روزنامه ابتکار
1398/10/09
علیرضا صدقی «گفتوگو» راه برونرفت از «کمای اجتماعی»
در هنگامه پرهیاهوی عصبیت و خشونت آنچه به محاق میرود میانهروی، عقلانیت، تحمل، مدارا و پذیرش است. تمامی عناصر موثر بر پدیدههای اجتماعی چنان مشحون از هیجان، احساس و کنشهای غیرعقلانیاند که نمیتوانند دمی را به تعقل، تفکر و همراهی بگذرانند. در چنین فضای ملتهبی همگان از قانون بازی «برد ـ باخت» و حتی ناگوارتر از آن، بازی «باخت ـ باخت» پیروی میکنند. با کنشگرانی از این جنس به سختی میتوان به گفتوگو نشست. شاید از آنجا که فضایی اینچنین، محیط مناسبی برای گفتوگو نیست؛ چرا که گفتوگو ابزار و آدابی دارد که در محیطهای هیجانی از کار میافتند. به نظر میرسد اساس گفتوگو در سطح کلان اجتماعی بر پایه «ممانعت از هیجان کاذب» استوار شده است. در حقیقت گفتوگو به شکل ماهوی در تلاش است تا از احتمالِ ایجادِ هیجانِ افسارگسیخته بکاهد. هیجانی که زاییده «امتناع از گفتوگو» است.بروز موقعیت پیشگفته نتیجه نسبت متقابل دو مفهوم ژرف جامعهشناختی با یکدیگر است. به طوری که «امتناع از گفتوگو» از سوی نهاد قدرت ـ اعم از قدرت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ـ جامعه را به «سکوت» میکشاند و «جامعه ساکت» مستعد هیجانزدگی و در نتیجه «ابراز خشونت» است؛ چرا که معنی مستقیم «امتناع از گفتوگو» توسط نهاد قدرت، به حاشیه راندن «روایتهای غیررسمی» است. زمانی که «روایتهای غیررسمی»، «حکایتهای مردم» و «خوانشهای جامعه» از موضوعات و پدیدههای ریز و درشت اجتماعی، از سوی حکمرانان به رسمیت شناخته نشود، جامعه «گنگ» میشود و جامعه «گنگ»، یعنی «حکمران کر»؛ نتیجه آن میشود که «زبان مشترک» در چنین جامعهای از میان برداشته شده و انتقال مفاهیم مورد مناقشه با «ابزاری غیرزبانی» ممکن میشود. تردیدی نیست که در «ابزار غیرزبانی»، «خشونت» نقشی پررنگ ایفا خواهد کرد.
تعمیق این وضعیت و توسل به کنشهای متقابل در برابر کنش یا کنشهای اولیه، جامعه را به «بازتولید خشونت» میکشاند و «بازتولید خشونت» موجب بروز ناهنجاریهای عظیم در سطوح مختلف اجتماعی میشود.
با این مفروض باید چارهای برای ایرانِ امروز یافت. ایرانی که به نظر میرسد بیش از هر زمان دیگری درگیر «خشونتی فراگیر» شده است. این خشونت فراگیر را میتوان از سادهترین مناسبات اجتماعی تا پیچیدهترین درگیریهای سطوح عالی حکمرانی بازنمایی کرد. میتوان مدعی شد که امروز کنشگران عرصه سیاستورزی و بازیگران سپهر سیاست در ایران نیز دچار آفت «امتناع از گفتوگو» شدهاند. برخوردها و مواجهههای تند، تخطئه رقیب، الصاق برچسب نفوذی و خائن و جاسوس به یکدیگر و... همهوهمه همین حکایت را بازتاب میدهند.
مجموعه این شرایط، موقعیتی بسیار خطرخیز را هشدار میدهد. موقعیتی که باید برای برونرفت از آن چارهای اندیشید. باید طرحی درافکند و گروههای مختلف اجتماعی را به تحمل و مدارا و پذیرش و همدلی فراخواند.
لازمه تحقق و اجرای این طرح بیش از هر چیز، ایجاد «امکانِ گفتوگوی ملی» است. باید تلاشی جدی صورت گیرد تا پیش و بیش از هر چیز «روایتهای غیررسمی»، «حکایتهای مردم» و «خوانشهای جامعه» از پدیدههای اجتماعی شنیده شده، جدی گرفته شده و به رسمیت شناخته شود. روایتهایی که ممکن است تلخ، سخت، عصبی، هیجانی و حتی خشن باشد، اما چاره کار در شنیدن و خواندن و دیدن و پذیرفتن این روایتها است.
بیگمان پس از این اقدام میتوان به بروز و ایجاد آرامش در جامعه ایران امیدوار بود و با این آرامش شاید بتوان تدبیری برای مسائل بزرگ و کوچک این جامعه خسته اندیشید. در این میان نباید فراموش کرد پیکرِ نحیف اجتماعی ایران تاب ضربات مهلک بعدی را ندارد. این جامعه مستعد مرگ است و آرامآرام میرود تا «کمای اجتماعی» را تجربه کند. این همه یعنی، زمان برای اصلاح امور بسیار اندک است. باید تا دیر نشده کاری کرد. باید مردم را شنید و این شنیدهها را به رسمیت شناخت.
سایر اخبار این روزنامه
پیام رزمایش مشترک دریایی ایران، چین و روسیه
نمیتوان ایران را منزوی کرد
علیرضا صدقی
«گفتوگو» راه برونرفت از «کمای اجتماعی»
همایش انتخاباتی تندروها کلید خورد
سهمخواهی جدید پایداریها
وزیر گردشگری از احتمال اختصاص سهمیه نوروزی بنزین خبر داد
نوروزگردی با بنزین سهمیهای!
روسیه در دو دهه حکمرانی ولادیمیر پوتین چه مسیری را پیموده است؟
تزار پسا کمونیسم
«ابتکار» از میزان تاثیر وامهای بانکی در خرید خانه گزارش میدهد
جاماندن تسهیلات بانکی از رشد قیمت مسکن
رسانهها چگونه باید در مورد سوژههای تکرارشونده مطالبهگری کنند که گرفتار عادت نشوند؟
مهدی تاج 5 ماه مانده به انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال از سمت خود استعفا کرد
فدراسیون بدون «تاج»
رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور مطرح کرد
سیاسی شدن امر مبارزه با فساد
معاون استاندار خبر داد
3593 داوطلب انتخابات مجلس در استان تهران تایید صلاحیت شدند
اصلاحات بر مدار دو مثلث!
محمد یوسفیآرامش، فعال اجتماعی