مردم باید مرا روی سرشان گذارند!

آفتاب یزد -یوسف خاکیان: طی یکی دو روز گذشته در یکی از کانال‌های خبری تلگرام یک کلیپ صوتی منتشر شد که حاوی گفتگوی یک خبرنگار رادیویی با شقایق دلشاد (در ادامه به معرفی ایشان خواهیم پرداخت) بود. گفتگویی که در ابتدا بسیار دوستانه شروع شد اما در ادامه چنان شیب صعودی گرفت که در میانه راه شقایق دلشاد با دلخوری از ادامه گفتگو با خبرنگار امتناع و تلفن را قطع کرد. برای روشن شدن بیشتر ماجرا این گفتگو را در ادامه بخوانید.
- سلام خانم دلشاد، من مصطفی امامی‌هستم. اینجا برنامه «پشت صحنه» رادیو تهرانه.
- عرض ادب خدمت شما و دوستان عزیزمون.
- زنده باشید. خانم دلشاد من می‌تونم با شما راحت صحبت کنم سوالاتم رو بپرسم دیگه؟


- خواهش می‌کنم، فقط یه مقدار بلندتر صحبت کنید تا صدای شما رو بشنوم.
- بله حتما. (صدایش را بالاتر می‌برد و می‌گوید) خانم دلشاد شما می‌دونید که اینفلوئنسر یعنی چی؟
- نه متاسفانه.
- خب الان شما یکی از اینفلوئنسرها هستید دیگه. یعنی یکی از چهره‌های مطرحی که تو فضای مجازی رشد کردن.
- زنده باشین. چرا حالا فضای مجازی؟ ما اکثرا تو شبکه داریم کار می‌کنیم..تو تلویزیون.
- کجا کار کردین شما؟
- خب متاسفانه شما فکر می‌کنم ندیدید. من سریالم تازه شبکه دو تمام شده.
- کدوم سریال؟
- سریال «دوقلوها» و با عمو فیتیله ای‌ها خانم لاله صبوری، مریم سعادت، بازیگران جوان دیگه، آقای محمد شیری، عباس محبوب.
- به به
- بله، من حول و حوش بیست قسمت و خرده ای بازی داشتم و این کار صد قسمت هست.
- یعنی پس شما خودتون رو بازیگر می‌دونید. اینفلوئنسر نمی‌دونید.
- درسته. من بازیگر هستم و در هر صورت شبکه 3 کارمون پخش شد، خط ویژه و شبکه یک هم انشاالله به همین زودی‌ها پخش می‌شه.
- آخه من صفحه تونو داشتم نگاه می‌کردم سرکار خانم. علاوه بر اینکه نوشتید بازیگر، نوشتید اینترنشنال مدل.
- بله.
- یعنی مدل بین المللی. این یعنی پس شما خودتون هم تو فضاهای مجازی و درواقع به اینفلوئنسر بودن هم علاقمند هستید.
- بحث علاقمندی نیست. بحث اینه که من ده ساله در ایران و کشورهای خارجی (بادی به غبغب می‌اندازد و ادامه می‌دهد) دارم کار مادلینگ و فشن رو اسلامی‌انجام می‌دم. یعنی تو کشورهای دیگه دارم کار مدل رو با حجاب اسلامی‌انجام میدم یعنی در حد سینمای خودمون که توی سینما از لحاظ پوشش هستیم تو کشورهای دیگه دارم همونطور کار می‌کنم. دو تا بیلبوردم گرجستان بالا رفته، جدیدا مالزی شرکت دیور (ساعت دیور) باهام همکاری کرده و مجددا دعوت شدم برای کار مدل و دعوتنامه‌های بسیاری هم دارم از کشورهای دیگه برای مدل و ...
- آخه می‌دونین من میگم اینهمه بازیگر سوپراستار خانم ایرانی. اون شرکت خارجیه چرا باید به شما بگه که برید رو بیلبوردش؟
- فکر می‌کنم شما معنی مادلینگ رو هنوز متوجه نشدین.
- نه من کاملا بلدم خانم.
- فیزیک بدن هر کسی نشانگر اون کاریه که داره انجام میده.
