محکمـه افکار عمومی

[آرمین منتظری] در فاجعه هدف قرار گرفتن هواپیمای خطوط هوایی اوکراین در تهران، در جریان اشتباه و قصور پدافند ‏هوایی سپاه پاسداران، ما روزنامه‌نگارها هم محکوم هستیم. ما محکوم هستیم چون به برخی بیانیه‌ها اعتماد ‏کردیم. ما محکوم هستیم چون هم‌زمانی سقوط این هواپیما را با حمله موشکی ایران به پایگاه‌های آمریکایی ‏در عراق جدی نگرفته و باور نکردیم. ما محکومیم چرا که آن‌طور که بایسته و شایسته است و حرفه‌‌مان ایجاب ‏می‌کند از جانب خانواده‌های هم‌وطنانی که در این هواپیما بودند، پرسش‌گری و مطالبه‌گری نکردیم. اگر ‏حسام‌الدین آشنا در حساب توییتر خود می‌نویسد «ما-را- گول خوردیم» و مراد از این دارد که دولت در ‏این خصوص گول خورده، باید ما هم اعتراف کنیم که گول خوردیم. روزنامه‌نگار نباید گول بخورد. ‏روزنامه‌نگار تنها باید حقیقت را ببیند. اما چه می‌شد کرد. ما محکومیم چون گول خوردیم. اما گول ‏خوردن ما اعتبار از دست رفته‌ ما را باز نخواهد گرداند، بنابراین باید عذرخواهی کنیم. ‏
حالا که همه چیز درنهایت مشخص شده سوال پرسیدن آسان است. اما حداقل در همین زمان هم وظیفه ‏داریم پرسش‌گری کنیم. شاید این پرسش‌گری بیشتر و بیشتر به روشن شدن ابعاد این فاجعه کمک کند. ‏شاید این پرسش‌گری مرهمی باشد بر داغ دل خانواده‌های قربانیان. این پرسش‌ها صرفا متوجه ‏نیروهای مسلح کشور نیست. نیروهای مسلح کشور مسئولیت این قصور فاجعه‌بار را برعهده دارد اما ‏بخش‌های دیگر حاکمیتی نیز پس از این قصور از وظیفه خود تخطی کردند. ‏
بگذارید از ابتدای کار آغاز کنیم. وقتی که هواپیما سقوط کرد و خبرش همه جا منتشر شد. ‏
1. براساس آنچه سردار حاجی‌زاده، فرمانده هوا و فضای سپاه پاسداران گفته، ایشان روز چهارشنبه از ‏موضوع عمل کردن پدافند مطلع شده است. دقیقا ساعاتی قبل سپاه پاسداران موشک‌هایی را به ‏سوی پایگاه‌های نظامی آمریکا در عراق شلیک کرد. بنابراین همان‌طور که سردار حاجی زاده ‏خود نیز گفته است براساس اصل هم‌زمانی دو رخداد و مکان هدف قرار گرفتن، می‌شد ‏حدس زد که هدف یک پرنده غیرنظامی بوده است. چرا همان زمان مقامات نظامی دولت را ‏مطلع نکردند؟


2. چرا بعد از شلیک پدافند، با در نظر گرفتن اینکه اپراتور می‌دانسته که شلیک کرده و شیء پرنده‏ای را هدف قرار داده، منطقه هدف به لحاظ امنیتی قرنطینه نشد؟ در چنین شرایطی معمولا ‏منطقه هدف قرنطینه امنیتی می‌شود تا لاشه شیء هدف قرار گرفته جمع‌آوری شود.‏
3. وقتی هواپیمایی غیرنظامی از فرودگاه امام خمینی (ره) پرواز می‌کند مسلما اجازه پرواز را ‏دریافت کرده است و اطلاعات پرواز، مسیر، مقصد و نوع آن نیز در سامانه درج می‌شود. ‏چطور ممکن است اطلاعات این سامانه با سامانه پدافند سپاه به اشتراک گذاشته نشده است؟
4. چطور ممکن است پدافند هوایی سپاه پاسداران هواپیمایی را در نزدیکی فرودگاه امام خمینی ‏‏(ره) و در آن ارتفاع ساقط کند و اپراتور تردیدی در فشار دادن دکمه شلیک به خود راه ندهد؟‏
