چشم به درون داشته باشيم

بگذاريد اهل رسانه چشم و گوش به زير پوست جامعه داشته باشند و واقعيت‌ها را بنويسند و مسئولان هم از برج عاج فرود بيايند و بشنوند چون امروز روز شنيدن ناخشنودي‌ها و دلنگراني‌هاي مردم است و تک‌نگاري‌هاي مسئولان، آن مسئولاني که اين وضع را به هر صورتي پيش آورده‌اند، آنها را خشنود نمی‌کند. ديگر عباراتي از اين قبيل که معترضان از اراذل و اوباش نيستند، همه دانشجويان آزاد شد‌ه‌اند، بيگناهان، شهيدند، ما به معيشت مردم مي‌انديشيم و... موجب اقناع عمومي نيست چون:
شکسته قدح ور ببندند چست
نياورد خواهد بهاي درست 
حق آن بود که می‌بايست ديروز فکر امروز می‌کرديم و حال اگر امروز تامل کنيم و گوشمان به حقايق و واقعيت‌هاي آنچه در جامعه آبستن حوادث مي‌گذرد نباشد، فردا بسيار دير خواهد بود لذا همه بايد بپذيريم که حل مشکل و نيز راه حل معضلات ما داخلي است. چشم به بيرون و دايگان بيرون داشتن، خبط بزرگ تاريخي است. غرب و شرق اگر هزار بار اشک تمساح بريزند، خيرخواه ما نيستند. آن امتحان پسداده‌هايي هم که در بيرون نشسته‌اند و تاريخ فراموشي‌هايشان گل‌ کرده، می‌دانند که اين ملت از سوراخ آنها دو بار گزيده نخواهد شد، فقط «عرض خود می‌برند و زحمت ملت می‌دارند.» چون مگر ممکن است که ملت ما تاريخ و عملکردهاي آنان را از ياد برده باشد؟ هنوز هم هستند حافظه‌داراني که اعمال آنها را در بستر تاريخ فرو می‌خوانند و از اينکه حياي آن فجايع ارتکابي را زير نقاب امروزي پنهان کرده‌اند، در عجب‌اند. پس نه با آنها و اربابانشان تجديد ميراث داريم و نه آنها در اين خواب و خيال خرگوشي به راهگشايي اميدوار باشند. ملت ما هنوز هم با همه دلمشغولي‌هاي ناسزاوار، حافظه خود را حفظ کرده است و می‌داند که ايران و انقلاب و موجوديت کشور يعني چه و چگونه می‌توان کيان و منزلت و شأن آن را پاس داشت به شرط آن که مسئولان خرد و کلان و زعماي قوم، نداي دغدغه‌هاي مردم را بشنوند و صبوري و شأن آنان را قدر بدانند و به اعمال سنجيده و مفيد فايده روي بياورند. به عنوان آزمون بزرگ پيشرو، 75 روز ديگر بايد مردم به پاي صندوق‌هاي راي بيايند و براي خانه‌اي که بايد بدون هيچ تعبير و تفسيري در راي امور باشد، نمايندگان خود را راهي کنند. اينکه خيال کنيم همان صفوف را خواهيم ديد، مزد خيال خود را خواهيم گرفت. ممکن است که غايت بعضي اين باشد که اگر فقط تکليفي‌ها بيايند، مرکبسواري مال ماست اما مقصود در اين شرايط فوق‌العاده حساس، مشروعيت و مقبوليت انقلاب اسلامي است که اگر به آن نينديشيم بزرگترين خطاي تاريخ را مرتکب شده‌ايم و تاريخ از ما تلقيات نيک را به يادگار نخواهد داشت. براي تاکيد آن مشروعيت آشتي و وفاق با ملت از ملزومات است چون اين دو عامل است که می‌تواند اعتماد از دست رفته را بازگرداند. دوم، عمل به مفاد و اصول قانون اساسي است و خط قرمز دانستن آن و پرهيز به تفسير به راي و عبور از اصولي که به قول فرنگي‌ها «مانيفست» تاييدشده سابقون و صدر انقلاب است. سوم بازگشت مجلس به جايگاه اصلي خود است همان مجلسي که غايت قانون اساسي جمهوري اسلامي است. چهارم، بازخواست از تمامي کساني است که وضع موجود و ديوار بي‌اعتمادي را پيش آورند و نيز عذرخواهي و قبول مسئوليت در مقابل آنهاست. پنجم، دولت بپذيرد که نياز به خانه‌تکاني اصولي دارد و تدبير و اميدش رنگ باخته و خويشاوندگماري و اعتماد به قوم و قرابت‌هاي انتصابي در سطوح مختلف، موجب نارضايتي‌هاي بسيار شده است.
ادامه در صفحه 2