روزنامه آرمان ملی
1398/10/29
رد صلاحيتها وحدت ملی را مخدوش كرد
اتفاقات اخير در جامعه بهخصوص ترور ناجوانمردانه شهيد سردار سليماني باعث ايجاد نوعي وحدت و انسجام ميان تمام جريانات و گروههاي جامعه شد؛ اساسا بايد چه رويکردهايي اتخاذ شود که اين وحدت تداوم يابد؟وحدت مسالهاي نيست که يک شبه از هم گسيخته باشد و با يک يا دو اتفاق آن را تمام شده فرض کنيد. به هر حال اين کشور هشتادميليوني با گرايشهاي مختلف، متکثر و متنوع در ساليان دور با وحدت، انسجام و تشکيل يک ملت بزرگ سر پا بوده و پس از اين نيز شرط بقاي اين ملت وجود اين وحدت و انسجام است. اگر خداي ناکرده اين وحدت و انسجام به هر دليلي آسيب ببيند چندپارگي و ازهمگسيختگي ملت ايران مثل نمونههاي ديگري که در سالهاي دور و نزديک در سطح منطقه و جهان شاهد بوديم امر ناممکن و نامحتملي نيست. ما تجاربي از چند پاره شدن ملتها در تاريخ و دوران معاصر از اتحاد جماهير شوروي گرفته تا کشورهاي حوزه بالکان وکشورهايي که در بهار عربي در شمال آفريقا و خاورميانه با آن مواجه بوديم با خشنترين و مصيبت بارترين شکل و صورتي پيش رو داريم. لذا مساله وحدت و انسجام مسالهاي است که ضرورت حفظ و بقاي ملت ايران است. ما بهعنوان اصلاحطلبان حداقل ده سال است بر اين معنا تکيه جدي ميکنيم که رفتارها در برابر جامعه بايد وحدت آفرين باشد نه انشقاق آفرين، تکيه بر رفتار فرقهاي ايدئولوژيک، تبديل مردم به خودي و غيرخودي، شهروند درجه يک و درجه 2 و تسلط بخشيدن به يک اقليت و... بارها اعلام کرديم که نياز امروز کشور ما آشتي ملي و گفتوگوي ملي است. گفتوگوي ملي که منجر به آشتي ملي شود. آشتي ملي همان وحدت و انسجام ملت است که ضرورت ديروز، امروز و فرداي ما است. من فکر ميکنم در 2 سال گذشته از ديماه 96 تا آبانماه 98 شرايط و اتفاقاتي در کشور رخ داد که حتي همانها که خود را به نشنيدن، خوابيدن و چشم پوشيدن بر اين خطر زده بودند به اين نتيجه رسيدند که به هر حال جامعه نيازمند نوعي آرامش، طمانينه و آشتي است. از اين جهت در حوادثي که در چند هفته اخير اتفاق افتاد ما نمادهايي از ظرفيتهاي اين جامعه براي رفتن به سمت وحدت يا انشقاق را مشاهده کرديم. من برخلاف مضمون سوال شما معتقد نيستم که وحدتي که زير پيکر سردار شهيد سليماني به لحاظ احترام يک ملت به سرباز فداکار خودش بهطور نمادين شکل گرفت و در واقع محوريت يافتن ايران در برابر ضد ايران در مراسم تشييع و بزرگداشت سردار سليماني، اتفاقي نمادين بود که حتي آنهايي که خود را به خواب غفلت زده بودند بيدار کند که چقدر اين وحدت و انسجام ضروري است و چقدر اين ملت آمادهاند که اين وحدت و انسجام را بدون هيچچشمداشت و دريافتي از اين ماجرا به نمايش بگذارند. تا حدي که يکي از مهمترين جملاتي که مقام معظم رهبري پس از آن تشييع پيکر فرمودند اين بود که اين وحدت بايد حفظ شود.