- خب؟
- و اینکه من اسمودم! رو از ترکیه گرفتم. یعنی فیزیک بدنم رو برای کار مدل. چون سوپراستاره یه مدل باشه، نه. اصلا همچین چیزی نیست. ما الان خیلی گوینده داریم، مجری استیج داریم. قرار نیست اون مجری استیج بیاد مجری رادیو صدای تهران باشه. اصلا همچین چیزی نیست.
- آره . البته آدم‌هایی که استیج کار می‌کنن خیلی نمی‌تونن توانمند باشن در حوزه اجرای رادیو. اینفلوئنسرها هم تو حوزه بازیگری نمی‌تونن توانمند باشن.
- بله . خیلی از کسایی هم که میرن خارج از کشور و به کشور خودشون احترام می‌ذارن، به مردم کشورشون احترام می‌ذارن، به پرچم کشورم احترام می‌ذارم، به شهروندم، به خانواده ام و به قانون و چارچوب کشور و با همین حجاب اونجا دارم کار مدل و فشن انجام میدم باعث افتخار ایران و ایرانی باید باشه و واقعا منو باید رو سرشون بذارن.
- نه این نیست خانم دلشاد. تو رو خدا اینو نگید.
- چرا. از نظر شما اینجوری نیست.
- آخه از نظر کی اینجوریه که شما رو باید بذارن رو سر خودشون؟ من میگم شما توهم خودبزرگ بینی دارید دیگه. قبول دارید اینو؟
- نه اصلاً همچین چیزی نیستش و متاسفم برای افکار مسموم شما. خدا نگهدار.
- خب اینم از ادب شما بود که گوشی رو قطع کردید دیگه. چقدر خوب که آدم‌ها در مواجه با بعضی از سوالات خود واقعی شون رو نشون میدن. سرکار خانم دلشاد همون آدم محترمی‌هستن که کلیپی ازشون تو فضای مجازی منتشر شده بود که ایشون می‌گفتن «ما بازیگرها باید بادیگارد داشته باشیم.» کی گفته؟‌ مثلا الان آقای پرویز پرستویی، خانم معتمدآریا اینا که دیگه کل ایران، همه دهات‌ها، همه شهرستان‌ها، همه نقاط ایران می‌شناسنشون مگه بادیگارد دارن؟‌ بعدشم ایشون میگه مردم منو باید بذارن رو سر خودشون، چرا؟‌ ایکاش یه دری بود که هر کی می‌خواست وارد شه اون بالای پیجش ننویسه «irania- actress» بابا این مملکت هنگامه قاضیانی داره، معتمدآریا داره، اینهمه بازیگر داره. اینکه من برم نقش یه دکتر دیوونه خونه رو تو یک سریالی تو یه پلان بازی کنم به خودم بگم بازیگر بعدم به مردم ایران توهین کنم تلفن رو قطع کنم روی آنتن زنده این چیزی نیست که به نظرم قشنگ باشه. کاش وامیستادن که این فخرفروشیه یعنی چی؟ مثلا تو یه مصاحبه ای ازشون می‌پرسن با بنز اومدی؟‌ ایشون میگن بله با بنز اومدم . دارندگی و برازندگی. اونی که داره و هنرمنده خودش رو اینجوری معرفی نمی‌کنه که منت بذاره سر مردم. آخرش هم میگه مردم منو باید بذارن رو سرشون. تو رو خدا بی خیال مردم ایران بشید شماها که فکر می‌کنید باید مردم بذارتون رو سرشون.
* هنرمند مردمی‌کیست؟
همین چند ماه پیش بود که گزارشی درباره آنچه مصطفی امامی‌در پایان صحبت‌هایش به آن اشاره کرد، منتشر کردیم و به تفصیل درباره چرایی آنچه شقایق دلشاد در مراسم اکران خصوصی یک فیلم انجام داد مباحثی را مطرح کردیم. اتفاقا در آن زمان هم ماجرای بنز سواری این هنرمند و بادیگاردهایی که در همه جا همراهش بودند و به قول معروف مواظب بودند که اتفاقی برایش نیفتد سر و صدای زیادی کرد و گزارش‌هایی در خبرگزاری‌ها منتشر شد. اما چند پرسش اساسی از آن زمان تاکنون در اذهان مردم باقی مانده که اتفاقا خبرنگار رادیو هم در پایان گفتگوی منتشرشده به آن اشاره کرد.
