نمایندگی مجلس از نان شب واجب‌تر است!

آفتاب یزد: از میان تمامی آمارها و رکورد شکستن‌ها، از میان 34 نماینده ای که نمی‌توانستند برای چهارمین بار، کاندیدای نمایندگی مجلس بشوند؛ تنها 5 نماینده صلاح و صواب را بر عدم حضور دانستند و اما 29نماینده‌ای که سه دوره ی متوالی در مجلس حضورداشته اند، باز نیز عزم خود را جزم کردند تا دوباره روی صندلی سبز بهارستان جاخوش کنند.
نمایندگانی چون؛ علی لاریجانی، کاظم جلالی، حمیدرضا فولادگر، سیامک مره صدق و محمد قسیم عثمانی اما قید حضور در انتخابات را زدند تا به عنوان غایبان مطرح انتخابات مجلس سر زبان‌ها بیافتند. در این میان، نمایندگانی که خود پرچمدار تصویب لایحه ای برای ممانعت از حضور چهارم بودند، هرکدام با طرحی و طریقی، بازهم اعلام حضور کردند؛ یکی اصرار بزرگان را بهانه کرد و دیگری مراجعات متعدد مردمی را و اما آن چه مسلم است، مجلس با تمامی تلخکامی‌ها و انتقادات؛ همچنان برای عده ای از « نان شب واجب تر » به شمار می‌آید.
> از اسفند 97 تا آذر 98؛
همه آن 290 نماینده آمدند الا 16 چهره!


یک سال مانده به زمان برگزاری انتخابات مجلس یازدهم، ناگهان طرحی روانه ی صحن علنی مجلس شد که حکایت از ممانعت و محرومیت داشت، ممانعت از حضوری بیشتر از سه دوره ی متوالی!
همان روزها، موافقان؛ طرح را به صلاح مجلس و مملکت تشخیص دادند و مخالفان، آن را محدود کننده ی حق انتخاب مردم دانستند و خیلی صریح گفتند: «شورای نگهبان با آن مخالفت می‌کند» و مطابق پیش بینی‌ها، در اردیبهشت98، طرح مذکور که چهره‌هایی چون رسول منتجب نیا آن را « سیاسی » و به منظور «حذف » نیروهای کارآمد و باتجربه مجلس دانسته بودند، از سوی شورای نگهبان رد شد و دیگر، هیچ نماینده ای از آن طرح و ممنوعیت‌های اعمال شده حرفی به میان نیاورد!
> از دیروز تا امروز؛
افول شان مجلس چگونه رخ داد؟!
روزگاری نه چندان دور، یعنی در روزگارانی که «نسل‌های اولیه نمایندگان مجلس را چهره‌ها و شخصیت‌هایی تشکیل می‌دادند که نه خوفی از اینکه در دور بعدی ردصلاحیت شوند داشتند و نه خوفی از دستگاه‌های اجرایی و نه چندان به دنبال معامله با سایر قوا بودند و...
ایضا در بیان آن چه حقیقت می دیدند و درست می پنداشتند، کمتر دغدغه مراکز دیگر قدرت را داشتند»، مجلس؛ حال و هوایی دیگر داشت و رنگ و لعابی دلنشین تر و اما، هرچه از عمر مجلس گذشت، مسائلی در متن و حاشیه ی نمایندگی مجلس، سر از خاک بیرون آورد که شان و جایگاه مجلس را دچار افت کرد.
روزگاری نه چندان دور، پول و قدرت مالی، نقش چندانی در نماینده شدن یا نشدن؛ نداشت، بیشتر نمایندگان از میان معروفان حوزه ی انتخابیه برگزیده می شدند و اما از زمانی که پوسترهای رنگارنگ و بنرهای عریض طویل و ایضا مجالس این چنانی و آن چنانی در نماینده شدن و نشدن، جایگاهی برای خود دست و پا کرد بازهم شان و جایگاه مجلس را دچار افت بیشتری کرد.
روزگاری نه چندان دور، نماینده ی مجلس، نماینده مجلس بود. دخالتی در عزل و نصب ها نداشت، احکام مدیر کلی برای «عمر و زید» از وزیر مربوطه درخواست نمی کرد و اما از زمانی که نماینده، علاوه بر وظایف نمایندگی، در چینش قدرت نیز سهیم شد؛ شان و جایگاه مجلس از همیشه افت بیشتر و پررنگ تری پیدا کرد.
آمارها می گوید؛ صندلی مجلس،
هواداران بسیاری دارد!
آن گونه که سید اسماعیل موسوی سخنگوی ستاد انتخابات وزات کشور درباره آخرین آمار ثبت نام کنندگان در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، سخن گفته؛ رکورد ثبت نام در انتخابات مجلس، با ثبت نام نزدیک به 14هزار نفر، جا به جا شده است.