اتفاق اخير سرنگوني هواپيماي اوکرايني و حواشي پس از آن چه ميزان بر باور و اعتماد عمومي لطمه وارد کرد؟
بلافاصله پس از تشييع پيکر سردار سليماني اتفاقاتي در سطح عالي و راهبري سياسي جامعه رخ داد که عينا مشاهده ميکنيم چقدر اين جامعه در عين حالي که به سوي وحدت کشش و جاذبه دارد به سرعت ميتواند دچار انشقاق و ازهمگسيختگي شود. اصل ماجرا در سقوط يک هواپيما و جان باختن 176 نفر از هموطنان و انسانهاي شريف و بزرگوار ايراني و غيرايراني که جزء بهترين فرزندان ملتهاي خود بودند به اندازهاي که خود مساله داغآفرين است، اما وقتي ميبينيم که اعلام ميشود اين کار بر اساس يک اشتباه و خطاي انساني انجام شده داغ دوم به مراتب سخت ميشود. اين خبر به مراتب بزرگتر و شليک به اعتماد عمومي بود که با پنهانکاري 3 روزه تلاش شد دروغي به وسعت يک جهان توليد شود و متاسفانه مثل همه جاي ديگر که ناکارآمدي معمولا يقه جامعه را ميگيرد، اينجا نيز مساله به طرز عجيبي پيچيده شد. با اين حال بلافاصله اين انشقاق و چندپارگي رخ داد و پس از آن به جاي در نظر گرفتن اين فضا متاسفانه 3هزار نفر از نخبگان و فعالان سياسي که خود را در حد و اندازه نمايندگي مجلس ديدند و براي ثبت نام حاضر شدند، رد صلاحيت شده و عملا آرايش مجلس آينده را از قبل تعيين نمود. با اين المانها به هيچعوان نميتوان دنبال عزم و ارادهاي براي قوام و دوام بخشيدن وحدت و انسجام بود.
اصلاحطلبان معتقد بودند که ميتوان با ارائه برنامههاي مدون و آيندهاي روشن اعتماد عمومي مردم را براي حضور در انتخابات افزايش داد؛ رويکرد اخير شوراي نگهبان چه ميزان اصلاحطلبان را از جهت حضور خود و دعوت مردم به انتخابات در مضيقه قرار داده است؟
اصلاحطلبان بر اساس رسالت سياسي خود اعلام کردند که اصل ما شرکت در انتخابات است. انتخابات بهار سياست در کشور است و يک نيروي سياسي نميتواند در اين بهار سياسي غيبت داشته باشد. به هر حال ما اعلام کرده بوديم هر جا که معنا و مفهوم انتخابات شکل بگيرد در آن شرکت خواهيم کرد حتي اگر بازنده آن حوزه يا کرسي باشيم. يک نيروي سياسي نبايد از باختن در برابر راي مردم پرهيز داشته باشد و فرار کند. ما ميدانيم که جامعه نسبت به همه جريانات سياسي از جمله اصلاحطلبان انتقاداتي دارد و در حوزههاي مختلف ممکن است اصلاحطلبان و نمايندگان منتسب به آنها براساس عملکردي که در قبل داشتند راي هم ندهند، اما اين مساله بدين معني نيست که اگر بتوانيم در انتخابات شرکت کنيم و از رقابت که اصل و پايه انتخابات است فرار کنيم. ما اعلام کرديم که هر جا معنا و مفهوم انتخابات شکل بگيرد ما فعالانه شرکت ميکنيم، اما نتايجي که تا اينجا از عملکرد هياتهاي نظارت شوراي نگهبان مشخص شده بهگونهاي است که رئيسجمهور بهعنوان رئيس شوراي عالي امنيت ملي، مجري انتخابات و کسي که از شکل و شيوه اجرا و نظارت در انتخابات آگاه است اعلام ميکند که انتخابات بيمعنا شده است. انتخاباتي که در آن مغازهاي درست کنيم و از يک جنسي 2هزار نمونه قرار دهيم و بگوييم که مردم شما مجازيد که از اين 2هزار تا انتخاب کنيد اين ديگر انتخابات نيست. وقتي آقاي روحاني بهعنوان مجري قانون اساسي ميگويد که اين نوع انتخابات معنا ندارد، طبيعي است که عملا نقشه و اطلس انتخابات با مهره چيني از پيش تعيين شده است. از اين رو انتخابات با اين شکل و شيوه نميتواند موجب وحدت و انسجام ملي بوده و معنايي براي مشارکت داشته باشد. ما هنوز هم اميدواريم که تا زمان باقي است شوراي نگهبان تجديد نظر کند و با برگرداندن کانديداهاي رد صلاحيت شده و اصلاح نظر هياتهاي نظارت، زمينه برگزاري انتخاباتي رقابتي را فراهم آورند.
