تنش میان روسیه و ترکیه در حد لفاظی‌های دیپلماتیک و نه بیشتر!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک کارشناس مسائل غرب آسیا در گفت و شنودی کوتاه با روزنامه آفتاب یزد، ضمن عمیق خواندن اختلافاتِ روسیه و ترکیه و نیز سردرگمی آنکارا در منطقه ادلب می‌گوید: «نوع روابط مسکو ـ آنکارا به گونه‌ای است که اساساً درجه ی تنش‌ها تا حدی بالا می‌رود که به لفاظی‌های دیپلماتیک ختم شود.»
سیامک کاکایی با غیرممکن خواندن بازگشت ترکیه و روسیه به شرایط 2015 و پس از ساقط‌کردن سوخوی ارتش روسیه توسط ترک‌ها اضافه می‌کند: «پس از بالاگرفتن تنش‌ها در پی اسقاط هواپیمای سوخوی روسی و دلجویی ترک‌ها از روسیه به تعبیر آنکارا و عذرخواهی اردوغان از پوتین به تعبیر روس‌ها! نوعی روابط عمیق اقتصادی ـ نظامی بین این دو کشور شکل گرفت که هرگونه جدالِ غیر لفظی را مردود اعلام خواهد کرد.»
>آیا ترکیه خواهان جنگ با روسیه است؟
روس‌ها به طعنه خطاب به آنکارا می‌گویند:«اشتباه ترکیه در این است که تصور می‌کند می‌تواند روی آمریکایی‌ها حساب باز کند.» این طعنه اما به یک «رجزخوانی»غیرمرسوم در دنیای سیاست نیز سرایت پیدا می‌کند:« ترکیه به خوبی می‌داند که در حد و قواره مقابله با ارتش روسیه نیست اما پشت خود را به ناتو گرم کرده و توقع دارد در صورت ورود به یک جنگ با ارتش روسیه ناتو به حمایت از آن بپردازد.»


سه سوال از سیامک کاکایی پرسیده‌ایم که حول محورِ «تاکجاییِ ادامه ی تنش‌ها» بین مسکو و آنکارا دور می‌زند! پاسخ هر سه سوال در مجموع، مشترک است و آن این که، هیچکدام از این دو کشور خواهان رویارویی نظامی با یکدیگر نیستند زیرا، در بستری که پیش روی آن‌ها قرار دارد به ویژه در پیمان نامه‌های نظامی و امنیتی، زمینه‌های همکاری‌های عمیق‌تر و سازنده تری وجود دارد.
کاکایی می‌گوید: «ترکیه نگران پایان تنش‌ها در سوریه و بازگشت دولت ملی به ادلب و قدرت را به دست گرفتن توسط نیروهای سوری است که اگر چنین شود، دیگر توان کنترل مخالفان در این منطقه عملاً برای ترک‌ها وجود نخواهد داشت پس طبیعی است، تا اوضاع به گونه‌ای است که استیلایی از سوی دولت مرکزی بر منطقه ادلب وجود ندارد تلاش کنند از منظر امنیتی به حداقل خواست‌های خود نزدیک شوند.»
«اسپوتنیک» با اشاره به این موضوع که:«منطقه ادلب در شمال سوریه اخیرا شاهد دگرگونی‌های بسیار زیادی بوده و تشنج در این منطقه از حد تهدید گذشته و شاید بتوان گفت مخصوصاً پس از کشته و زخمی شدن سربازهای روسی و ترک بر اثر افزایش تنش‌ها به مرز خطر رسیده» یادآوری می‌کند: «طبق همه توافقات قبلی مخصوصا توافقات آستانه ترکیه می‌بایست گروه‌های تروریستی را از گروه‌های مخالف دولت در این منطقه از شمال سوریه که در تصرف ترکیه و همپیمانان‌اش است جدا می‌کرد و بعد گروه‌های مخالف دولت سوریه پای میز مذاکره با دولت مرکزی می‌نشستند، اما ترکیه نه فقط هیچ اقدامی برای انجام این تعهد انجام نداد بلکه حتی بسیاری از تروریست‌هایی که در جاهای دیگر سوریه و عراق مستقر بودند به این مناطق کوچ کردند و حتی برخی هم دست به اقدامات تروریستی
بر علیه نیروهای روسیه و ارتش سوریه زدند.»
>نزدیکی به روسیه در سایه ی تنش
در روابط با غرب!
سیامک کاکایی، کارشناس مسائل غرب آسیا ضمن تایید مسائل فوق، در مرور تحولات فی مابین روسیه و ترکیه متذکر می‌شود:« با بالا گرفتن تنش‌ها بین مسکو ـ آنکارا، شاهد نوعی چرخش نزد مقامات ترکیه بودیم! تلاش برای نزدیکی هرچه بیشتر به مسکو و ورود به عرصه امضاء قراردادهای امنیتی ـ نظامی از تلاش برای خرید «سوخو» تا اقدام برای خرید و تحویل گرفتن
«اس ـ 400» که اگرچه مخالفت هم پیمانان غربی آنکارا به ویژه آمریکا را در پی داشت اما اردوغان ذره‌ای پا پس نکشید تا ضمن ارسال پیام به کاخ سفید که ترکیه می‌کوشد نقش آفرینی‌های خود در منطقه را ادامه دهد، کدورت‌های پیش آمده با مسکو را نیز به نوعی پاک کند.»
