کورش الماسی حمایت از نظام، وظیفه ملی

شاید یکی از عوارض بدخیم عرصه سیاسی عدم شفافیت باشد. عدم شفافیت که جولانگاه دشمنان و بدخواهان ایران است. اینکه، آنهایی که از نظام سیاسی انتقاد و آنهایی که از نظام حمایت بی‏چون‏وچرا و بعضاً کورکورنه می‏کنند، تعمق زیادی در انتقادها و حمایت‏های خود ندارند. در اینکه چرا باید انتقاد و چرا باید حمایت کرد، برخی اذهان فعال در عرصه سیاسی و مدیریتی شفاف نیستند. و همین عدم شفافیت منشا بیشتر چالش‏های پرهزینه و خطرناک اجتماعی و ملی است که بی‏تردید منافع و امنیت ملی را به طور جدی در معرض انواع چالش‏های گوناگون قرار داده است.
به منظور فهم چرایی و ریشه‏های این همه چالش اجتماعی و ملی بی‏سابقه، ضروری است تا درک شفاف و مشترکی از چیستی و چرایی یا به عبارتی فلسفه نظام مدیریت کلان سیاسی داشته باشیم. نظام چیست؟ اگر دولت و نظام مدیریت وجود نداشته باشد، جامعه چگونه خواهد بود؟ به عنوان مثال یک جامعه بدون وزراتخانه‏هایی چون نیرو، اقتصاد، آموزش و پرورش، آموزش عالی، مخابرات، بهداشت و درمان، روابط خارجه و... چگونه جامعه‏ای خواهد بود؟ دیگر اسم جامعه را نمی‏توان برای چنین جمع یا شرایطی به کار برد. چراکه فقدان نظام مدیریت کلان در قالب انواع نهادهای فوق‏الذکر به معنی زیست طبیعی است. پس به سادگی می توان ادعا کرد که وجود زیست اجتماعی یا مدنی بدون وجود نظام مدیریت کلان سیاسی نه قابل فهم و نه امکان وجود عینی خواهد داشت.
در نقد سیاسی؛ اندیشه‏ها، عملکردها، راهکارها و طرح‏های مدیریتی و سیاسی و برخی کارگزاران و صاحب‏منصبان انتصابی و انتخابی که مدیریت کلان، به عنوان تبلور اراده یکایک شهروندان، را ناکارآمد می‏کنند و نه خود حاکمیت به عنوان یک پدیده جمعی(ملی)، نقد می‏شود.
دورانی که اقتدار حکومت‏ها وابسته به یک گروه یا جناح خاص بود، متعلق به قرن‏ها پیش است. در جهان معاصر، اقتدار حکومت‏ها منوط به مشارکت جناح‏های متعدد در مدیریت کلان سیاسی است. به گواه شواهد تاریحی و تجربی فراوان، حکومت‏های تک‏‏جناحی (شوروی سابق و کشورهای کمونیستی، عراق، لیبی، سوریه، افغانستان، مصر و...) ناکارآمد، ناپایدار و بی‏‏ثبات هستند.


گزاره مخالف نظام بودن، حاوی یک پارادوکس است. مگر شهروندی می‏تواند مخالف نظام مدیریت کلان سیاسی باشد. طبق تعریف؛ در عالم محسوس، قابل درک و زمینی، «نظام سیاسی تبلور اراده و خواست جمعی به منظور تحقق اهداف، نیازها، تمایلات، آرزوها و... یکایک شهروندان است».
نظام سیاسی؛ در جهان معاصر، یعنی بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، نیروهای امنیتی و انتظامی، دانشگاه‏ها و انواع وزارتخانه‏ها که اموری چون فعالیت‏های اقتصادی، تجاری، روابط خارجه، مسکن، صنایع و... را مدیریت می‏کنند، هست. بنابر‏این، هوش سرشار یا تخصص خاصی لازم نیست تا متوجه شویم که گزاره مخالف نظام یعنی مخالفت با وجود و کارآمدی آموزش، بهداشت و درمان، امنیت، اقتصاد، روابط خارجه عقلانی و سالم، دانشگاه و صنعت و... بنابراین، گزاره مخالف نظام، فاقد معنی و کاربرد است
اگر بپذیریم که نظام یک سازوکار جمعی است‏، آنگاه درک خواهیم کرد که عرصه مدیریت کلان سیاسی نمی‏تواند جولانگاه پیگیری منویات، اهداف، تمایلات و... شخصی و جناحی باشد.