5. آیا سامانه پدافند سپاه و اپراتورهایش نمی‌دانند که در حاشیه و اطراف فرودگاه هواپیماهای ‏زیادی درحال پرواز هستند و باید محتاط‌تر عمل کنند؟ 6. چرا در شب عملیات موشکی سپاه پاسداران علیه آمریکایی‌ها، در کشور ممنوعیت پرواز برقرار ‏نشد؟ ‏
7. حاجی‌زاده می‌گوید درخواست ممنوعیت پرواز ممنوع را داشته است اما مقامات موافقت ‏نکردند. چرا ایشان اعلام نمی‌کنند که کدام نهاد باید این اجازه را صادر می‌کرد و نکرد؟
8- به گفته سردار حاجی‌زاده، سپاه احتمال می‌داده در شب عملیات موشکی آسمان کشور با ‏جنگنده‌های مهاجم دشمن روبه‌رو شود. ایشان در کنفرانس مطبوعاتی خود گفته است تعداد این ‏هواپیماهای مهاجم زیاد بود. چطور ممکن است ساختار نظامی کشور در چنین شب مهمی و ‏با چنین احتمالاتی که مطرح بود، آسمان کشور را مسدود نکرد؟
9- حاجی‌زاده می‌گوید روز چهارشنبه از موضوع مطلع شده و چند ساعت بعد در تماسی که با ‏تهران داشته گفته احتمال می‌دهد هواپیمای خودی ساقط شده باشد. چرا ایشان این اطلاعات را با ‏سازمان هواپیمایی به اشتراک نگذاشتند؟
10- چه کسی اجازه داد عابد‌زاده، رئیس سازمان هواپیمایی کشور در برنامه زنده صداوسیما ‏حضور یابد و همه چیز را از اساس منکر شود؟
11- حاجی‌زاده می‌گوید مسئولان سازمان هواپیمایی قصوری ندارند چون از چیزی مطلع ‏نبودند. سوال این است که آیا حاجی‌زاده آن برنامه تلویزیون را دیده ‌است؟ آیا شنیده‌ ‏عابدزاده چه گفته‌است؟
12- اگر حاجی‌زاده این برنامه تلویزیونی را دیده‌است، که قاعدتا به‌عنوان فرمانده نیروی ‏هوافضای سپاه باید دیده‌ باشند،  چطور روز بعد از آن هیچ تلاشی در جریان آگاه‌سازی افکار ‏عمومی صورت نداده‌اند؟
13- چرا سازمان نیروهای مسلح کشور که به قول حاجی‌زاده همه مسئولیت‌ها را برعهده می‌‏گیرد، به مدت 24 ساعت  تمام افکار عمومی کشور را در وضع بی‌خبری و تشویش قرار داد؟
14- حاجی‌زاده به این سوال پاسخ نداد که اساسا هواپیمای دشمن در آسمان پایتخت چه می‌کند؟
15- ایشان گفته‌ که در شب عملیات یک رینگ دیگر نیز به سامانه پدافندی کشور افزوده‌اند، ‏بنابراین چطور ممکن است هواپیمای مهاجمی از مرزهای کشور عبور کند و خود را به آسمان ‏پایتخت برساند؟ فرمانده آن اپراتوری که دستور شلیک را صادر کرده به این مسأله فکر کرده ‏است؟
16- در این میان نقش دولت چه بوده است؟ چه هماهنگی با این نهاد انجام شده است؟
17- برخی شواهد و اساس سخنان حاجی‌زاده حکایت از آن دارد که نیروهای مسلح دولت را ‏مطلع نکرده است. چرا؟
18 - آیا دولت درخصوص سقوط این هواپیما از نیروهای مسلح پیگیری کرده است؟ ‏
19- رئیس‌جمهوری محترم با مسائل امنیتی آشنا هستند. ایشان سال‌ها از مقام‌های عالی‌رتبه در جنگ ‏ایران و عراق بوده‌اند. خاطرات ایشان درخصوص پدافند تهران و تلاش ایران برای شکار ‏هواپیماهای عراقی اخیرا در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شده است. بنابراین ایشان به ‏مسائل پدافندی آشنایی نسبی دارند. آیا ایشان شک کرده‌اند که هم‌زمانی سقوط هواپیمای اوکراینی ‏و حمله موشکی سپاه به پایگاه‌های آمریکایی، قابل تأمل بوده و مشکوک است؟