حال باید دید چرا روس‌ها معتقدند: «اشتباه ترکیه در این است که تصور می‌کند می‌تواند روی آمریکایی‌ها حساب باز کند؟»
یک تحلیل آن است که: «ترک‌ها باید توجه داشته باشند آمریکایی‌ها به هیچ وجه نمی‌خواهند در شرایط کنونی مخصوصا در شرایطی که کلید شروع روند انتخابات در آمریکا زده شده وارد یک همچنین جنگی شوند و قطعا سر بزنگاه همانند تصمیمات سابق خود، پشت ترکیه را خالی خواهند کرد.»
تحلیل دیگر این که: «ترکیه هم یکبار با هدف قرار دادن جنگنده روسیه روند رویارویی با روسیه را تجربه کرده و در نهایت مجبور شده در مقابل روسیه عذر خواهی کند، پس بهتر است به جای شاخ و شانه کشیدن برای روسیه مقداری تعقل به خرج دهد.»
>تنش بین آنکارا و مسکو
در نهایت به نفع کیست؟!
در رسانه‌ها و در سیر تحولات رخ داده بین ترکیه و روس‌ها، توافقاتی دیده می‌شود؛ توافقاتی موسوم به «آستانه» و توافقاتی معروف شده به «توافقات سوچی». در نهایت باید نگاهی کنکاش محور به این گونه توافقات داشت.
چنین به نظر می‌رسد که «دلیل توافق‌هایی مثل آستانه یا سوچی این بود که دولت سوریه و روسیه و ایران می‌خواستند ماجرای ادلب که در حال حاضر به مرکز گروه‌های مخالف دولت سوریه و گروه‌های تروریستی تبدیل شده بدون خونریزی وبه صورت دیپلماتی حل وفصل گردد. طبیعی بود که با توجه به عدم اجرای این تعهد ترکیه، دولت و ارتش سوریه بر آن باشند که خود سرزمین‌های سوریه را به زور سلاح آزاد کنند و در این راستا هم ارتش سوریه و هم روسیه تلاش کردند که مناطق حضور صلح بانان ترک را به شکلی خارج از مناطق جنگی قرار دهند.
>اشکال کار کجا است؟!
روس‌ها مدعی هستند:«در برخی موارد برخی تروریست‌ها مراکز صلح بانان ترکیه را به عنوان سپر خود قرار دادند و از پشت این سپر اقدام به حمله به نیروهای ارتش سوریه و روسیه نمودند امری که باعث احداث تلفات در میان نیروهای سوری و روسی شد و بالطبع با واکنش سوریه و روسیه مواجه شد و منجر به تلفات در میان نیروهای ترکیه گشت.»
تحلیلگران معتقدند و تاکید بر این مهم دارند که:«مشخص است در این ماجرا یک سناریو پشت پرده وجود دارد که تلاش دارد همکاری‌های ترکیه و روسیه و ایران برای ایجاد صلح در سوریه را به هم بزند و با آسیب رساندن به دو طرف، روسیه و ترکیه را رو در روی هم قرار دهد، و حتی اگر بتواند جنگی میان این دو به پا کند.» در این جا نیز به یک سناریوی از پیش برملا شده می‌رسیم؛ سناریوی
آمریکایی ـ اسرائیلی.
سیامک کاکایی اما معتقد است:« تنش در حد لفاظی‌های دیپلماتیک باقی خواهد ماند و نه بیشتر!» و این یعنی هر سناریویی محکوم به شکست است الا این که سرگردانی ترکیه در موضوعات امنیتی بر پایه ی رخدادهای شمال سوریه بیشتر و بیشتر خواهد شد.
کاکایی تاکید دارد با تمام شدن تنش‌ها در سوریه و استقرار نیروهای سوری، ادلب شاید به یکی از دغدغه‌های دولت ترکیه مبدل شود مگر آن که در یک محیط دیپلماتیک به حل و فصل موضوعات بپردازند.
سوال پایانی از کاکایی این است:«بازی دوگانه ی اردوغان فی مابین آمریکا و روسیه تا کی ادامه خواهد یافت؟» و کاکایی بر این نکته اصرار دارد که:«ترکیه به دنبال نقش آفرینی در منطقه است. از یک سو نگران مسائل امنیتی است و از سویی دیگر نگران گسیل داده شدنِ مهاجران سوری به خاک ترکیه، پس طبیعی است ترک‌ها هرچه لازم بدانند در تقابل با این موضوع
انجام دهند.»