دیوها در فرهنگ ایرانی و لعنتی دوست داشتنی !

موجودات ماوراء‎طبیعی، با همه غیرواقعی بودن‎شان، راوی واقعیاتی درباره فرهنگ جوامع هستند. دیوهای ایرانی را چقدر می‎شناسید؟ متن پیش‎رو خلاصه‎ای است از معرفی کتاب «دیوشناسی ایرانی» به قلم «معصومه ابراهیمی» در وب‎سایت انسان‎شناسی و فرهنگ.     همسایگان مرموز ما دیوشناسی ایرانی بخشی اساسی از سنت هندواروپایی محسوب می‎شود و خود نشانگر بسیاری از عناصر اسطوره‎شناختی مشابه نزد باورهای دیگر مردمان همجوار ایرانی هاست. در میان این پدیده‎های مشترک جهانی به این موارد می‎توان اشاره کرد: دگردیسی دیوها، قلمروی آن‌ها، مفهوم رمانندگی، طینت خبیث مشترک همه دیوها و مواردی از این دست. در باورهای ایرانی، قلمروی اصلی دیوها بسته به شرایط اقلیمی و طبیعی محل عبارت است از: خانه‌های متروک، گورستان‎ها، بیابان‎ها، جنگل‎ها، چشمه‎ها، آب‎انبارها، حمام‎ها و مواردی دیگر.  مردم ساکن مناطق بیابانی معتقدند که دیوها در بیابان‎ها زندگی و آن‎هایی که در حاشیـه خلیج فارس زندگی می‎کنند بر این باورند که دیوها ساکنان دریا هستند. طبق باور مردم کرانه‎های دریای خزر، دیوها در میان درختان و بوته‎ز‎ارهای انبوه و متراکم زندگی می‎کنند. از جمله متداول‎ترین باورها درباره دیوها این است که آن‎ها دشمن هستی و نسل بشر هستند. در سنت ایرانی آل، همزاد  زب‎زب، ام صبیان، ششه و ... از آن جمله‎اند. گروه‎های دیگر ارواحی هستند که نام آن‎ها برای ترساندن کودکان برده می‎شود مثل: لولو، لولو خورخوره، شنگ به عنگ و عروظ. بیشتر این اسامی ریشه‎شناسی مشخصی ندارند و درواقع نوعی نام-آوا یا مفهوم-آوا هستند.  دیوها، نماینده آرزوهای محال دیوها و موجودات شریر زایده تخیل آدمی‌اند. باوجود این، آن‎ها هم صفات انسانی دارند و هم صفات غیرانسانی.  صفات غیرانسانی آن‎ها بازتاب‌دهند‌ه آرزوهای محال بشری است و به حدی شگفت و غریب‌اند که به ناگزیر برای نامیدن آن‎ها اصطلاح «مافوق طبیعی» را به کار می‌بریم. اصلی‌ترین صفت غیرانسانی مافوق طبیعی‌ها این است که آن‎ها طبیعتی غیرخاکی دارند. آن‎ها یا از آتش یا از هوا یا از آب آفریده شده‌اند و به واسطه سرشت خود می‌توانند در یک لحظه به هر جا که بخواهند بروند و به پیکر گیاه، جانور یا مردم درآیند. آن‎ها تیزپر و بادپا هستند و قابلیت ناپدید شدن دارند. به هر زبان که بخواهند سخن می‌گویند و بر هر راز، سرنوشت و گنج‌های نهان دانا هستند و از اخبار آینده باخبرند.  به پشتوانه چنین نیروهای فراانسانی است که آن‎ها به هرکه بخواهند یاری می‌رسانند و هرکه را بخواهند می‌آزارند. توانایی‌های برتر آن‎ها سبب شده‌است که شایستگی احراز اصطلاح «مافوق طبیعی» را کسب کنند. موجودات مافوق طبیعی بخشی از فرهنگ مردم هر جامعه به‎شمار می‌روند؛ چنان‌که موضوع بخش‌هایی از جهان‌بینی، باورها، پندارها و آیین‌های مردم در جوامع گذشته به موجودات مافوق طبیعی مربوط می‌شود.  انسان، مقهور موجودی که خود ساخته واژه مافوق طبیعی معانی متعددی دارد و در هر فرهنگ و سرزمینی مترادف‌هایی برای آن درنظر گرفته شده‎است. در ایران عمدتاً از ترکیب وصفی «ازمابهتران» در کنار اصطلاحات مرموز دیگری چون «آن‎ها»، «ایشان» و «از آن‎ها» برای نامیدن مافوق طبیعی‌ها استفاده می‌شود. این اصطلاحات نشان می‌دهد که اشاره به نام مشخص هر یک از موجودات مافوق طبیعی ممنوع است.  همچنین، نشانه‌هایی از نوعی ترس و خشیت، احترام، تملق و مبالغه در معانی این اسامی دیده می‌شود.  معنای هر یک از اسامی مذکور، بر توانایی‌های فوق بشری این موجودات اشاره می‌کند و به‌طور ضمنی انسان را در مرتبه پایین و پست‌تر و «آن‎ها» را بهتر و برتر نشان می‌دهد.  این موضوع خود پدیده شگفتی است که انسان نسبت به مخلوقات خود چنین احساسی پیدا کرده‎است. از سویی دیگر، ممنوعیت بیان نام موجودات مافوق طبیعی، بازتاب‌دهنده این باور است که اگر نام آن‎ها خوانده شود درواقع آن‎ها را احضار کرده‌ایم و زیان و نحوست گریبانگیرمان می‌شود.  در بسیاری از سرزمین‌های دیگر هم این پدیده دیده می‌شود. چنان‌که در زبان روسی نام «خرس» که مایه وحشت ساکنان دشت‌های سرد شمالی بوده، فراموش شده‎است و اکنون کلمه‌ای که در آن زبان برای نامیدن این جانور به کار می‌رود، لفظی وصفی و به معنی «عسل‏خوار» است.  در ترکی آذربایجان نام گرگ فراموش شده است و اکنون او را «قورت» می‌خوانند که معنی اصلی آن «کِرم» است.