قدرت در معماری

سید امیر منصوری‪-‬ «سیاست» به معنای تدبیر امور و «قدرت» به معنای نظام حاکمیت، در زبان فارسی هردو با کلمه واحد «سیاست» خوانده می‌شوند. اما در ادبیات بین‌المللی این دو مفهوم، با دو کلمه، متفاوت ادا می شود. قدرت، به منزله دستگاهی است که به «موجودیت» و هستی حاکمیت توجه دارد و سیاست «چگونگی» حاکمیت را مورد توجه قرار می‌دهد. در ایران دستگاه‌هایی مانند مجلس، وزارت امور خارجه، دستگاه‌های امنیتی یا نظامی، نهادهای قدرت هستند و آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و مسکن
نهادهای سیاسی شمرده می‌شوند. در این تقسیم بندی
آن چه از جنس «قدرت» و «موجودیت
نظام» است را نهادهای اول به عهده می‌گیرند و گروه دوم نقش برنامه‌ریزی را ایفا می‌کنند. به نظر می‌رسد نقش قدرت در معماری پس از انقلاب اسلامی ناچیز است. در ایران امروز بنایی وجود ندارد که بگوییم محصول خاص «قدرت» در معماری بعد از انقلاب است. حتی وزارت کشور که نهاد قدرت است ساختمان و نماد خاص ندارد. نماد دیگر کاخ ریاست جمهوری است که بنای شاخصی در کشور نداریم. تنها نمادی که می‌توان از آن به عنوان نماد قدرت در معماری بعد از انقلاب مشاهده کرد، ساختمان نیمه‌کاره مصلای تهران است: بنایی عظیم با ویژگی‌های ایرانی و اسلامی. غیر از آن دیگر اثری از قدرت در معماری امروز ایران نمی‌بینیم. جالب آنکه در معماری نهاد دارای قدرت مانند مجلس، آنچه معماری آن‌ها را هدایت کرد، نه نهاد قدرت، که نهاد سیاست بود. معماری ساختمان مجلس، بازتولید اثری است که از گذشته طراحی شده بود و با تدبیر وزارت مسکن وقت برای مجلس شورای اسلامی بازتولید شد.