سخنگوي شوراي نگهبان اخيرا گفته 90 نفر از نمايندگان بهدليل مسائل مالي رد صلاحيت شدند؛ اساسا اين نحوه رويکرد هياتهاي نظارت نسبت به نمايندگاني که توسط همين شوراي نگهبان تاييد شدهاند، قابل قبول است؟
آقاي کدخدايي بهعنوان سخنگوي شوراي نگهبان ادعايي کرده که بهنظر من نظام قضائي بايد در اين زمينه ورود کند. آقاي کدخدايي گفته 90 نفر از نمايندگان فعلي بهدليل مسائل مالي رد صلاحيت شدند. پرسش اين است؛ اولا دستگاه قضا کجا بوده که اين 90 نفر فساد مالي انجام دادند و دستگاه قضائي ورود نکرده و کسي را محاکمه نکرده و تشکيل پرونده نداده است؟ اين عدد کمي نيست که يک سوم نمايندگان مجلس فساد مالي کردند و هيچکس خبر نداشته و اکنون پس از 4 سال اين مسائل آشکار شده است. خاطرمان است که در برخي از پروندههاي فساد مالي مثل بحث خودروسازان 2 نماينده مجلس چند شبي بازداشت بودند، آزاد شدند و گفتند که توضيحاتي ارائه دادند. اما هيچ نشنيدهايم که در جريان پرهياهو و پرسروصداي مقابله بافساد اقتصادي و مالي مسئولان که دادگاههاي علني برگزار ميکردند اسمي از نمايندگان مجلس آمده باشد. اگر بدون برگزاري دادگاه و رسيدگي به مسائل مالي چنين سخني گفته شود، تهمت آشکار به منتخبان مردم خواهد بود؛ به اين دليل ساده که اگر اينها دچار فساد شده بودند، بايد پيش از اين به فسادشان در دستگاه قضائي رسيدگي ميشد، اما اگر دادگاهي برگزار نشده، اگر به ابهامات فرضي رسيدگي نشده باشد، هياتهاي بررسيکننده چگونه در فرصتي کوتاه توانستهاند موارد فساد را کشف و براساس آن حکم صادر کنند و آنها را از امکان نامزدي در انتخابات محروم کنند؟ بهنظرم اينها مسائلي است که بايد پاسخ داده شود. اضافه بر اين بسياري از افرادي که در همين مجلس نمايندهاند به دلايل ديگر رد صلاحيت شدند. آقاي مطهري التزامش به جمهوري اسلامي احراز نشده است! چطور ميشود آقاي علي مطهري را که رئيس بنياد و موسسه شهيد مرتضي مطهري بهعنوان تئوريسين اصلي نظام جمهوري اسلامي است و آثار و مکتوبات پدرش را در کشور نشر ميدهد و سابقهاش در چند دورهاي که نماينده بوده، جز دفاع از اصل و اساس جمهوري اسلامي چيز ديگري نبوده، بر اساس مخالفت با جمهوري اسلامي رد صلاحيت ميکنند؟
نمايندگان فعلي مجلس تا خردادماه سال آينده در مجلس حضور خواهند داشت؛ رد صلاحيت يک سوم نمايندگان نوعي ايجاد تناقض به حساب نميآيد که اگر صلاحيت ندارند چرا همچنان نماينده هستند؟
