تفسیر اجتماعات اخیر به منزله رفراندوم؟

در روزهای اخیر برگ‌های استثنایی و بسیار مهمی به کتاب تاریخ ایران افزوده شدند. شهادت مظلومانه سردار قاسم سلیمانی به دستور ریاست جمهوری و فرماندهان نظامی آمریکا؛ و به‌دنبال آن حضور در مراسم تشییع این سردار بزرگ و انزجار شدید میلیون‌ها ایرانی در سراسر کشور از عوامل این ترور، در تاریخ سیاسی این مرز و بوم سابقه نداشته است. البته اصابت موشک پدافندی ایران به هواپیمای مسافربری تهران – کی‌یف به دلیل اشتباه هولناک انسانی و جان باختن 176 سرنشین آن نیز بسیار دردناک و تکان دهنده بود که برخی رفتارهای امنیتی در کشور را به چالش کشید ولی موضوع صحبت این یادداشت پیامدهای شهادت سردار سلیمانی است که محبوبیت بسیاری نزد ایرانیان داشت، چرا که مملکت را از خطر داعش در امان داشته، ایثار و مجاهدات فراوانی برای نابودی گروه‌های تکفیری مبذول کرده بود و همانطور که خیل یارانش صحه گذاشتند مظهر شجاعت، صلابت، بی آلایشی و متقن به ایمان خود بود. 
شهادت سردار سلیمانی، حس از دست دادن پشتیبان و محافظی نستوه برای مرز و بوم مملکت در بسیاری از مردم ایجاد کرد. ترور فجیع و ظالمانه این شهید و همرزمانش موجب طغیان احساسات و عواطف شدیدی در عموم آحاد مردم گردید. در چنین شرایط احساسی، فقط «انتقامی سخت» می‌توانست مرهمی بر این دل‌های داغدار باشد. ترور سردار و یارانش، پیوندهای عاطفی دیگری نیز در جامعه پدید آورد که موضوعی جداگانه و مهم است. بسیاری از مسئولین و نویسندگانی که نسبت به وقایع روزهای اخیر اظهارنظر کرده‌اند به تفسیر این تبعات عاطفی پرداختند. در این یادداشت به یکی از این تفاسیر می‌پردازیم: اظهارات متعددی، تظاهرات گسترده توأم با عزاداری و انتقام خواهی مردم را معادل رفراندوم درباره موضوعات خاصی دانستند یا تفسیر کرده‌اند. 
برای تحلیل این دیدگاه، نخست به خاطرات ایام بعد از تصویب برجام توسط دولت وقت آمریکا و سایر کشورهای 1+5 رجوع می‌کنیم. شرایط برجام، ایده‌آل ایران نبود و از دیدگاه برخی‌ها معایبی داشت ولی به هر روی موفقیت و پیروزی بزرگی در جبهه دیپلماتیک به شمار می‌رفت و باعث رهایی ایران از برخی مصوبات شورای امنیت و انسداد دیپلماتیک گردید. برجام ثابت کرد ایرانیان توانایی حل و فصل منازعات با مذاکره و تبادل نظر را دارند. برجام در مجموع باعث امید و خوشحالی در بسیاری از مردم گردید. حال تصور کنید در همین ایام مورد بحث، یک همه‌پرسی در کشور با این پرسش برگزار می‌شد که آیا موافق مذاکره با آمریکا هستید؟ آیا مذاکره با آمریکا را مفید می‌دانید؟ و آیا موافق مذاکره با آمریکا در آینده هستید؟ استنباط نویسنده این است که در آن زمان، در این همه پرسی فرضی، درصد بالایی از پاسخ‌های مثبت حاصل می‌شد. به طور قطع، افراد بسیاری به برگزاری رفراندوم در چنین ایام و شرایطی – به درستی – معترض می‌شدند؛ به این دلیل درست که رفراندوم بایستی در شرایط روحی و روانی عادی و کاملاً منطقی برگزار شود. رفراندوم بایستی در شرایطی برگزار گردد که حالات احساسی و عاطفی مردم، موضوع مورد بحث در همه‌پرسی را تحت شعاع قرار نداده و تبعاتی در جهت له یا علیه موضوع نداشته باشد. علاوه بر این موارد، مردم در هر رفراندومی بایستی از موضوع و مسئله تحت رأی گیری مطلع باشند و موضوع همه‌پرسی کاملاً معین و مشخص باشد. چنین نیست که مردم حرکتی را انجام دهند و سپس ادعا شود منظور مردم پاسخ مثبت به فلان پرسش بوده است. این را نمی‌توان رفراندوم به معنای حقوقی – سیاسی واژه قلمداد کرد. طبق تعریف، ملاک در همه پرسی‌ها، آرا و نقطه نظرات مردم در موضوعی مشخص است که هر فرد بر مبنای عقاید و دلایل خود در آن مشارکت می‌کند. رفراندوم، پرسش از همدلی یا نفرت و انزجار افراد کشور نیست. رجوع به حالات روحی و عاطفی مردم به نوبه خود بسیار مهم ولی متفاوت از رجوع به رأی و 
تحلیل آنهاست.


