روزنامه آرمان ملی
1398/11/23
حاصل افراط ظهور فردی مثل احمدی نژاد خواهد بود
با توجه به چالشهای مختلف در ماههای اخیر فضای انتخابات آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟جامعه ایران بهدلیل برخی سوءمدیریتها و فاصله بین حرف و عمل مسئولان تا حدودی با بیاعتمادی مواجه شده است. در گذشته سه سرمایه طبیعی، تکنولوژیکی و انسانی مورد توجه جامعهشناسان سیاسی قرار داشت و تا اوایل قرن بیستم بهعنوان مهمترین نوع سرمایهگذاریها محسوب میشد. در جامعهشناسی دو نوع اعتماد عمودی و افقی وجود دارد. اعتماد عمودی بین ساختارهای تصمیمگیر با مردم و برعکس است و اعتماد افقی اعتمادی است که بین اقشار مختلف مردم با یکدیگر وجود دارد. این در حالی است که در شرایط کنونی اعتماد عمودی خدشهدار شده است. امروز اعتماد بین مردم و مسئولان نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است. سرمایه اجتماعی و از همه مهمتر اعتماد اجتماعی، پدیدهای است مربوط به همه افرادی که هم از کنشهای متقابل فردی پایه و مایه میگیرد و ریشه تاریخی طولانی دارد و در طول زمان به وجود آمده، صیقل خورده و تغییر یافته و هم از پایین به بالا و برعکس در حرکت است. نکته دیگر اینکه سرمایه اجتماعی برخلاف سرمایه طبیعی و تکنولوژیکی که هرچه بیشتر مصرف شود فرسوده و کهنه میگردند از بین نمیرود و به مرور زمان بارورتر، موثرتر و ماندگارتر میشود و در بازدهی و چسبندگی دیگر سرمایهها تاثیر بیشتری میگذارد و «خودزایی» و «خودمولدی» آن افزایش مییابد. از سوی دیگر بین اعتماد عمودی و مردمسالاری واقعی رابطه متقابل وجود دارد. در چنین شرایطی ضعف اعتماد اجتماعی و عدم آگاهی و خودآگاهی مردم موجب فقدان مردمسالاری یا دموکراسی میشود. در چهل سال گذشته شعارهای زیادی درباره مشکلات مردم مطرح شد اما در حد انتظار همگان تمام آنها شکل عملیاتی به خود نگرفته است. به همین دلیل نیز مردم در مقاطع مختلف نسبت به مشکلات خود واکنش نشان دادند و متاسفانه برخی اقدامات نیز این بیاعتمادی را تشدید کرده است.
بهنظر شما مردم در انتخابات آینده چه واکنشی نشان خواهند داد؟
در چنین شرایطی مردم از خود میپرسند چگونه ممکن است افرادی که در دوره قبل تایید صلاحیت شدهاند اکنون دیگر صلاحیت ندارند. افرادی که در گذشته مورد اعتماد بودهاند اما امروز نیستند؟ از سوی دیگر گرانی، فقر به همراه تضادهای درونگروهی و تضادهای سیاسی جزئی از واقعیتهای امروز جا است. از سوی دیگر پروندههای فساد اقتصادی که بهتازگی با افزایش مواجه شده نیز مزید برعلت شده تا افکار عمومی به چشمانداز آینده کشور نگاه کنند. برخی از اقشار مردم احساس میکنند چیزی برای از دست دادن ندارند و به همین دلیل نیز احساس بیتفاوتی میکنند. از منظر جامعهشناسی این مساله دارای اهمیت و قابل بررسی است. انتخابات امسال با انتخابات چهار سال گذشته قابل مقایسه نیست. همان طور که انتخابات چهار سال قبل با هشت سال قبل متفاوت بود. زمانی احمدینژادیها حضور داشتند و از طرف مردم صحبت میکردند. این در حالی است که امروز روحانی و حامیان انتخاباتیاش در مسند کار قرار گرفتهاند. در طول این سالها خود آگاهی طبقاتی در جامعه ایران افزایش پیدا کرده است. این تعبیری است که کارل مارکس در مورد افزایش آگاهی طبقات جامعه به کار میبرد. امروز میزان آگاهی کارگران و طبقان زحمتکش جامعه افزایش پیدا کرده و دیگر مانند گذشته نیست. امروز آگاهی سبب تغییرات لحظهای در جامعه شده است. جامعه امروز با جامعه چند سال و یا حتی چند ماه قبل متفاوت است و بهصورت مرتب در حال تغییر و تحول است. شبکههای اجتماعی نیز در این اتفاق نقش تعیین کنندهای داشتهاند. این در حالی است که نجواها و پچپچهای خیابانی نیز تاثیر زیادی در بالا رفتن آگاهی مردم داشته است. مردم در تحلیلهای خود به این نتیجه رسیدهاند که بیتالمال و سرمایههای اجتماعی و سیاسی نباید توسط عدهای مورد سوءاستفاده قرار گیرد. شبکههای اجتماعی در جوامعی مانند آمریکا و سوئیس نیز وجود دارد. با این وجود این شبکهها در جامعه ایران بهدلیل فقدان جامعه مدنی قوی تاثیر دیگرگونهای در مناسبات اجتماعی و سیاسی داشته و تاثیر بیشتری خواهند داشت.
