یادداشت

باز هم رسیدیم به اما و اگرهای رویایی
اشتباهاتی که برای تیم امید گران تمام شد

علی مغانی



در روزی که تیم ملی والیبال به سادگی از دیوار چین گذشت و بلیت المپیک را در جیب گذاشت، در فوتبال هیچ نشانی از موفقیت نبود. نیم ساعت بازی شلخته و بدون ایده از تیم ملی امید کافی بود تا کره جنوبی خیلی زود تکلیف بازی را روشن کند. در دیداری که شرط عقل حکم می‌کرد لااقل در نیمه اول محتاط، فشرده و چند لایه در زمین خودی باقی بمانیم، آنقدر فضای مؤثر در پشت هجده قدم به کره جنوبی دادیم تا از همین منطقه ضربه بخوریم.
حمید استیلی که در بازی مقابل ازبکستان مهدی قائدی را روی نیمکت نشانده بود، 41 دقیقه بعد از شروع بازی متوجه شد که چه اشتباه بزرگی در بخش جلوی تیم انجام داده و در روزی که قائدی، محبی و صیادمنش یکی از یکی کم‌ اثرتر بودند، مجبور شد علی شجاعی بهترین بازیکن ایران در روز اول را به زمین بفرستد اما این آخرین اشتباه استیلی نبود؛ او که حرکاتش در کنار زمین نشان می‌داد چقدر کلافه از روند بازی است، درست در همان دقایقی که از طریق آزمون و خطا مشخص شده بود دفاع کره روی ارسال‌های بلند از چپ و راست آسیب‌پذیر است، بلندقدترین عنصر هجومی ایران یعنی رضا شکاری را بیرون کشید تا امیدهای تیم امید برای رسیدن به گل مساوی، ناامید شود. آن‌هم در روزی که دو عنصر تهاجمی دیگر ایران، صیادمنش و قائدی با قد و قامت کوتاه‌شان نمی‌توانستند در این فرم از بازی و توپ‌های بلندی که روی دروازه حریف ریخته می‌شود، اثرگذار باشند. در واقع در همان اواخر نیمه دوم که هر لحظه انتظار داشتیم مربیان تیم ملی، به میانگین قدی تیم اضافه کنند و مهاجم بلندقدی مثل امیر روستایی را وارد زمین کنند، دو تعویض استیلی هیچ کمکی به تیم امید نکرد تا اندک بخت‌های صعود به مرحله بعدی، به حداقل برسد.
فارغ از ضعف‌هایی که در این دو بازی دیده شد، استفاده از بازیکنان جوان در پست‌های غیرتخصصی در نهایت به تیم امید لطمه زد. در طول بازی، استیلی بارها «عارف» را صدا می‌زد که مراقب وظایف دفاعی‌اش باشد. مخاطب حمید استیلی، عارف آقاسی مدافع میانی فولاد بود که می‌توانست با یک عارف دیگر، یعنی عارف غلامی زوج تیم ملی در مرکز خط دفاع باشد اما پافشاری مربیان تیم به کنار گذاشتن مدافع میانی استقلال، هم یک مهره مطمئن را از تیم ملی امید گرفت و هم امید نورافکن، یکی از مؤثرترین هافبک‌های لیگ نوزدهم را تبدیل به یک مدافع وسط متوسط کرد.
ایده نامناسب استفاده از نورافکن در مرکز دفاع، تنها جابه‌جایی غیرضروری تیم امید نبود. مهدی‌خانی که این روزها در خط حمله تیم زادگاه برانکو در لیگ کرواسی توپ می‌زند، هیچ نسبتی با یک هافبک دفاعی ندارد. پرسش مهم‌تر آن است که چطور می‌شود در یک تیمی، محمد محبی ملی‌پوش و یکی از پدیده‌های لیگ، تبدیل به «بازیکن تعویضی نیمه اول» شود و مهدی قائدی با 8 گل و 5 پاس گل در نیم فصل لیگ، هیچ نشانی از آن بازیکن مؤثر و خطرناک نداشته باشد؟
با شکست چین مقابل ازبکستان، حالا کار صعود تیم ملی به اما و اگرهای عجیب و غریب موکول می‌شود. در روز سوم، ایران باید چین را شکست دهد و کره جنوبی که صعودش قطعی شده، در بازی تشریفاتی مقابل ازبکستان پیروز شود. ناامید شدن از صعود به مرحله بعدی وقتی غم‌انگیزتر می‌شود که بدانیم امید سوریه، با آن وضع نابسامانی که در این سال‌ها داشته، در گروهی که ژاپن، عربستان و قطر در آن حاضر هستند، بخت اصلی صعود به مرحله بعدی است. اینجاست که هر‌چقدر بهانه‌جو باشیم، نمی‌توانیم از ضعف امکانات و زیرساخت‌ها و تجهیزات گلایه کنیم که اگر این فاکتورها به تنهایی عامل صعود و سقوط یک تیم بود، لااقل می‌بایست از سوریه اوضاع بهتری می‌داشتیم.