برای دیدن او همه چشم‌ها یعقوب

حسین قدیانی: اگر ایمان به تحقق وعده الهی نداشت، ام‌موسی کجا می‌توانست طفل خود را به آب بسپارد؟! موسای کوچک را اما آب برد و برد و برد تا عدل، تحویل همان فرعونی دهد که نه فقط داعیه خدایی داشت، بلکه هرگز چشم دیدن موسی را نداشت! زین سبب، هر نوزاد پسری را می‌کشت تا از کلیم‌الله در امان بماند! یک‌سو خدا بود و سویی دیگر فرعون با ادعای خدایی! و نه فقط کدخدایی! و شگفتا! شگفتا که خداوند، زحمت بزرگ کردن موسی را عدل انداخت گردن فرعون! آرام باش ام‌موسی! خدا کارش را بلد است! و به سرانجام می‌رساند! او همان خدایی است که چندی بعد، باز هم قصه دور و دراز موسی و فرعون را به آب می‌رساند! این‌بار دریا! آرام باش ام‌موسی! خدا کارش را بلد است! و به سرانجام می‌رساند! و موسای نبی را از همان دریایی به سلامت عبور می‌دهد که فرعون را در آن هلاک می‌کند! آب، فرمان از خدا می‌برد و آفتاب نیز! برای نابودی امپراتوری نمرود، خدا اراده کرده باشد، پشه‌ای کافی است! ای بسا ملامت شنید و مرارت کشید نوح نبی، اما ایمان اگر به تحقق وعده الهی باشد، جای کدامین دلهره است؟! بگذار باران، هرچه می‌خواهد ببارد! و بگذار فاصله، هرچه می‌خواهد بیشتر شود! در غم فراغ یوسف، یعقوب هرچه می‌خواهد گریه کند اما هرگز حق ناامیدی ندارد! و پیر کنعان، هرگز ناامید نشد! آرام باش پیامبر منتظر! خدا کارش را بلد است! و به سرانجام می‌رساند! هان ای منتظران امام موعود! ایمان بیاوریم به تحقق وعده الهی! پایان فصل سرد، نزدیک است! «مهدی فاطمه» اما یوسف نیست که انتظار وصالش زود به سرآید! سالیانی بیش از عمر نوح، انتظار می‌طلبد! شوخی نیست! او قرار است «منجی عالم بشریت» باشد! و مرهم همه دردها! و محرم همه گرفتارها! و تسلای همه زخم‌ها! تا او نیاید، گویی هنوز یعقوب، یوسف را ندیده! و هنوز ابراهیم، بتی را نشکسته! و هنوز زمزم نجوشیده! و هنوز مکه فتح نشده! آری! این «آدم» است که انتظار آمدن  امام موعود را می‌کشد! و این «حسین، وارث آدم» است که انتظار انتقام خون خود را می‌کشد! هیهات! دنیا هنوز به پایان نرسیده! و نه فقط این، بلکه تا او نیاید، گویی هنوز دورانی بر بشریت نگذشته! دنیا را نگاه کنید! باورم هست فرعون، هنوز حرف حساب آب را نگرفته! و هنوز هم فکر می‌کند خداست! دنیا را نگاه کنید! «گندم ری» هنوز هم مشتری دارد! غلبه بر این همه ظلم، اما قیام امامی را می‌خواهد که از «آدم» تا «خاتم» در شمار منتظرانش بوده‌اند! هان ای منتظران! امشب، چه شب مبارکی است برای دعا! گویی از تبار همان لیالی قرون ماضی است! دعا کن ام‌موسی! دعا کن طفل درون گهواره، راهی به ساحل سلامت بیابد! دعا کن خدا، نوزاد تو را، از دل امواج این رود خروشان، محفوظ بدارد! کاری ندارد برای او! آری! کاری ندارد برای خدا، فرستادن بقیه‌00‌الله! این امر عظیم! فقط می‌خواهد ما را «منتظر واقعی» ببیند و الا اراده کند و همین که بخواهد، کافی است تا بشریت، منجی همه آلام خود را با همین چشم‌های خود ببیند! پس آرام باشید منتظران! خدا کار خود را بلد است! و به سرانجام می‌رساند!