روزنامه همدلی
1398/10/09
گپوگفتی با محمدعلی بهمنی درباره موسیقی ایران از ناصر عبداللهی تا علیرضا قربانی و سالار عقیلی
در زمانهای زندگی میکنیم که موسیقی جز ضعف چیزی نداردهمدلی|علی نامجو: بنا بود با او درباره ناصر سخن بگویم. بهمنی این خواننده فقید را به تهران آورد تا خیلی زود بدل به ستارهای در آسمان موسیقی پاپ ایران شود. از آغاز سخن، مشخص بود که مرور چندینباره خاطرات در طول سالهایی که از رفتن ناصر گذشته، برایش کسالتبار است. در میانه گفتوگو ناگهان گفت:«آدم از شما با این فن بیان و واژگان زیبایی که به خدمت میگیری بابت این سوالها تعجب میکند. من که ناصر را میشناسم و شما هم که میگویی از او شناخت داری. بنابراین سخن گفتن درباره کسی که هرکدام از ما شناخت جداگانهای از او داریم، چه فایدهای دارد؟» گفتم:«شاید به میان انداختن نامهایی همچون ناصر عبداللهی روزنهای باز کند تا جوانان دوره ما، به موسیقی نگاه جامعتری بیندازند و لااقل برای لحظاتی از این فضای پرآشوب فاصله بگیرند.» مسیر گفتوگو به سمتوسوی دیگری رفت؛ بهجایی که انگار محمدعلی بهمنی مایل بود دربارهاش سخن بگوید. او به توصیف شرایط امروز موسیقی در ایران پرداخت و به شرکتهای تولید موسیقی و برگزاری کنسرتی تاخت که فقط به دنبال کسب سود حداکثریاند. محمدعلی بهمنی را با ترانههای ماندگاری که برای بسیاری از خوانندگان شناختهشده پیش و پس از انقلاب ساخته، میشناسند. او مدتی قبل از ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استعفا داد؛ درست چند روز بعد از بالا گرفتن موج انتقادات مختلف به صدور مجوز برای حمید هیراد؛ خوانندهای که او را به سرقت ادبی متهم کرده بودند. هیراد البته مدتی بعد هم در کنسرت شیراز بهجای اجرای زنده، لبخوانی کرد. شاید یکی از دلایل استعفای محمدعلی بهمنی از پستش در دفتر موسیقی همین پدیده هیراد بود. این ترانهسرای کهنهکار در گفتوگو با همدلی حرفهای جالبی زد که در ادامه میخوانید:
سخن گفتن از هنرمندانی که در عرصه موسیقی ایران، به شکل درست فعالیت کردند و امروز از میان ما رفتهاند، شاید بتواند برای ارائه شناختی از آنها به نسلهای امروزی مفید باشد، اما ظاهراً شما به چنین گفتوگوهایی علاقه ندارید. چرا؟
مخاطبی که از هنرمند واقعی شناخت درستی دارد بلافاصله بعدازاینکه از او صدایی، تصویری یا هر نوع المانی در ذهنش بیاید، به یاد او میافتد و در این شرایط اصلاً مهم نیست که دیگری بخواهد تصویر متفاوتی را به مخاطب تحمیل کند یا نه. چنین شخصی نگاه دقیقی دارد و بااینوجود برای او نیازی هم به توضیح و تشریح نیست. از سوی دیگر آنکسی که شناخت درستی ندارد، هرقدر هم برایش تفسیر کنید، بازهم نمیداند.
باوجود این حجم از محتوا که بهعنوان محصولات هنری امروز دارد بهسوی گوش و چشم مخاطب هجوم میبرد، آیا جوانان متولد دهه هفتاد به بعد اصلاً مجالی مییابند که بخواهند بین انواع محصولات اثر هنری به معنای درستش را انتخاب کنند یا خیر؟
اتفاقاً اوضاع و احوال در این ایام طور دیگری است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که متاسفانه در موسیقی و ترانه جز ضعف چیزی نداریم که بخواهیم به آن دلخوش باشیم، بنابراین ما یا همچنان مشغول گوش دادن به موسیقی تولیدشده پیش از انقلاب هستیم، یا آثار کسانی را میشنویم که بعد از انقلاب کارهایی خلق کردند که بهعنوان یک سبک در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شد.