سیاست‌های نابخردانه دولت فعلی آمریکا، انگیزه و ارزش مذاکره را از قبل تباه کرده بود. ولی حمله تروریستی مقامات آمریکایی آنچنان ظالمانه و بی حساب و کتاب بود که ارزش هرگونه تفکر و رایزنی در مورد مذاکره احتمالی با آمریکا را زایل نمود. جدا از اینکه مذاکره از نظرگاه حقوقی و دیپلماسی میسر و مفید هست یا خیر، آزردگی و عزاداری کل کشور امکان مذاکره را منتفی کرد. می‌دانیم مشی مقاومت در منطقه خاورمیانه تعریف و ابعاد وسیعی دارد و از مقاومت در قبال رژیم صهیونیستی و داعش مفلوک گرفته تا اتخاذ برخی سیاست‌ها و فعالیت‌ها در سوریه، لبنان، فلسطین اشغالی و عراق امتداد دارد. شهید سلیمانی برنامه و مشارکت خاصی در نهضت مقاومت داشته‌اند که لزوماً اکثریت مردم ایران از جزئیات راه و آرمان ایشان مطلع نبودند. زیرا دلایل مواضع سیاست خارجی ایران در خطوط مقاومت به صراحت برای مردم تشریح و مستدل نشده و فقط اخبار وقایع و فتوحات اطلاع رسانی می‌شده است. آیا عزاداری و انتقام خواهی برای فاجعه ترور به معنی رفراندوم در جهت تأیید سیاست‌های خاصی است؟ اگر در کشور از رفراندوم استقبال می‌شود، بنابر ایضاحات پیشین، زمان چنین رفراندومی نمی‌تواند در شرایط خاص احساسی و عاطفی کنونی باشد.
توضیحات قبل نشان می‌دهد اجماع مردم در تظاهرات و اشتراک حالات روحی آنها در موضوع اخیر را نمی‌توان به منزله پاسخ آنها در فلان همه پرسی تفسیر کرد. این موضوع شرایطی را می‌طلبد که ذکر کردیم. البته احساسات مشترکی که تأثیر روحی حادثه ترور در خیل مردم ایران ایجاد کرد، موجب همبستگی عاطفی و برخی تعلقات خاطر در کشور گردید و لیکن عزاداری و مطالبه به حق انتقام خواهی، جای همنوایی و اجماع در خطوط متعدد سیاسی کشور را نمی‌گیرد. این تتمه را بیفزاییم که اگر احساسات و عواطف عامه مردم برای برخی کارشناسان و مسئولین کشور معادل رفراندوم و اهمیتش همسنگ آنست، چه اندازه احساسات خصوصاً قشر جوان و مستمند کشور طی سال‌های اخیر تحریم اقتصادی، برای مسئولین و نهادها مهم بوده و به حالات روحی این خیل مردم توجه و رجوع کرده‌اند؟ آیا آن را درجه‌ای از رفراندوم به حساب آورده‌اند؟ 
حال به روی دیگر مسئله رفراندوم توجه می‌کنیم. حقیقت اینست که پیشنهاد رجوع به رفراندوم در موضوعات مهم کشوری، خصوصاً در ماه‌های اخیر، با اعتراضات و حملات بسیاری از جانب برخی گروه‌ها مواجه شده است (به عنوان نمونه مراجعه کنید به واکنش‌ها به پیشنهاد همه پرسی توسط رئیس جمهور در دانشگاه تهران در مهر ماه و همچنین: تجمعات اعتراض آمیز در قم علیه این سخنان ریاست جمهوری). گویی پیشنهاد رفراندوم امری حرام و تابوی سیاسی در کشور است. اگر رفراندوم بد است و حرام، چه شد که یک شبه تبدیل به کاری مفید و صحیح در کشور گردید؟ اگر کشور تاکنون منتظر رفراندوم بود و اکنون طی عزاداری و انزجار مردمی محقق شده، چرا تابحال مملکت در حالت تعلیق رفراندومی بوده است؟ اگر فردا در موضوعی مهم و طبق قانون اساسی، نیاز به همه پرسی در کشور احساس شود، آیا حتی طرح آن به آسانی میسر خواهد شد؟ آیا پیشنهاد دهندگان همه پرسی، آماج حملات و تهدیدات شدید قرار نخواهند گرفت؟ یا منتظر خواهیم شد یک واکنش عاطفی عمومی در کشور بوجود آید و مصادره به مطلوب کرده و تفسیر به همه پرسی کنیم؟ همانطور که اشاره کردیم شهادت مظلومانه سردار سپهبد قاسم سلیمانی و یاران همرزمشان احساس همبستگی عاطفی وسیعی در جامعه بوجود آورد. در طرف دیگر، حادثه پرواز تهران – کی یف برخی رفتارهای امنیتی را زیر سوال برد. امید است در چنین شرایط خاص، احترام، اعتماد و تساهل گروه‌های مختلف سیاسی به یکدیگر بیشتر شده و به ضرب و شتم اندیشه‌ها پایان دهد و همچنین نظرسنجی از مردم و رجوع به همه پرسی از وضعیت تابوی سیاسی فعلی خارج گردد، چرا که در موضوعات سرنوشت ساز و در جهت شفاف سازی برخی مسائل مملکتی، کمک حال و نیاز ضروری کشور است.