طعمه سلبریتی ها، جاسوسه جسور و روایت همایون از مرغ سحر

مصطفوی- دهه ۷۰ بود که بار دیگر پای چهره ها به تبلیغات تجاری باز شد. اولین کسانی که پا در این عرصه گذاشتند، ورزشکاران به خصوص فوتبالیست ها بودند که دوران طلایی را سپری می کردند و عکس ها و پوسترهایشان بیش از امروز دست به دست می شد و هواخواه زیاد داشت. سال ۷۶ بود که گفتند کریم باقری با تولیدکننده یک محصول بهداشتی قرارداد بسته و همین موضوع با مخالفت هایی همراه شد. حالا اما کار به جایی رسیده که هر شبکه ای حداقل چند تبلیغ دارد که بازیگرها و ورزشکارها در آن دخلی دارند. یک شبکه نیما فلاح و سحر ولدبیگی را نشان می دهد که روغن سرخ شده تبلیغ می کنند، شبکه ای دیگر سروش جمشیدی را نشان می دهد که  سس و کنسرو را به مخاطب معرفی می کند. در شبکه دیگر، امیرحسین آرمان  کت و شلوار برندی را نشان مان می دهد و حالا هم به تازگی هنرمند باسابقه ای مثل آتیلا پسیانی روی کار آمده است که پودر لباس شویی را به رخ مان می کشد! استفاده از هنرمندان برای تبلیغ محصولات مختلف، چیز جدید یا عجیبی نیست و ترفند تبلیغاتی مرسومی است، اما معمولا از چهره‌ها در تبلیغ محصولات خاصی استفاده می‌شود. پس چرا بازیگران ما روغن، سس و رب و چای و پودر لباس شویی تبلیغ می کنند؟ صفحه سینما وتلویزیون (6) را بخوانید. *نزدیک نیمه شب است. جمعیت زیادی جلوی بیمارستان جم ایستاده‌اند، برخی هم روی زمین نشسته‌اند و چشم به ورودی بیمارستان دوخته‌اند. خبر ناگوار و اشتباهی که در برخی خبرگزاری‌ها دیده‌اند، بی‌قرار و آزرده خاطرشان کرده است. منتظرند یکی بیاید و خبر را تکذیب کند، جمعیت به دنبال یک روزنه امید است. صدای تصنیف «مرغ سحر» استاد بلند می‌شود و همه زیر لب می‌خوانند:«مرغ سحر ناله سرکن...» با این که مسئولان بیمارستان با این کار مخالف‌اند اما انگار این تنها راهکار مشترک‌ جمع برای ابراز علاقه به خسرو آواز است. منتظرند تا یکی بیاید و برایشان شرح هجران را مختصر کند.جمعیت آن قدر زیاد است  که دختر خسرو آواز ایران مقابل همه می آید  و درباره اوضاع پدرش توضیح می دهد  اما   توضیحات افسانه (دخترش) کارگر نمی افتد و   همایون شجریان با همه دل‌نگرانی‌های خود، در این جمع حاضر می شود  تا کمی پریشان‌خاطری جمع تسکین پیدا کند. او روایتی می کند از سه سال دست‌و‌پنجه نرم کردن خسرو آواز ایران با بیماری‌. مشروح این مطلب را در صفحه 11بخوانید. * ماریا؛ زنی با ظاهری معصوم و دوست داشتنی. او به شدت آرام و خجالتی است اما... در طول جنگ جهانی دوم مردان در مقابل تیربارهای دشمنان کشور خود می‌ایستادند و زنان هم اغلب در قالب شغل‌های فرعی مانند مترجم و تلفنچی خدمت می‌کردند. در برخی موارد اما زنان از حد انتظار فراتر ظاهر شدند. سال 1941، یعنی اوج پیروزی های آلمان نازی، انگلیسی‌ها خواستند که ماریا اسکاربک، دختر ثروتمند لهستانی که حالا در کسوت جاسوسی بریتانیا بود  حوزه عملیاتی اش را از لهستان به فرانسه و اروپای غربی که خطر کمتری برای او داشت، منتقل کند اما او نپذیرفت و وقتی بازداشت شد کاغذ حاوی اطلاعات را بلعید و با استفاده از سنجاق سرش، زخمی عمیق روی زبان خودش ایجاد کرد.اسکاربک به عنوان جاسوس رسمی انگلیس، توانسته بود به درون تشکیلات حزبی کمونیست‌های لهستانی نفوذ کند؛ غافل از آن‌که روس‌ها، او را به واسطه اقداماتش در جنگ جهانی دوم، به خوبی می‌شناختند و....   صفحه تاریخ (12) را بخوانید.