهران و... برخی از لوکیشن‌های این سریال است. معترضین به روایت‌ها در معمای شاه اعظم طالقانی (دختر مرحوم آیت‌الله طالقانی): به‌ طور کلی در این سریال عملکرد، مبارزات و فعالیت‌های آیت‌ا... طالقانی بسیار مختصر و خلاصه به تصویر کشیده شده است و حتی قسمت‌هایی از این سریال به دور از واقعیت است.اعظم طالقانی ادامه داد: «این اعتراض بر این سریال وارد است که چرا برخی قسمت‌ها بیش از حد طولانی و به‌ تفصیل است اما نهضت آزادی (جبهه ملی اول و جبهه ملی دوم) این قدر کوتاه و تبعیض‌آمیز به تصویر کشیده شده‌اند. بنابراین در بهترین حالت می‌توان گفت که این سریال شصت‌ درصد با واقعیت آیت‌الله طالقانی مطابقت دارد.» او تاکید کرد: «برای مثال در این سریال نشان داده می‌شود که هنگامی‌که ماموران به خانه ایشان حمله می‌کنند، ایشان به صورت مامور سیلی می‌زنند و مامور در حوض منزل می‌افتد؛ در حالی که این موضوع به‌ هیچ‌ وجه واقعیت ندارد. من این موضوع را از کسانی که آن هنگام در منزل حضور داشتند، پیگیری کردم و به این نتیجه رسیدم که هرگز چنین اتفاقی نیفتاده و ماموران کاملا مسلح در حیاط و پشت‌بام منزل ایستاده بودند.» سید محمود کاشانی (فرزند آیت‌الله کاشانی):  سازندگان سریال قصد دارند بر ایستادگی کاشانی در برابر مداخله بیگانگان سرپوش بگذارند. وی همچنین محمدرضا ورزی کارگردان این سریال را به دروغ پردازی در «پدرخوانده» و «کاخ تنهایی» متهم کرده بود. ابوالحسن مختاباد، منتقد موسیقی و خواننده:   سن و ظاهر فیزیکی روح‌الله خالقی  در سال ۱۳۲۰ (داخل سریال) بسان پیر مردی ۶۵ ساله جلوه می‌کند درحالی که نام برده در آن سال ۳۵ سال بیشتر نداشت.   شهاب مرادی کارشناس مسائل مذهبی:‌  دیالوگهای این سریال باور پذیر و برای مخاطب قابل پذیرش نیست، آیا کسی باور می‌کند شاه ضعیف و همجنس باز بوده است؟ این پدرسوخته اتفاقاً قوی بود و همه دنیا پشت سرش بودند. خسرو سینایی (سینماگر): در قسمت پنجم سریال معمای شاه و در یکی از سکانس‌ها، تصویری از دختران تن‌فروش لهستانی نشان داده می‌شود که سربازان آمریکایی از آنها بهره‌کشی می‌کنند. وی با اشاره به تصویری که از حضور لهستانی‌ها در ایران در شبکه‌های تلویزیونی نشان داده می‌شود، گفت: متأسفانه در شبکه‌های داخلی و خارجی تصویر درستی از نحوه زندگی و حضور لهستانی‌ها در ایران نمایش داده نمی‌شود. همچنین در بخش دیگر از نظرات مردم و منتقدین در مورد این سریال گفته شده : ضعف شدید در سناریو با وجود طیف گسترده وقایع دارای ظرفیت تولید داستان و خرده داستان، بازی گرفتن ضعیف در کنار دکوپاژهایی که به شدت به دیالوگ‌های کلیشه‌ای می‌آیند، باعث شده در بخش‌هایی از این سریال، این حس پدید آید که نکند کارگردان برخی دیالوگ‌ها را برای یک سریال کمیک درباره تاریخ معاصر نوشته است! طبیعتاً حتی اگر این سریال مملو از شعارزدگی که پاسخگوی طیف وسیعی از پرسش‌های نسل جوان نیست و حتی اگر با تمجید و نگاه مثبت برخی مسئولان ارشد نظام نیز همراه شود، سریال قوی نخواهد بود و این دیدگاه همچنان دارای استدلال فنی جدی است. احمد طالبی‌نژاد (منتقد تلویزیون و سینما):  کاری به درجه‌بندی این سریال ندارم که الف ویژه است یا نیست؛ به نظرم معمای شاه یکی از ضعیف‌ترین سریال‌هایی است که دربارهٔ تاریخ معاصر تاکنون ساخته شده است. در این سریال همه چیز عوامانه بیان می‌شود صادق زیباکلام (پژوهشگر و مدرس دانشگاه): صدا و سیما می‌خواهد یک نظر خاص را به مخاطب عرضه کند؛ بنابراین چنین اثری به یک برنامه، سیاسی و جهت‌دار تبدیل می‌شود که تاریخ را به شکل واقعی و بدون حب و بغض روایت نمی‌کند و می‌خواهد یک نظر خاص را القا کند. سیدعبدالجواد موسوی : تا اینجا که ندیدم هیچ آدمی‌که سرش به تنش بیرزد از سریال معمای شاه خوشش بیاید. دست‌اندرکاران سریال خیلی راحت و بی‌پروا منتقدان را به شاه‌دوستی و سلطنت‌طلبی متهم کردند و خیال خودشان را راحت. علی حق‌شناس (نویسنده و روزنامه‌نگار): این سریال چهره‌ای خاکستری و نادرست از دکتر مصدق و دکتر فاطمی‌و مبارزات تشکیلاتی و منسجم جبهه ملی اول در محدود کردن بی‌نظیر قدرت شاه مخلوع و به سرانجام رساندن نهضت ملی شدن صنعت نفت ارائه داده که قابل پذیرش نیست. مسئولان سریال برداشت‌های شخصی خود از تاریخ را در دهان بازیگران گذاشته‌اند. زنده‌یاد جعفر والی : من در طول عمرم یک کار انجام دادم که خیلی پشیمانم: سریال «معمای شاه». ما در این دوران زندگی کردیم. والله اینطور نبود. به خدا اینطور نبود که این سریال روایت می‌کند.