20- روند صدور بیانیه ربیعی چگونه بوده و ایشان به استناد چه اطلاعاتی این بیانیه را صادر ‏کرده است؟
21- اگر مستند این بیانیه اطلاعات ارایه شده توسط سازمان هواپیمایی کشوری بوده، آیا نیروهای ‏مسلح لحظه‌ای به این مهم نیندیشیده است که بی‌اطلاع گذاشتن سازمان هواپیمایی و درنهایت ‏دولت، ممکن است خطرات زیادی به همراه داشته باشد؟
22- چرا سخنان نخست‌وزیر کانادا و اوکراین توجه هیچ‌یک از مقامات دولتی را جلب نکرده است؟ ‏
23- آیا فرضیه جنگ روانی دشمن که حسام الدین آشنا و علی ربیعی در مواضع ابتدایی‌شان به ‏آن تأکید داشتند، آن‌قدر مستحکم بوده که سخنان دو رهبر سیاسی دو کشور در دو قاره مجزا را کم ‏اهمیت جلوه داده است؟
24- مشاوران و تحلیل‌گران رئیس‌جمهوری و سخنگوی دولت از خود نپرسیده‌اند که چرا جاستین ‏ترودو، نخست‌وزیر کانادا باید مسأله سقوط هواپیما را به مسأله‌ای سیاسی تبدیل کند و صراحتا ‏اعلام کند هواپیما مورد اصابت راکت قرار گرفته است؟ هیچ‌کسی از خود پرسیده چرا ترودو ‏باید تا این اندازه بر سر مسأله‌ای هزینه ‏سیاسی بدهد و دروغگو جلوه کند؟
25- سخنگوی دولت ایران به نوعی بیان‌کننده مواضع کشور نه‌تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا ‏است. با توجه به بیانیه چهارشنبه شب سخنگوی دولت، چطور می‌توان اعتبار از دست رفته ‏این جایگاه را احیا کرد؟
26- وزارت امورخارجه کشور در این روند اطلاع‌رسانی چه نقشی ایفا کرده و اساسا چه نقشی به آن ‏واگذار شده است؟ آیا این وزارت خارجه نیست که باید درخصوص اظهارات مقامات اوکراین و ‏کانادا موضع‌ می‌گرفت؟
27- اساسا جایگاه افکار عمومی در روند اطلاع‌رسانی از نظر مقامات کشور کجا است؟ رسانه‌های ‏داخلی به‌طور طبیعی و حرفه‌ای باید به منابع معتبر استناد کنند. بنابراین برای رسانه‌های داخلی ‏چاره‌ای جز استناد به بیانیه سخنگوی دولت نبود حالا چه کسی اعتبار از دست رفته این ‏رسانه‌ها را در چشم مردم بازخواهد گرداند؟ آنچه گفته شد سوالاتی بود که به نظر می‌رسد افکار عمومی هم به دنبال پاسخ‌ برایشان می‌گردند. واقعیت ‏این است که درحال حاضر کشور تبدیل به یک علامت سوال بزرگ شده است و تنها تحقیقات شفاف و ‏اطلاع‌رسانی مداوم درباره نتایج آن است که می‌تواند برخی از شبهات را برطرف کرده و مقصر یا ‏مقصران را در پیشگاه ملت معرفی کند. اما متاسفانه آنچه از دست رفته به سختی بازخواهد گشت؛ ‏غرور ملتی به خاطر حمله دقیق و مقتدرانه سپاه پاسداران به پایگاه‌های موشکی آمریکا که پس ازجنگ ‏جهانی دوم بی‌سابقه بود . ایران در زمانی بسیار نامناسب درگیر موضوعی شد که تا ‏مدت‌ها گرفتارش خواهد بود. البته قصور در نیروهای نظامی امری محتمل است. تنها راه مواجهه با تبعات این ‏قصور اطلاع‌رسانی شفاف است. این اقدام در مرحله حساس نخستین انجام نشد و حتما تبعات درازمدتی ‏به دنبال خواهد داشت. اما امید است در ادامه شفافیت، عدالت و انصاف سرلوحه کار تحقیقات قرار ‏گیرد. ‏