خودمانی و کوتاه با محمد قوچانی

همکارم محمد قوچانی نوشته است: «امشب برای نخستین بار عاجز شدم از تیتر زدن برای خبر کسالت باری که ناگزیر بودم بر صفحه یک "سازندگی " بنشانم : نه اینکه به رسم این روزگار از انتخابات عبور کرده باشم بلکه بدان سبب که بی کفایتی شورای عالی اصلاح طلبان در راهبری انتخاباتی آنان را باید روایت می‌کردم. آقای عارف فکر کردند چون خودشان نامزد نمی‌شوند نیاز نیست در مقام رییس شورای عالی اصلاح طلبان از دیگران دعوت کنند و دیگر بزرگان... این روزها آن قدر علیه نهاد انتخابات و اصلاحات حرف زدند که خودشان هم ظاهرا از اصلاحات و انتخابات پشیمان شدند و توبه کردند و از سر بی خیالی و بی برنامه‌گی و به نظرم بریدگی ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند. حتی اگر فکر کنیم مردم رای نمی‌دهند حق نداشتیم در برابر آرمانهای اصلاح طلبی این قدر بی مسئولیت و باری به هر جهت باشیم. نمیشود هم حرفهای انقلابی زد و هم حرفهای انتخاباتی. نمی‌توان هم اپوزیسون بود و هم چشمی به حاکمیت داشت. این " آغاز یک پایان " است. " آغاز پایان اصلاح طلبانِ "خسته و نااستواری که فقط در زمین هموار می‌توانند سیاست ورزی کنند. ما به یک شکست نیاز داریم تا به خود آییم و اصلاح طلبی را اصلاح کنیم... ما اصلاح طلب می‌مانیم، حتی اگر در اقلیت باشیم...این بی تدبیری است که ما را اقلیت می‌کند، نه رای اکثریت.»
سردبیرروزنامه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران همانگونه که پیداست انتقادات تند و تیزی حواله عارف و شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح طلبان کرده است. البته کم و بیش در طول سال‌های گذشته علی الخصوص پس از انتخابات 96 به رئیس فراکسیون امید مجلس از سوی قوچانی و همفکرانش انتقاداتی مطرح شده بود فلذا این نخستین باری نیست که عارف از جانب کارگزارانی‌ها مورد حمله قرار می‌گیرد، اما بهرحال نقد فعلی، به شدت تند و تیز و بی سابقه است که نشانگر عصبانیت نویسنده است.
به رئیس فراکسیون امید مجلس همانند دیگران نقد وارد است که می‌توان در مورد آن یک به یک تحلیل نوشت و نظر صاحب نظران را خواست لیکن یک نکته را محمد قوچانی و سایر همفکران وی نباید از ذهن دور بسازند : چه فرد و افرادی و یا چه جریان‌هایی طی سال‌های اخیر به دنبال تضعیف عارف بودند و هستند.به نظر می‌رسد سردبیر سازندگی و دوستان‌شان در حال برداشت محصولی هستند که خودشان بذر آن را کاشته اند. درماندگی فعلی، بخش اعظم اش به خودزنی‌هایی برمی گردد که کارگزارانی‌ها در آن پیش قدم بودند.
شاید بد نباشد کمی به عقب برگردیم؛آنجایی که آقای کرباسچی و دوستان شان به جای حمایت از عارف در ماجرای ریاست مجلس از لاریجانی حمایت کردند و تصور می‌نمودند لاریجانی‌ها تا ابد قرار است در سپهر سیاسی کشور یکه تازی کنند و منفعت ببرند. آنان اکنون که متوجه شدند دوران لاریجانی‌ها بسر آمده مستاصل شده اند و مثل قمار بازی که نافرم باخته مدام در حال


بد و بیراه گفتن به عارف و پریدن از دیوار کوتاه وی هستند.
بارها و بارها گفته شد اگر به عملکرد رئیس فراکسیون امید نقدی وارد است می‌شود بهتر هم بیان کرد و وارد وادی سرمایه سوزی نشد.وقتی بخشی از اصلاح طلبان به سرکردگی کارگزاران به صورت سریالی شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان و رئیس آن را تخریب می‌کنند قرار است این شورا در برهه فعلی چگونه از اصلاح طلبان مطرح دعوت کند که به میدان بیایند؟
در هر گعده رسانه ای وقتی پرسشی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه چرا رسانه‌های سنتی از شبکه‌های اجتماعی عقب افتاده اند معمولا یک پاسخ بیشتر نمی‌توان ارائه داد ؛و آن اینکه وقتی سیاستگذاری‌ها به شکلی است که فرصت عرض اندام نیست چگونه انتظار رقابت وجود دارد.در مثل مناقشه نیست اما شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان کارنامه به نسبت موفقی داشت و در انتخابات‌های مختلف نشان داده بود توان هم افزایی جریان اصلاح طلب را دارد ولی وقتی چپ و راست به آن ضربه زده می‌شود از جانب خود اصلاح طلبان دیگر چه انتظاری می‌توان داشت؟سوگمندانه باید گفت قوچانی و دوستان شان امروز به جای فرار رو به جلو در مورد ماجرای عارف اولا باید اتاق فکر اعتدالی‌ها به ریاست واعظی را مورد مواخذه قرار دهند که چرا چنین نقشه راهی را مشخص کردند و ثانیا به افکار عمومی توضیح دهند دقیقا تخریب‌های مستمر عارف چه دستاوردی برای جریان اصلاح طلب داشته است؟