به هر حال اين نمايندگان 6 ماه ديگر نمايندهاند و 150 نفري که فساد مالي، اخلاقي و به قول برخي سياسي دارند از هماکنون 6 ماه ديگر بر مقدرات کشور حاکماند و ميتوانند هر قانوني تصويب کنند و هر اتفاقي را رقم بزنند. سوال اينجا است که وقتي 4 سال پيش صلاحيت اين افراد را تاييد کردند چگونه در اين 4سال که نماينده بودند و تحت نظر همه دستگاههاي ناظر رسمي و غيررسمي، رسانهها و مطبوعات قرار داشتند نتوانستند به فساد اين افراد پي ببرند؟ چند سال پيش آقاي مطهري گفت که در دفتر کار من شنود کار گذاشتند، چگونه در اين سطح از مراقبت نمايندگان توانستند چنين فسادهايي را انجام دهند که کساني که مورد تاييد همين شوراي نگهبان بودند تبديل به مفسدين مالي و اقتصادي شوند؟ اين ملت بايد به چه کسي اعتماد کند؟ در حال حاضر شوراي نگهبان عدهاي را تاييد کرده، اما چه تضميني وجود دارد که از بين اينها تعدادي مفاسد مالي و سياسي پيدا نشود؟ با اين رفتارها به هيچوجه انسجام، اتحاد و وحدتي که مسئولان انتظار دارند شکل نخواهد گرفت.
با توجه به شرايط اقتصادي، معيشتي و اجتماعي حال حاضر جامعه و بياعتمادي که بهوجود آمده اگر حتي شوراي نگهبان رد شده را احراز صلاحيت کند بازهم امکان حضور مردم در انتخابات وجود خواهد داشت؟
انتخابات 2رکن دارد رقابت و مشارکت. نيروهاي سياسي موظفند اگر رقابت در انتخابات سالم و رقابتي برگزار شود فارغ از حضور يا عدم حضور مردم در انتخابات شرکت کنند. نميشود گفت که چون هوا سرد است و تماشاچيان به ديدن بازي در استاديوم نميآيند بازي هم برگزار نشود. خير؛ فوتبال در شرايطي که رقابت سالم باشد بايد برگزار شود حال طرفداران اگر دوست داشتند ميآيند و اگر نخواستند نميآيند. اما اگر رقابت نباشد، در باب مشارکت چون و چراي بسيار وجود خواهد داشت. اگر انتخابات رقابتي باشد شرکت ميکنيم و مردم اگر دوست داشتند به ما راي ميدهند و اگر نخواستند کسي نميتواند بر آنها جبر کند. با اين حال اگر اين رقابت شکل بگيرد فضاي انتخابات گرمتر خواهد شد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
مسكو و پكن براي بحران منطقه كف ميزنند
نظام، دنبال «سقوط دولت» نيست
از تخریب صفاولی تا سرزنش رای مردم
روحانی در ميان سيل زدگان
پنجاه مدرسه تهران درآستانه تخريب
سردراران دیار کرمان
رد صلاحيتها وحدت ملی را مخدوش كرد
رد صلاحيت اصلاحطلبان هم اصولگرايان را متحد نكرد
سیل سیستان و بلوچستان نتیجه عدم لایروبی رودخانهها
اروپا، برجام و مکانیسم ماشه
عزت ایران فراموش نشود
رابطه مستقیم بین اقتصاد رقابتی و تقویت بنیه اقتصادی
دستور آزادی ۱۷۰ زندانی صادر شد
راه حل «قویشدن اقتصاد» معلوم است