بازگشت سیاست چماق و هویج به روابط غرب با ایران

ثمانه اکوان: از زمانی که گفت‌وگوهای هسته‌ای میان ایران و کشورهای غربی تبدیل به گفت‌وگوهایی با مشارکت آمریکا شد، سیاست دولت آمریکا نیز تبدیل به سیاست چماق و هویج شد. آمریکایی‌ها از یک‌سو در مذاکرات شرکت و سعی می‌کردند نشان دهند در برخی موارد به دنبال دادن امتیازاتی ویژه به ایران هستند و از سوی دیگر گزینه‌های فشار دیگر مانند گزینه نظامی همواره روی میز بود و دیگر کشورهای اروپایی را نیز با خود در به کار بردن سیاست‌های فشار همراه می‌کردند. به نظر می‌رسید این سیاست بعد از رسیدن کشورهای 1+5 به توافق هسته‌ای با ایران دیگر محلی از اعراب نداشته باشد و جای خود را به سیاست همکاری جهت رسیدن به هدف مشترک حفظ برجام بدهد اما خروج آمریکا از برجام در سال 2017 میلادی نشان داد هنوز هم آمریکا سعی دارد از این سیاست در برخورد با ایران استفاده کند و توافق هسته‌ای نتوانسته تغییری در سیاست‌های آمریکا در قبال ایران ایجاد کند. نگاهی به روند وقایع و خبرسازی‌های رسانه‌های غربی و بویژه تحرکات کاخ سفید نشان می‌دهد فاز مقابله با اقدامات ایران در برجام یا همان برداشتن گام‌های کاهش تعهدات هسته‌ای از سوی ایران، بار دیگر غرب را به این نتیجه رسانده است که سیاست چماق و هویج را اجرایی کند و این بار نیز فکر می‌کند برنده اصلی در بازی «شجاعت یا بزدلی» یا همان «بازی جوجه» آمریکایی خواهد بود. اما دلیل این مقابله یا رویارویی دوباره اروپا و آمریکا با ایران چیست؟ برداشته شدن گام‌های جدی ایران برای کاستن از میزان تعهداتش در برجام و بازگرداندن برخی فعالیت‌های متوقف‌شده هسته‌ای به چرخه انجام و فعالیت، کشورهای اروپایی و آمریکا را با نگرانی‌های شدیدی مواجه کرده است. آنها اعتقاد دارند هر قدر هم به تعهدات‌شان در برجام پایبند نمانند، ایران باید تعهداتش را تمام و کمال اجرایی کند(!) برداشته شدن این گام‌ها اما آنها را مجبور کرد به فکر انجام دادن اقدامات جدیدی در این حوزه باشند. چندی پیش وزارت خارجه فنلاند در بیانیه‌ای از پیوستن این کشور و ۵ کشور اروپایی دیگر شامل بلژیک، دانمارک، هلند، نروژ و سوئد به سازوکار مالی موسوم به اینستکس خبر داد. این مسأله اما با شروطی همراه بود. کشورهای اروپایی که از برداشته شدن گام‌های جدید ایران بشدت نگران بودند در ابتدای امر راهکار تهدید یا همان چماق را در پیش گرفتند و تهدید کردند درصورتی ‌که ایران به این اقدامات ادامه دهد، آنها هم از توافق هسته‌ای با کشورمان خارج ‌شده، پرونده هسته‌ای ایران را دوباره در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرده، آن را ذیل فصل 7 منشور ملل متحد قرار می‌دهند و تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را بازمی‌گردانند. بعد از مدتی که مشخص شد بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران چندان تفاوتی به حال کشورمان نمی‌کند و پیش ‌از این نیز تحریم‌های آمریکایی امکان هر نوع فعالیت اقتصادی با سایر کشورهای اروپایی را غیرممکن کرده بود، آنها سیاست‌های تشویقی خود را نیز مطرح کرده و از پیوستن 6 کشور دیگر اروپایی به سازوکار مالی اینستکس خبر دادند. همه اینها اما فقط در شرایطی اجرایی می‌شد که ایران به تعهدات خود در برجام همچنان وفادار باقی بماند. آنها با این‌حال هنوز اعلام نکرده‌اند سازوکار مالی اینستکس در همین مدت‌زمان فعلی که از تولدش می‌گذرد چه کمکی توانسته به ایران بکند و هیچ گزارشی از تراکنش‌های مالی یا حتی مبادله کالا از طریق این شبکه مالی وجود ندارد. آنها برای اجرایی شدن این رویکرد نیاز به برخی معافیت‌های مالی از طرف آمریکا دارند و بارها از دولت ترامپ خواسته‌اند تضمین دهد سازوکار اینستکس را تحت تحریم‌ها قرار نمی‌دهد اما دولت آمریکا تاکنون چنین تضمینی به اروپایی‌ها نداده است. اگر این تضمین از سوی آمریکایی‌ها وجود ندارد، پس اروپا با چه وسیله‌ای به دنبال اقناع ایران است که در برجام بماند؟ به نظر می‌رسد اروپایی‌ها به دنبال گرفتن برخی معافیت‌ها از دولت ترامپ هستند و در مقابل قرار است اجرای برخی خواسته‌های آمریکا و غرب را نیز به هر وسیله ممکن به ایران تحمیل کنند. به همین دلیل است که فشارهای روانی و رسانه‌ای به ایران بیشتر از پیش شده است. در حال حاضر اما به نظر می‌رسد مهم‌ترین خواسته غرب از ایران تصویب لوایح مبارزه با پولشویی یا FATF و CFT باشد. بدین ترتیب اگر ایران این لوایح را پذیرفته و آنها را اجرایی کند، دیگر سازوکار دور زدن تحریم‌ها به ‌کلی برای کشورمان بسته ‌شده و در عین‌ حال رفتار مالی ایران نیز بشدت تحت کنترل غرب در می‌آید و زمینه برای اقدامات بعدی آمریکا و اروپا برای تحت‌ فشار قرار دادن ایران در زمینه فعالیت‌های منطقه‌ای و موشک‌های بالستیک فراهم می‌شود. نشانه‌های این سیاست را می‌توان از هم‌اینک در خبرهای مربوط به اظهارنظرهای اروپاییان مشاهده کرد. نیویورک‌تایمز بیان کرده است اروپا ایران را به عدم پایبندی به تعهداتش درباره موشک‌های بالستیک متهم کرده است. این در شرایطی است که در هیچ جای قرارداد هسته‌ای حرفی از موشک‌های بالستیک به میان نیامده بود. آمریکایی‌ها نیز سعی دارند پروژه فشار حداکثری را در بعد فشارهای حقوق بشری و همچنین خبرسازی‌های دروغین درباره فعالیت‌های منطقه‌ای ایران بویژه در عراق و سوریه افزایش دهند. به همین دلیل است که از روز پنجشنبه گذشته مقامات آمریکایی در ادعایی خلاف واقع و عجیب از آمار هزاران نفر(!) برای تعداد کشته‌شدگان اعتراضات اخیر استفاده می‌کنند و این در شرایطی است که رسانه‌ها نیز بیان کرده‌اند هیچ‌کدام از گروه‌های حقوق بشری در ایران و بیرون از این کشور تاکنون چنین آماری را اعلام نکرده‌اند. این کمپین در بعد فعالیت‌های منطقه‌ای نیز مدعی شده است ایران در حال جابه‌جایی تعدادی از موشک‌های خود به عراق است. در بعد دیگر این سیاست که همیشه از سوی واشنگتن دنبال می‌شده است، مسأله گزینه نظامی است که سالیان سال است همیشه روی میز است. در آخرین اخبار مربوط به این سیاست، خبرگزاری«سی‌ان‌ان» گزارش داده است پنتاگون در حال بررسی فرستادن 1000 نیروی نظامی دیگر به منطقه خلیج‌فارس برای ایجاد بازدارندگی در مقابل ایران است. گزینه‌ای قدیمی و نخ‌نما در مقابل ایران که سال‌ها دنبال شده و اثربخشی چندانی در معادلات فکری ایران در عمل کردن به خواسته‌های غرب نداشته است. از ابتدای شکل‌گیری بحران‌های امنیتی در منطقه خلیج‌فارس و دریای عمان واشنگتن 14 هزار نیروی نظامی به کشورهای عرب منطقه فرستاده است و بازهم به نظر می‌رسد در رسیدن به هدف خود که ارعاب ایران باشد کاری از پیش نبرده است. کمپین فشار حداکثری که برای تغییر رژیم در ایران یا تغییر رویه ایران در رفتار با غرب به کار گرفته شده بود، هم‌اینک به درجه‌ای از شکنندگی رسیده است که تنها برای یک هدف و آن هم تصویب کردن لوایح FATFو CFT در ایران به کار گرفته شده است. به نظر می‌رسد ترامپ که می‌داند قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 نمی‌تواند به جلسه گفت‌وگو و مذاکره مستقیم با ایران دست پیدا کند، حالا به دنبال راهی برای پایبند ماندن ایران به برجام است تا بلکه بتواند از این طریق نشان دهد بدون اینکه به تعهدات آمریکا در توافق هسته‌ای پایبند بماند، ایران عین اقداماتی که باید انجام می‌داده را انجام داده و دیگر تهدیدی برای آمریکا متحدانش نیست!