1- یک بازیگر که در یک سریال زیر متوسط در تلویزیون ایفای نقش می‌کند و عمده فعالیتش در حوزه مادلینگ آن هم در خارج از مرزهای کشورمان است، چرا باید هرجا که می‌رود چند بادیگارد همراه او باشند تا مبادا از گوشه و کنار کسی از پشت ستون بیرون بیاید و بخواهد بلایی سر او بیاورد؟
2- بنز سوار شدن اشکالی ندارد. هر کسی می‌تواند بنا بر وسع جیبش هر اتومبیلی که دلش می‌خواهد سوار شود اما چرا وقتی از یک بازیگر می‌پرسند با بنز آمده ای؟ می‌گوید: بله با بنز اومدم. دارندگی و برازندگی.
3- شقایق دلشاد به قول خبرنگار رادیو به عنوان یک اینفلوئنسر و به قول خودش یک مدل آن هم در کشورهای دیگر که البته اصرار عجیبی به شناخته شدن به عنوان بازیگر هم دارد چه اقدام مهمی‌انجام داده که فکر می‌کند مردم باید او را روی سرشان بگذارند؟ آیا صرف اینکه تصویر او روی بیلبورد در کشورهای دیگر قرار گرفته باید از مردم انتظار داشته باشد که او را روی سرشان بگذارند؟
4- آیا اینکه به خاطر رعایت قوانین کشور با حجاب اسلامی‌در سالن‌های مدل در کشورهای مختلف حاضر می‌شویم باید منتش را روی سر مردم بگذاریم؟ مگر آن زمان که بنز سوار می‌شویم به مردم می‌گوییم شما هم بیایید کنار من بنز سوار شوید؟‌ مگر آن زمان که بابت همین دعوتنامه‌هایی که از کشورهای مختلف دریافت می‌کنیم و چمدان می‌بندیم و رهسپار مسافرت می‌شویم تا هم کار کنیم و هم استراحت کنیم مردم را در کنارمان داریم که بعد به خودمان اجازه می‌دهیم که به آنها بگوییم شما باید من را روی سرتان بگذارید؟
5- اینکه یک نفر در دنیا برای مردم کشورش افتخار آفرینی کند بسیار جذاب و منحصربه فرد است و ما هم به این موضوع که شقایق دلشاد در کشورهای خارجی به عنوان مدلی اسلامی‌فعالیت می‌کند افتخار می‌کنیم اما آیا باید آنقدر این افتخار کردن را برای خودمان بزرگ جلوه کنیم که حتی موجب شود که افتخارآورنده را روی سرمان بگذاریم؟ اگر مردم ایران افرادی مانند اصغر فرهادی، شهاب حسینی، حسن رنگرز،‌هادی ساعی، حمید سوریان و ... را ارج می‌نهند و برای استقبالشان نیمه شب به فرودگاه می‌روند و برایشان گل می‌برند و حتی روی کولشان می‌گیرند و با خود همراه می‌کنند به این دلیل است که هر کدام از این افراد اعتبار مهمی‌را برای هنر و ورزش این مرز و بوم کسب کرده اند
و اتفاقا تمامشان هم به احترام پرچم و مردم ایران تمام قوانین و چارچوب‌های اسلامی‌را رعایت کرده اند .
هیچکدامشان هم در هیچ گفتگویی نگفته اند که مردم باید مرا روی سرشان بگذارند. هنوز فراموش نکرده ایم هنگامی‌که اصغر فرهادی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کرد اولین جمله ای که پشت تریبون گفت درباره مردم ایران بود. در حالیکه شقایق دلشاد هرگاه به هر مراسمی‌دعوت شده مردم در هیچیک از اولویت‌هایش قرار نداشتند.