آیا این مساله وجود دارد که از درون بیتفاوتی رادیکالیسم بروز کند؟
این مسالهای جدی است. در گذشته گروههای رادیکال به قدرت رسیدهاند و ما تجربههای مهمی در این زمینه داریم. رادیکالیسم در بین هر دو جریان سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب وجود داشته است. در برخی مقاطع اصلاحطلبان دچار تندرویهایی شدند و در برخی مقاطع اصولگرایان. در شرایط کنونی نزدیک به یک دهه از مرگ معمر قذافی گذشته است. با این وجود کشور لیبی بهدلیل استقرار سالها دیکتاتوری در این کشور همچنان یک جامعه خشن است. در چنین جوامعی ظاهر و باطن مردم با هم فرق دارد. این در حالی است که در حکومتهای دموکراتیک میزان خشونت کاهش پیدا کرده و مردم از صداقت بیشتری برخوردار هستند. در نتیجه در جامعهای که تندها فرصت حضور در پیدا میکنند و گروههای معتدلتر به حاشیه رانده میشوند این احتمال وجود دارد که تا حدودی احمدینژادها از درون چنین وضعیت بیرون بیایند.
اگر در آینده یک گفتمان رادیکال بر فضای سیاسی حاکم شود این احتمال وجود دارد که دستاوردهای مدنی گفتمان اعتدال را از بین ببرد؟
این اتفاق رخ نخواهد داد. گفتمانهای جدید و تحولخواهی که در جامعه ایران شکل گرفته چنین اجازهای نخواهد داد. به تعبیر آنتونی گیدنز نسل جدید در حال شکستن تخم مرغهاست. نسل جدید احترام به همه اندیشهها را واجب نمیداند. به همین دلیل در چنین شرایطی امکان از بین بردن دستاوردهای مدنی وجود نخواهد داشت. امروز مردم ایران سنجشگر شدهاند. این به معنای این است که مردم با مشاهده عملکرد افراد و جریانهای سیاسی و ارزیابی آن به تصمیمگیری میرسند. جامعه ایران از مرحله شناخت حسی گذر کرده و به شناخت ادراکی رسیده است. در جامعهشناسی دو نوع شناخت وجود دارد. شناخت حسی و شناخت ادراکی. در شرایط کنونی جامعه ایران در مسیر شناخت ادراکی گام برمی دارد. به تعبیر دیوید رایزمن در محله خودمختاری قرار گرفته است. جامعه ایران به این نتیجه رسیده که وجود دارد و باید تصمیم بگیرد. مردم جامعه ایران امروز با این سوالات مواجه هستند. مردم بهدنبال مشارکت واقعی در تصمیمگیریهای جامعه هستند. در سابق مشارکت واقعی نبوده و برخی جریانهای سیاسی با نگاه ابزاری آن هم تنها در زمان انتخابات به مردم نگاه کردهاند. این در حالی است که در شرایط کنونی با بالا رفتن آگاهی در بین اقشار مختلف مردم این وضعیت متفاوت شده و مردم بهدنبال مشارکت واقعی در صحنه تصمیم گیری جامعه هستند. به همین دلیل شرایط انتخابات آینده با انتخابات گذشته متفاوت خواهد بود.