منظور شما از «ما» در این شرایط دقیقاً کیست؟ کافی است امروز در کوچه و خیابان قدمی بزنید تا صداهایی که از خانهها و داخل اتومبیلها میشنوید به شما نشان دهد مخاطب جوان و حتی گاهی میانسال امروز موسیقی دارد به چه نوع آثاری گوش میدهد. وضعیت کنسرتها و سالداوت شدن انواع خاصی از موسیقی هم که مشخص است...
نام چنین صداهایی را دیگر نمیشود موسیقی گذاشت، بلکه باید آن را تحمیل نامید. این تحمیلی است که شرکتهای تولید موسیقی و برگزاری کنسرت دارند به یکایک اهالی این کشور تحمیل میکنند. آیا در این آثاری که بهاصطلاح هیت شدهاند، میشود کاری را مثال زد که شعر و ترانه مناسبی داشته باشد؟
به دلیل وجود همین شرایط هم بود که گفتم گاهی با سخن گفتن از چهرههایی در هنر موسیقی که از خودشان آثار قابلاعتنایی بهجا گذاشتند، میشود امیدوار بود آن گروهی که به دلیل هجوم اینهمه ناهنجاری صوتی و تصویری مجال انتخاب نداشتهاند، کمی از این وضع فاصله بگیرند و قدرت تشخیصشان را با شنیدن آثار خوب محک بزنند....
بههرحال این وضع آموزه زمان این نسل است. با این توضیح نمیشود به جوانان این نسل تحمیل کرد که برای مثال حتماً صدای ناصر یا هر خواننده به تعبیر من ارزشمندی را گوش بدهند. اما تمام ماندگاری ترانه و شعرهای آثاری که به آن اشاره شد، برای چند لحظه، چند هفته یا نهایتاً چند ماه است. اصلاً نباید این صداها را با صدای کسانی همچون ناصر مقایسه کرد.
اتفاقاً چون قصد مقایسه ندارم سوژههایی را انتخاب میکنم که به باور من ازنظر هنری ارزشمند است و میتواند بهنوعی دوره بازگشت در موسیقی بهحساب بیاید؛ البته منظورم از دوره بازگشت اتفاقی نیست که در کانونی نظیر چاووش افتاد...
یکی از وظایف شما بهعنوان اهالی رسانه این است که به این چهرههای ارزشمند بپردازید. وقتی بنا داشته باشید که از کسانی همچون ناصر سخن بگویید اصلاً احتیاجی به بیان ضعفهای امروز نیست.
بهانه این گفتوگو با شما در آغاز ناصر عبداللهی بود، اما شما ظاهر از پرسش و پاسخی که درگرفت احساس ملال کردید. امید من این است که کار کردن روی چنین سوژههایی شاید روزنهای باشد برای باز شدن راه حضور موسیقی خوب...
شما انگار به موضوع از دریچه نظری خودت نگاه میکنی. ما امروز در همین شرایط آنقدر ترانههای شنیدنی و خوب داریم که شاعر، موسیقیدان و خوانندهاش آنقدر درک دارد که اثرش را در کنار کارهای این دوره منتشر نکند. شما باید به دنبال این آدمها بروی و از آنها سوال بپرسی. تعداد این افراد کم نیست. یکی از وظایف شما این است که چنین افرادی را در شهرهای مختلف پیدا کنی و با آنها به گفتوگو بپردازی. هرکدام از این افراد شخصیتی دارند. برای این آدمها، پخش شدن آثارشان در این روزگار همچون زهر است. این هنرمندان آثارشان را در روزگاری که شرایط فراهم باشد، ارائه خواهند کرد و همچون ناصر جاودان میمانند. امروز شرکتها راه را پیدا کردهاند و به دنبال کسب درآمد حداکثری هستند. جالب است که این درآمد نصیب شخص خواننده هم نمیشود. پرسش این است که این ترانهها چرا اجازه پخش میگیرد؟ در ایام گذشته لااقل تلویزیون ترانههای ضعیف را پخش نمیکرد، اما امروز حتی رسانه ملی هم آثاری را پخش میکند که ازنظر کلام و موسیقی واقعاً سطح پایینی دارد. بالاخره این گروه از سوی جریانی موردحمایت قرار میگیرند. شما گمان نکنید که شوراها بهکارهای ضعیف و زشت مجوز انتشار میدهند؛ نه، اینطور نیست. شوراها چنین آثاری را رد میکنند، اما امروز شاهدیم که این کارها دارد پخش میشود. یکی از وظایف شما در رسانهها این است که پشت پرده این ماجراها را کشف کنید. از نگاه من بهجای پرسش از شوراها باید شرکتهایی که چنین آثاری را تولید میکنند، پیدا کرد و گریبانشان را گرفت و سوال پرسید که این چه آثاری است که پخش کردهاید؟
