تبعات شلیک به اعتماد رسانه‌ای

 
 
 
 


زماني‌که علت اصلي سقوط‌ هواپيماي بوئينگ و اصابت موشک از سوي مسئولان کشور تاييد شد، اين واقعيت نمايان گرديد که دستيابي آزاد رسانه‌هاي داخلي به اطلاعات دقيق در حد صفر است. رسانه‌هاي داخلي چشم و گوش جامعه و مردم هستند و اگر اين فرصت به آنها داده شود که حقايق و آنچه را که در کشور در حال رخ دادن است، آزادانه منعکس کنند و در رابطه با اتفاقات، بحث‌هاي کارشناسانه در رسانه‌ها صورت بگيرد، مردم هيچ‌وقت به رسانه‌هاي بيروني پناه نمي‌برند. با توجه به اتفاقات اخير، چشم بسياري از مردم کشور ما به رسانه‌هاي بيروني و شبکه‌هاي اجتماعي دوخته شده بود، در حالي که اگر اعتماد به رسانه‌هاي داخلي کاهش پيدا کند يا مورد خدشه قرار بگيرد، آن زمان رواج شايعات و بزرگنمايي اتفاقات جاري و به تبع دلهره‌هاي اجتماعي افزايش پيدا خواهد کرد و مي‌تواند تبعات نگران کننده‌اي را براي کشور به همراه داشته باشد. جنبه بدتر اين موضوع زماني رخ مي‌دهد که يک سري اخبار توسط رسانه‌هايي همچون صداوسيما تکذيب مي‌شود، اما وقتي همان اخبار در رسانه‌هاي ديگر مطرح مي‌شود، مسئولان ما آن خبر را تاييد مي‌کنند و اين بزرگترين ضربه به اعتماد رسانه‌اي است و مردم را بيش از پيش به رسانه‌هاي بيگانه وابسته مي‌کند، در حالي که برکسي پوشيده نيست، رسانه‌هاي بيروني به جنبه‌ها و بازي‌هاي سياسي بيشتر از اصل خبر متکي هستند. پس عدم اطلاع‌رساني درست و به موقع به رسانه‌هاي مکتوب، در کنار محافظه‌کاري بيش از حد صداوسيما در تهيه گزارش‌هاي واقعي، باعث شده که جامعه در يک بي‌خبري عجيب بسر ببرد. به عنوان مثال اخبار متعددي از تعداد جانباختگان اعتراضات آبان‌ماه در رسانه‌هاي بيروني مطرح مي‌شود در حالي که رسانه‌هاي داخلي يا نمي‌توانند به آن بپردازند يا هيچ مقام مسئولي در اين رابطه پاسخگوي آنها نيست و همين امر باعث شده که هنوز آمار درست و دقيقي در رابطه با جانباختگان حوادث آبان‌ماه نداشته باشيم. بي‌شک اگر در اين رابطه اطلاع‌رساني درست و موثق صورت مي‌گرفت، بازار شايعات اين‌قدر گسترده و داغ نمي‌شد. رسانه‌هاي مکتوب نماينده‌هاي واقعي مردم هستند و خبرنگاران بايد در کنفرانس‌هاي مطبوعاتي مسئولان را وادار به پاسخگويي کنند و سوالات جامعه را از آنها بپرسند و آنها نيز در مقابل پاسخگوي رسانه‌ها باشند، اما در برخي مواقع شاهد آن بوده‌ايم که مسئولان پاسخگوي خبرنگاران نبوده‌ و چون مردم، اين امر را نمي‌دانند اعتماد خود را از رسانه‌هاي داخلي از دست مي‌دهند. متاسفانه در کشور ما عذرخواهي کردن، برکنار کردن، استعفا دادن در دايره لغات مسئولان و سياست جايي ندارد و چون مسئولان خودشان را برحق مي‌دانند، پاسخگوي رسانه‌ها و مردم نيستند و همين امر باعث ريزش سرمايه‌هاي اجتماعي شده است. بي‌شک مردم اعتمادشان را از تلويزيون از دست داده‌اند و انگار مسئولان صداوسيما در يک کشور ديگر برنامه مي‌سازند و واقعيت‌هاي گفته شده در تلويزيون با واقعيت‌هاي جامعه گاه زمين تا آسمان متفاوت است. همين امر باعث مي‌شود که مردم ما به رسانه‌هاي خارجي که منافع خودشان را در اولويت قرار مي‌دهند، پناه ببرند و بازار شايعه پراکني در کشور ما هر روز در شبکه‌هاي اجتماعي داغ‌تر از روز قبل باشد؛ در صورتي که پاسخگويي به رسانه‌هاي داخلي و افزايش اعتماد مردم به اين رسانه‌ها، قادر است شرايط اجتماعي و سياسي کشور را تا حدود زيادي سر و سامان بخشد و مسئولان را از خواب غفلت بيدار کند.