جامعهای که از مرحله شناخت حسی به شناخت ادارکی رسیده و خودمختار شده در چه وضعیتی با ساختارهای تصمیمگیر قرار دارد؟ آیا جامعهای با چنین وضعیتی با نهادهای تصمیمگیر ایجاد فاصله نمیکند؟
این اتفاق در عمل رخ داده است. امروز کمی بین نهادهای تصمیمگیر و مردم شکاف ایجاد شده است. این یک واقعیت غیرقابل انکار است. دلیل اصلی آن نیز این است که مردم بهدنبال مشارکت واقعی در تصمیمگیریهای جامعه هستند. این در حالی است که در گذشته مشارکت مردم به این صورت نبوده است. نکتهای که براساس آگاهی تاریخی از بین رفته و مردم دیگر حاضر نیستند بدون نتیجه مطلوب در زمین جریانهای سیاسی بازی کنند. به تعبیر فوکویاما اعتماد عمودی در ایران کمرنگ شده است. در جامعهشناسی دو نوع اعتماد عمودی و افقی وجود دارد. اعتماد عمودی بین ساختارهای تصمیمگیر با مردم و برعکس است و اعتماد افقی اعتمادی است که بین اقشار مختلف مردم با یکدیگر وجود دارد. این در حالی است که در شرایط کنونی اعتماد عمودی در جامعه ایران خدشهدار شده است. امروز اعتماد بین مردم و مسئولان نسبت به گذشته کمی کاهش پیدا کرده است.از یک طرف برخی مسئولان با ایجاد گزینش افراد به نوعی بیاعتمادی خود را نشان میدهند و از سوی دیگر نیز مردم به شکلهای مختلف این گلایه خود را به مسئولان نشان میدهند. اگر اعتماد عمومی در یک جامعه کاهش پیدا کند سرمایههای اجتماعی نیز به مرور زمان از بین میرود. هنگامی که سرمایههای اجتماعی از بین رفت دلیلی و انگیزهای برای مردم وجود ندارد. باید سرمایه و اعتماد اجتماعی کاهش یافته دوبارتقویت شود و مردم بیشتراحساس کنند اگر در انتخابات شرکت کنند تغییرات مثبت و سریعی در زندگی آنها رخ خواهد داد. ماکس وبر معتقد است جوامع مختلف به سه نوع مشروعیت عقلایی، مشروعیت سنتی و مشروعیت کاریزماتیک تقسیم میشوند. وی معتقد است در جوامع سنتی و کاریزماتیک انتقاد وجود ندارد و هرچه سنتگرایان و بزرگان میگویند باید اجرا شود. در چنین جامعهای مفاهیمی مانند «به چه دلیل» و «چرا» وجود ندارد. در جوامعی که توسط تندها اداره میشدند چیزی به نام انتقاد وجود نداشت و کسی جرأت بیان صریح انتقاد نداشت. جامعه ایران در گذشته پادشاهان زیادی به خود دیده است. در آن زمان در فرهنگ سیاسی هیچگاه انتقاد محلی از اعراب نداشته و همواره براساس آنچه شاه میگفته عمل میشده است. بهعنوان مثال در ادبیات سیاسی دوران قاجار مردم به مثابه رعیت قلمداد میشدند که حق انتقاد از پادشاه و تصمیمات وی را نداشتهاند.
سایر اخبار این روزنامه
ترمز بازار خودرو کشیده میشود
مردم با آرمان های انقلاب بازهم بيعت كردند
ویژهنامه صنعت فضایی
حاج منصور ارضی هم مدعی لیست شد!
حاصل افراط ظهور فردی مثل احمدی نژاد خواهد بود
«خــورشیــد» مجید مجیدی درخشید
رفراندوم عامل اعتماد و پايه نظام است
۵ شایعه استعفای رئیسجمهور
گیلان وخلخال زیر برف رفتند
مردمسالاری بدون حاکمیت قانون ممکن نیست
مستقل؛ اصولگرایی که نمیخواهد هویتش فاش شود
حال همدیگر را بدتر نکنیم!
تعلیق اصلاحطلبی با مشارکت اصلاحطلبان؟
مثل هاشمی لیست انتخاباتی بدهید