چندی قبل شما با یکی از رسانههای فعال درزمینه موسیقی گفتوگویی تصویری انجام دادید که در بخشی از آن درباره یکی دو خواننده سخن به میان آمد. علیرضا قربانی یکی از آن خوانندگان بود که شما به فهم بالای او در درک شعر و به بیان درستش در ادای کلمات اشاره کردید. همین خواننده بهتازگی اثری را بهطور مشترک با همایون شجریان خوانده که بسیاری از شنوندگانش آن را اثری گوشخراش میدانند. از سوی دیگر سال گذشته آلبوم با صدای سالار عقیلی بانام نگار منتشر شد که فارغ از تعبیرها و ترکیبهای عجیب و باورنکردنی در کلام حتی عروض و قافیه هم بهدرستی در آن رعایت نشده بود. اینها که نامهای شناختهشده درزمینه آواز در ایران بهحساب میآیند، مشغول تولید آثاری با این سطح کیفی هستند. با این شرایط از یک خواننده تازهوارد که فقط به دنبال شهرت است دیگر چه توقعی میشود داشت؟
لااقل در آثار افرادی که نام برده شد، ضعف کلامی به چشم نمیخورد.
بخشی از شعر نگار را برایتان میخوانم تا باهم ببینیم ضعف کلامی دقیقاً یعنی چه؟ دوستش میدارم و دردم نمیداند نگار / مبتلایش کن به دردمای طبیبا بیشمار/ هرچه کردم مهربانی بیوفایی کرد مرا/ او نمیداند چه آورد بر سرم دیوانهوار/ طاقتم تاب است و گشتم بیتحمل این زمان/ با شکیب و بیصبور از درد دوریهای یار/ بیم رسوایی نمانده، آبرویم رفت و رفت/ تا شدم انگشت نمای کوی و برزن هر قرار/ای نگارا عشق من را از نگاهم بر بخوان/ای طبیبا کو دوای درد بیدرمان یار/ گر بماند یک نفس از عمر باقی میزنم/ دل به دریا سر به صحرا بیمحابا بیگدار. به قول غلامرضا طریقی، شاعر، «فرض کنیم مدعی شاعری آنقدر بیسواد است که نمیداند این موارد غلط است:ای طبیبا!/ طاقتم تاب است/ با شکیب و بیصبور/ انگشنمای!/ بربخوان/ هر چه کردم مهربانی، بیوفایی کرد مرا (دال در وزن اضافه است) و... اصلاً آهنگساز هم بیسواد، سالار عقیلی چرا باید متوجه این غلطها نشود و آن را بخواند»؟
خوب این پرسش را باید از خودشان بپرسید. آنها حتماً درباره اینکه چرا چنین اثری را اجرا کردهاند، به شما توضیح خواهند داد.
اتفاقاً با آهنگساز این کار در روزهای ابتدایی رونمایی این اثر گفتوگویی داشتم و در آن به ضعف تالیف هم اشاره کردم که منتشر هم شد. توجیه دوستان علاقه مخاطب بود...
حتی اگر توجیه انتشار چنین آثاری را توجه مخاطب معرفی کنند، مقصود تمام مخاطبان نیست. ما امروز مخاطبانی داریم که خودشان را در معرض آثار سطح پایین قرار نمیدهند. از سوی دیگر نباید اینطور در نظر بگیریم که هنر بهکلی آسیبدیده است. در روزگار کنونی دارند هنر را بازی میدهند، اما کسانی که با هنر زندگی میکنند، در این بازی شرکت ندارند. آنها شخصیت خودشان را حفظ میکنند. وقتی موسیقی در این اوضاعواحوال باشد، به قول شما مخاطب جوانی که تنها چنین آثاری به او عرضهشده، بعد از مدت کوتاهی تشنه شنیدنش میشوند چون این جوانها دوست دارند روی صندلی کنسرت ترقصی نشسته هم داشته باشند. کسی که هنر را میشناسد، میخواهد تشنگی روحش را برطرف کند و به دنبال ترقص نشسته نیست. از نگاه من، هنرمند اگر واقعاً بخواهد برای نسلهای بعد ماندگار بشود، با توجه به میزان شناخت موسیقایی و فهمش از کلام نباید خودش را تخریب کند. وقتی شما این موضوع را درست به همین شکل که به من گفتهای، با عوامل این اثر در میان گذاشته باشی، وظیفه خودت را انجام دادهای.
