...ولی حالا چرا

 
 
 
 


اين چند روز اخير امواج سهمگين ناشي از اصابت موشک به هواپيماي اوکرايني توجه اغلب رسانه‌هاي داخلي و خارجي را به خود جلب کرده است. آخرين خبر در اين خصوص اينکه روز گذشته رياست محترم جمهور از قوه قضائيه خواسته است با تشکيل يک دادگاه ويژه مسببين امر که به زعم ايشان بيشتر از يک نفر بوده‌اند را تحت محاکمه و تعقيب جدي قرار دهد. ايشان همچنين اظهار اميدواري کرده‌اند که اين موضوع بايد غيرقابل تکرار باشد و درخواست کرده‌اند که (علت) اين مساله با صداقت براي مردم بيان شود. مطالب عنوان شده از سوي رئيس‌جمهور، نگارنده را به ياد شعري از زنده ياد شهريار غزلسراي معاصر انداخت که گفته بود «آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟» نگاهي گذرا به تبعات منفي اين حادثه جانگداز عمق فاجعه را به روشني مشخص مي‌کند که در اين مقال مختصر فهرست وار بدان‌ها و بعضي از حواشي آن اشاره مي‌کنم. 1- تاخير در اعلام واقعيت ماجرا و اظهارنظرهاي مختلف که سعي در پنهان ماندن ماجرا داشتند و بعد از چند روز اعتراف مسئولان به خطاي انساني در بروز حادثه، شليکي به قلب اعتماد و باور مردم بود و مي‌توان گفت ضربه کتمان واقعيت چه بسا مهلک‌تر از خود حادثه بود. رياست‌جمهور که مطابق اصل 113 قانون اساسي عالي‌ترين مقام اجرايي و دومين مقام رسمي کشور است، مي‌بايستي در همان ساعات اوليه علت حادثه را با مردم در ميان مي‌گذاشتند. نگراني از اين است که وقتي چنين حادثه‌اي غيرعمدي اتفاق مي‌افتد، حادثه‌اي چنين تلخ و فاجعه‌بار، آيا اين احتمال وجود ندارد که نظير آن در جاي ديگري هم اتفاق بيفتد؟ کتمان کردن قضيه در کنار اظهار نظرهاي مختلف از سوي دشمنان دانا و دوستان نادان در رسانه‌هاي مختلف ضربه مهلکي به باور و اعتماد مردم وارد کرد. 2- صرف نظر از تالماتي که اين ماجرا بر قلب خانواده قربانيان و روح و روان مردم ايران گذاشت خسارات مادي فراواني بود که از اين واقعه متوجه بيت‌المال مردم ايران گرديد. با يک حساب سرانگشتي ظاهرا اينگونه که گفته شده بالاي صد ميليون دلار، مطابق استانداردهاي جهاني مي‌بايستي خسارت به خانواده قربانيان داده شود و اين چيزي است به غير از بهاي سنگين هواپيما و ساير خسارات از جمله خسارات معنوي که ممکن است از سوي شرکت هواپيمايي و يا اشخاص حقيقي مطالبه شود. و از سوي ديگر درصدي از شرکت‌هاي هواپيمايي آسمان کشور همسايه يعني افغانستان را براي پرواز انتخاب کرده‌اند که از همين رهگذر دولت ايران درآمد چشمگيري را از دست داده است. از سوي ديگر شنيده شده که 70 درصد سفر توريست‌هاي خارجي به ايران لغو شده است که همه اينها طبعا نمونه کوچکي از مصيبت‌هاي معنوي و مادي اين حادثه غم انگيز است. 3- آقاي رئيس‌جمهور از قوه قضائيه خواسته‌اند که مسببين حادثه در يک دادگاه ويژه مورد محاکمه قرار بگيرند. صرف نظر از اينکه اين دادگاه ويژه در آيين دادرسي کيفري ما چه جايگاهي دارد و قطع نظر از اين موضوع که آيا دادگاه‌هاي بين‌المللي و آيا دادگاه‌هاي کشور اوکراين و کانادا با اعلام شکايت خانواده آسيب ديدگان مي‌توانند به اين قضيه ورود کنند يا خير، بهتر است که قوه قضائيه هرچه سريع در جهت همدردي و تسکين آلام خانواده‌هاي قربانيان حادثه و در جهت اجراي عدالت و ايجاد آرامش روحي و رواني افکار عمومي و کاهش التهابات ناشي از اين فاجعه با کمال قاطعيت و بدون هرگونه اغماض و مماشات مسببين حادثه را شناسايي کرده و آنها را در اسرع وقت تحت محاکمه قرار دهد. با اين توضيح که اين اقدام هرگز نمي‌تواند به منزله نافي انگاشتن تلاش و جهاد پاسداران و محافظان مرزها و امنيت کشورمان تلقي گردد. ماحصل کلام اينکه همه مسئولان به خوبي مي‌دانند کتمان کردن علت وقايعي از اين دست، با هر دليل، انگيزه و مصلحتي که باشد، ترکش‌هاي زهرآگيني خواهد داشت که قبل از همه اعتماد و باور مردم را نشانه خواهد گرفت. دولت‌ها در جهت اداره مملکت قبل از هر چيز به جلب اعتماد ملت و همراهي آنان نياز دارند و با کتمان واقعيت‌ها اين مهم لطمه خواهد خورد.