بنا بر تبیین کلی و مختصر فوق از نظام مدیریت کلان سیاسی، مفاهیم «امنیت و حفظ نظام» بدون فهم مبانی ملی و جمعی نظام مدیریت کلان سیاسی غیر‏کاربردی، مخرب، غیر‏قابل فهم و... است. مگر می‏توان تصور کرد که شهروندی مخالف امنیت و حفظ نظام به عنوان تبلور اراده و خواست ملی و جمعی باشد. بنابراین، به سادگی می‏توان ادعا کرد که مخالفت نه با امنیت و حفظ نظام مدیریت کلان سیاسی، بلکه شهروندان مخالف، مخالفان نظام به‏مثابه تبلور اراده ملی، هستند.
شاید همین تلقی کج، محدود و بعضاً غیرصادقانه از چیستی نظام مدیریت کلان سیاسی، بستر انواع چالش‏‏های اجتماعی و ملی در عرصه‏‏های گوناگون باشد. نقد و اظهار‏نظرهای گوناگون در مورد نظام، نه پیرامون «نهاد نظام سیاسی»، بلکه در مورد عوامل ناکارآمدی نظام است. در صورتی که درک مشترک، عینی و کاربردی پیرامون چیستی و مبانی ملی و جمعی نظام میان کارگزاران و صاحب‏منصبان انتصابی و انتخابی ایجاد شود، برخی افراد، جناح‏ها و سوداگران سیاسی نمی‏توانند در راستای اهداف خاص خود، فهم عمومی نسبت به چیستی، کاربرد و وظیفه نظام مدیریت کلان را مبهم و از این طریق بستر تحقق اهداف ضداجتماعی و ملی خود را محقق کنند.
بنابراین، هیچ کارگزار و صاحب‏منصب انتصابی و انتخابی، نمی‏تواند نقد ناکارآمدی روابط خارجه، گزینش کاندیداهای انواع انتخابات، اقتصادی، آمورش، علمی، ویرانی اخلاق سیاسی، صنعتی، تجاری، معیشت شهروندان و... را مخالفت با نظام تلقی کند. چراکه، این‏گونه انتقادها، مخالفت با مدیران، عناصر و کارگزارانی است که با عملکرد بسیار نامطلوب، موجب بی‏‏سابقه‏ترین چالش‏‏های اجتماعی و ملی شده‏اند. قابل قبول نیست که یک کارگزار، مدیر یا عنصر نظام، انتقاداتی را که به عملکرد مخرب خود او می‏شود را با بی‏اخلاقی به نظام نسبت دهد.
حمایت از نظام در قالب نقد عملکرد برخی کارگزاران و صاحب منصبان که موجب ناکارآمدی نظام مدیریت کلان سیاسی و نتیجتاً انواع چالش های اجتماعی و ملی می شوند، وظیفه همه وطن پرستان و دلسوزان صادق و با اخلاق است. به عبارتی، حمایت از نظام در مقابل برخی کارگزاران و صاحب منصبان دارای اهداف و عملکر ضد ملی و اجتماعی، یک وظیفه ملی است.
سایر اخبار این روزنامه
مهدی یراحی، بار دیگر ممنوع‌الکار شد زبان سرخ هنر کورش الماسی حمایت از نظام، وظیفه ملی طرح ترافیک باز هم تغییر می‌کند سردرگمی مردم در میان قواعد بی ثبات «ابتکار» احتمال خروج سرمایه از بازار بورس و هجوم نقدینگی به بازارهای موازی را بررسی کرد چرا سپرده‌های بانکی در حال افزایش است؟ احتیاط مردم ایران در سرمایه‌گذاری کثرت مدعیان اصولگرایی در انتخابات مانع از وحدت آنها شده است رقابت در غیاب رقیب انگلستان پس از 47 سال از اتحادیه اروپا خارج شد اروپا منهای بریتانیا همزمان با آغاز دهه فجر و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی رهبر انقلاب اسلامی در مرقد امام خمینی(ره) و گلزار شهدا حضور یافتند رئیس‌جمهوری در جلسه شورای فضای مجازی: با تاکید امام‌(ره) ساختار سیاسی کشور به همه‌پرسی گذاشته شد معاون اول رئیس‌جمهوری: مصوبه عیدی کارکنان دولت ابلاغ کرد بیانیه سپاه پاسداران در واکنش به معامله قرن ترامپ این طرح، فرجامی جز شکست و فرورفتن در زباله‌دان تاریخ ندارد سردار جلالی: دهه پنجم انقلاب، دهه عبور از سد تحریم‏هاست