در این اوضاعواحوال آیا کسانی که به معنای واقعی هنرمند هستند، غمگین نشدهاند؟ بههرحال هنر ذاتاً با دیده شدن انس و الفت دارد...
هنرمند واقعی در شرایطی که صداهای ضعیف و واژههای ضعیف از هر سو شنیده میشود، نباید خودش و هنرش را عرضه کند. یک هنرمند واقعی در این وضع هنرش را باید نگاه دارد حتی اگر فکر میکند با استفاده از آن میتواند معیشتش را تامین کند. اگر کسی برای تامین معاش خود در فضای نامناسبِ امروز هنرش را عرضه کند، در حقیقت خودش را تخریب کرده است، چون از یک سو شوراها روی واژگان اثرش طوری تکیه میکنند تا این نتیجه را بگیرند که فلان کلمه برای روزگار امروز مناسب نیست و از سوی دیگر کسانی که پخش اثر را بر عهده دارند، آن را به خوبی به گوش مخاطب نمیرسانند. امروز اگر از شما بخواهند نوشتار ضعیفی را بهعنوان یک روزنامهنگار ارائه کنی، جبر روزگار شما را مجبور میکند این کار را انجام بدهی؟
آیا شما فکر میکنید همه کسانی که مشغول فعالیت در عرصه روزنامهنگاری هستند همه آنچه فکر میکنند درست است، میتوانند به مخاطب ارائه کنند؟
مقصود من این است که در دوره کنونی شرایط اینطور نیست که همه آثار موسیقایی ضعیف باشد. اتفاقاً آثار خوبی هم ساخته میشود، اما چون خالقانش فضا را مناسب نمییابند، اثرشان را عرضه نمیکنند. بالاخره امروز کسانی که در عرصه موسیقی مشغول تخریب و تولید آثار ضعیف هستند، بهشدت فعالاند و در این اوضاعواحوال هنرمند واقعی اصلاً نباید اثرش را ارائه کند.
سایر اخبار این روزنامه
همدلی از تغییر طبقات اجتماعی گزارش می دهد طبقه متوسط در منفی یک
نایب رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران: حق مسکن کارگران معادل پول شارژ ساختمان است!
مهدی تاج استعفا کرد
یاران سیاسی آیت الله مصباح یزدی دیروز با برگزاری همایشی به مناسبت 9 دی تحرکات انتخاباتی خود را زودتر از موعد قانونی کلید زدند
اتهامی احتمالا برای خودروسازان و دلالان؛ یک نماینده مجلس مدعی تخلف در جریان ثبت نام برای پیشفروش خودروهای داخلی شد
با جایگزینی باقری کنی جواد لاریجانی هم از قوه قضاییه رفت
گپوگفتی با محمدعلی بهمنی درباره موسیقی ایران از ناصر عبداللهی تا علیرضا قربانی و سالار عقیلی
دریادار اخگر: برقراری امنیت دریایی مستلزم همکاری جمعی است
رئیس دفتر رئیسجمهور تشریح کرد طراحی موضوع استعفا و مسدودسازی تصویب FATF در اتاق فکر ضد دولت
روحانی «قانون تسهیل تسویه بدهی بدهکاران شبکه بانکی کشور» را ابلاغ کرد
با جایگزینی باقری کنی جواد لاریجانی هم از قوه قضاییه رفت
موسوی: ایران با کنار هم قرار گرفتن همه اقوام و مذاهب زیباتر است
رئیس اداره عملیات دریایی ستاد کل نیروهای مسلح: برگزاری رزمایشهای مشترک در سالهای آینده ادامه خواهد داشت