6- پرسش اساسی دیگری که در اینجا مطرح می‌شود این است که در حالیکه اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در شرایط سخت اقتصادی زندگی می‌کنند و بعضی‌هایشان حتی به نان شب هم محتاجند به راستی فشن بودن و مدل بودن یک اینفلوئنسر یا یک مدل و یا حتی یک بازیگر در کشورهای دیگر چه جایی برای افتخار کردن دارد که بعد همان مردم بیایند پا را فراتر گذاشته او را روی سرشان هم بگذارند؟‌
این بخش از گزارش را با تیتر «هنرمند مردمی‌کیست؟» پیش روی شما مخاطبان قرار داده ایم تا این سوال را بپرسیم که با توجه به سوالاتی که مطرح شد هنرمند مردمی‌به چه کسی می‌گویند؟ برای پاسخ دادن به این پرسش چند مثال مطرح می‌کنیم تا به ما کمک کند ویژگیهای یک هنرمند مردمی‌را بیشتر بشناسیم.
حسین علیزاده - هر کسی او را در خیابان دیده باشد در می‌یابد که حسین علیزاده بیش از آنچه یک هنرمند طراز اول جهانی در عرصه موسیقی سنتی باشد یک انسان خاکی است که به شیوه یک انسان کاملا معمولی رفتار می‌کند. او در تمام مراسم‌ها، سخنرانی‌ها و نشست‌ها خود را به عنوان هنرمندی معرفی کرده که دغدغه‌های اجتماعی فراوانی دارد، دغدغه‌هایی که از مشکلات مردم سخن می‌گوید و درصدد رفع آنهاست.
لوریس چکناواریان: حتما برخی از شما گهگاه در خیابان، داخل اتوبوس، مترو و حتی پارک‌ها آن
پیرمرد مهربان موفرفری کراوات زده عینکی را دیده اید
که تا چشمش به شما می‌افتد لبخند ملیحی را تحویلتان می‌دهد و هنگامی‌که با او صحبت می‌کنید تازه در می‌یابید که چه دل نازکی دارد. همان پیرمردی که وقتی لب به سخن می‌گشاید دوست دارید تا ته دنیا او فقط حرف بزند و شما فقط نگاهش کنید. حتی اشک‌هایی که گاهی لابلای صحبت‌هایش می‌ریزد دلانگیز است. همان پیرمردی که نامش لوریس چکناواریان است و یکی از بزرگترین رهبران ارکستر موسیقی در دنیاست.
فاطمه معتمدآریا- برای تک تک مردمی‌که با او سلام و احوال پرسی می‌کنند وقت می‌گذارد و تو گویی که انگار یکی از اعضای خانواده اش را دیده باشد چنان به وجد می‌آید که اندازه ندارد. اگرچه او بارها توسط برخی از افراد جامعه مورد اهانت قرار گرفته اما رویه اش را درباره مردمی‌بودن هرگز تغییر نداده است.
رسول نجفیان– اهالی رسانه او را بسیار خوب می‌شناسند و می‌دانند چه شخصیت متواضعی است. همیشه با سعه صدر با مخاطب برخورد می‌کند و پاسخ او را می‌دهد و هرگز کسی را با رفتارش آزرده خاطر نمی‌کند. منش والایش موجب شده که در زمره هنرمندانی قراربگیرد که مردم دوستشان دارند.
نام‌هایی که مطرح شدند مشتی نمونه خروار بودند که همیشه در رفتار و گفتارشان مردم را در اولویت قرار داده اند. این هنرمندان در طول زندگی پرثمر هنری و حتی غیرهنری شان هرگز خود را سرتر از مردم ندیده و نگفته اند که به خاطر افتخاری که برای مردم کسب کرده ایم باید ما را روی سرشان بگذارند. این در حالی ست که اکثریت قریب به اتفاق مردم جامعه از دورترین مکان‌ها تا نزدیک ترینشان آنها را می‌شناسند و برایشان اهمیت زیادی قائلند. ارزشمندی این هنرمندان در هنری نهفته است که آنها بدون هیچ منتی آن را پیشکش مخاطبان خودشان کرده اند و دقیقا به همین دلیل است که مردم هم آنها را دوست دارند و اگر لازم باشد آنها را روی سرشان هم خواهند گذاشت.