بر اساس آمار رسمی ارائه شده از سوی سخنگوی ستاد انتخابات وزارت کشور؛ در این دوره نسبت به دوره قبلی بیش از ۱۵ درصد افزایش ثبت‌نام دصورت و نسبت ثبت‌نام زنان به مردان ۱۲ درصد به ۸۸ درصد است. در میان ثبت‌نام‌کنندگان ۶۰۱ نفر معادل چهار درصد تحصیلات حوزوی دارند، ۱۴ درصد دارای دکترا، ۷۷ درصد دارای کارشناسی ارشد و مابقی دارای لیسانس و کمتر از آن هستند.
مجلس دهم و چالش های
برجامی ـ حمایتیِ دولت!
یکی از مسائلی که شاید در تمام روزهای سپری شده از مجلس دهم، همیشه گریبانگیر مجلس و نمایندگان مجلس بود، حملاتی پردامنه و گسترده از جانب طیفی بود که منتقد سرسخت سیاست های دولت روحانی و همه ی کابینه ی دولت یازدهم بودند، منتقدانی که بیشتر از طیف موسوم به جبهه ی پایداری تغذیه می شدند و بیرون و درون مجلس، بیشترین هجمه ها علیه شان و جایگاه مجلس و نمایندگی مجلس از سوی همین جناح و جبهه طراحی و طرح ریزی می شد و یا از چهره های تریبون داری که اگرچه جایگاهی در راس هرم پایداریچی ها نداشتند اما در دورنمای ذهنی خود، رهبری معنوی این جبهه را در سر می پروراندند.
از این دست چهره ها یکی پناهیان بود که در برهه ای، لفظاً و کلامی، آن چنان مجلس را با عبارت های سخیف و توهین آمیز به توپ بست که همگان فهمیدند، این همه حمله آن هم با این حجم و این مقدار هنجار گسیختگی، حکایت از آن دارد که می خواهند هزینه ماندن در مجلس را به اندازه ای بالا ببرند که دیگر کسی رغبتِ حتی کاندیدا شدن نیز نکند.
از میان همه ی انتقادات اما افول شان و جایگاه مجلس، خریداران بیشتری داشت از جمله این که، خود نمایندگان مجلس دهم، هرکجا با حریفی قدر و تخریبی رو در رو می شدند، از سر ناچاری یا حتی مصون ماندن از حملات و هزینه ها، گاه خود نیز با آنان همصدا و همنوا می شدند که مجلس دیگر در راس همه ی امور نیست و اگر بنا بر این رویه و مسیر باشد، دیگر نامزدی در انتخابات مجلس، سکه ی بی رونقی است که هیچ کس تمایلی برای تصاحب آن نخواهد داشت.
این مسائل، حداقل در بین اهالی رسانه تبدیل به وضعیت و سوژه ای شده بود که احتمال می دادند نیمی یا حتی بیشتر از نیمی از نمایندگان فعلی، علی الحساب و برای یک دوره ی 4 ساله، از خیر نمایندگی مجلس درگذرند و اندکی دورتر از بهارستان، به اوضاع سیاسی مملکت نظر و نگاهی از سر تعمق بیاندازند.
جولان بی پروای قالیبافی ها، اعلام آمادگی گسترده ی احمدی نژادی ها و تفسیرهایی که از بیانیه گام دوم انقلاب در بازار سیاست رواج داده شده بود نیز این احتمال را تقویت می کرد که حضور برخی از نمایندگان فعلی در انتخابات اسفند 98 اندکی دور از ذهن است و مجلس با نیروهایی جوان و جدید تابستان 99 را دچار تحلیل و تفسیرهای اینچنینی خواهد کرد و اما با پایان مهلت نام نویسی ـ شنبه 16 آذر ـ تنها و تنها 16 نماینده قید حضور در انتخابات را زدند:
علی لاریجانی/قم ـ احمد سالک/اصفهان ـ حمیدرضافولادگر/اصفهان ـ محمدرضاعارف/تهران ـ پروانه سلحشوری/تهران ـ علی نوبخت/تهران ـ سیامک مره صدق/کلیمیان ـ محمدعزیزی/ابهر ـ محمددهقان/طرقبه ـ محمد قسیم عثمانی/بوکان ـ سیده فاطمه حسینی/تهران ـ کاظم جلالی/تهران ـ مرتضی صفاری نطنزی/نطنز ـ محمدجوادفتحی/تهران ـ فریدون احمدی/زنجان و حسن سلیمانی/کنگاور
این اسامی و تعداد نفراتی که قید حضور در انتخابات را زدند حکایت از آن دارد که 290 منهای 16 نماینده همچنان عزم جزم کرده اند که به پیشه و شیوه ی بهارستان نشینی خود ـ به شرط کسب آراء لازم ـ ادامه دهند و این یعنی همه ی انتقادات و داد و شیون ها که شان مجلس چه شد و در راس همه ی امور بودن دچار آسیب شده، تاریخ مصرفی معین داشته و برای روزهای داغ ثبت نام، نه آن انتقادات پیش چشم آمد و نه آن داد و شیون ها به یاد کسی!
آنک سیل شیفتگان خدمت!
عصرایران: شب اعلام واریز یارانه‌ها، فریبرز رئیس‌دانا، اقتصاددان گفت: «دولت احمدی‌نژاد از طریق شوک‌درمانی وارد نشده و از طریق توهم درمانی وارد شده است. به تدریج و قطعه‌قطعه، یارانه‌ها را حذف کردند، مقداری پول به حساب‌ها ریخته‌اند و از توهم مردم محروم استفاده کردند. اجناس اندک‌اندک گران می‌شود و این طرح پیامد مثبتی برای رفاه همگانی ندارد». او که آشکار خشمگین بود در پایان گفت: آنک واقعی‌شدن قیمت‌ها! قیمت‌ها واقعی شد یا نه و یارانه‌ها چه نتیجه‌ای بر جا گذاشت، قصه جدایی است اما 9 سال بعد می‌شود گفت: « آنک سیل شیفتگان خدمت برای حضور در مجلس شورای اسلامی».در میانه آذر 98 حرف زدن در مورد انتخابات با موافقت‌ها و مخالفت‌هایی همراه است. کار به جایی رسیده که حتی نماینده دوره قبل مجلس هم در اعتراض به ناکارآمدی تلاشش و وجود موانع، حاضر به ثبت نام نشد اما هم لیستی‌های او باز هم ثبت‌نام کردند تا نشان بدهند در فقدان احزاب، هنوز هم سلیقه‌های فردی است که در سیاست ایرانی چرخ را می‌چرخاند.تا این لحظه نزدیک به 15 هزار نفر ثبت‌نام کرده‌اند و گفته می‌شود برای هر کُرسی 55 نفر آرزومند وجود دارد که جملگی مدعی هستند «شیفته خدمت به مردم‌اند». البته در میان گزارش‌هایی که از حاشیه ثبت‌نام‌ها تهیه شد مردی بود که با صراحت گفت «یکی از دلایلم میل به قدرت است». او را می‌شود در لیست صادق‌ترین شهروندان کشور گنجاند.پیش‌بینی می‌شود در شهرهای کوچک به دلیل فضای غیرسیاسی، بافت عموماً قوم و قبیله‌ای و البته مطالبات معیشتی، میزان مشارکت بالا باشد اما در شهرهای بزرگ داستان پیچیدگی‌های تازه‌ای پیدا کرده است. بعید است از سیستم تک لیست استقبال شود و به دلیل ناکامی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در تحقق شعارها و وعده‌ها، گرایش به کسانی که مدعی شوند به صورت مستقل وارد صحنه شده و اتفاقاً هر دو جریان سیاسی کشور را مورد نقد و حمله قرار دهند بیشتر خواهد بود.پیش‌بینی صحنه سیاسی ایران، دشوارتر از پیش‌بینی وضعیت هواست. متغیرهای موثر بر این عرصه چنان پیچیده و لحظه‌ای هستند که گاهی خود بازیگردانان را هم غافلگیر می‌کند. گرچه این روزها به نظر نوعی سستی، کرختی و بی‌عملی در میان بسیاری از رای‌دهندگان وجود دارد اما تجربه نشان داده که هر چه به ساعات رای‌ریزی نزدیک شویم تصمیم‌گیری‌ها قطعیت بیشتری پیدا خواهد کرد و کسانی که می‌گویند رای نمی‌دهند، می‌روند و رای می‌دهند، حتی آنها که ممکن است بعدا حاشا کنند که رای داده‌اند!اینکه انتخاب حق آدمی است و حتی در بعضی کشورها محکومان به مرگ در مورد وسیله اعدام‌شان هم از حق انتخاب استفاده می‌کنند تردیدی نیست، بعضی هم می‌گویند چرا به دست خودمان، خودمان را از حق و فرصتی هرچند تنگ و کوتاه محروم کنیم؟ولی در فرصت باقیمانده پاسخ به یک پرسش کلیدی می‌تواند روی میزان حضور عمیقاً اثر بگذارد. بسیاری از آنها که دچار تردید هستند که پای صندوق رای بروند یا نه، می‌پرسند: به ما بگویید واقعاً مجلس در راس امور است و بود و نبودش تفاوت دارد، آن وقت ما هم رای می‌دهیم! یکی از عوامل شکل‌گیری این تردید، گفتار و کردار برخی از نمایندگان است که به آنها رای دادیم ولی در چهار سال گذشته غیب شدند و اصلاً مشخص نیست کجا بودند و چه کردند و بود و نبودشان چه فرقی می‌کرد. این افراد نه تنها به رای‌دهندگان وفادار نماندند بلکه جایگاه یک نهاد انتخابی را هم مخدوش کردند. برای حفظ صندوق رای و گشایش فضای اجتماعی و سیاسی، افراد بسیاری هزینه‌های گران دادند و این سبک رفتار اگر نگوییم خیانت به باورهای مردم و روح آن رفتگان است، نوعی دهن‌کجی به ساختارهایی است که حفظ آنها به کشور کمک می‌کند.با همه این حرف و حدیث‌ها: « آنک شما و سیل شیفتگان خدمت برای حضور در مجلس شورای اسلامی»!